Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
serinette
U
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
listerine
U
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
court plume
U
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
amalgams
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgam
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute
U
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
aluminum wool
U
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
custard pie
U
یکجور شیرینی
crackers
U
یکجور شیرینی
cracker
U
یکجور شیرینی
custard
U
یکجور شیرینی یا فرنی
marsh mallow
U
یکجور شیرینی که از ریشه خطمی میسازند
caramel
U
یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه تافی
caramels
U
یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه تافی
apostrophes
U
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophe
U
که درموارد زیر بکار میرود
fuller's earth
U
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
lakh
U
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
lampron
U
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
studs
U
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
crosse
U
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
baby siphon
U
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
bay leaf
U
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
aniseed
U
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
baseboard
U
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
property master
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
propety man
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
nuggar
U
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
thyratron
U
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
mashy
U
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
manrope
U
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
in flagrante delicto
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
Molotov cocktail
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktails
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
the smoking gun
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
kelvin tube
U
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
kittereen
U
یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
parang
U
یکجور کارد غلاف دارکه malay ها بکار می برند
goggles
U
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
toluene
U
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
distemper
U
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
jelutong
U
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
rollpin
U
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
hi
U
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
nitrobenzene
U
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
rhatany
U
ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
hyena dog
U
یکجور کفتار سگ مانند در افریقای جنوبی
nonsuch
U
شخص یا چیز بی مانند یکجور سیب
cellulose acetate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
nut cracker
U
یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
laurustine
U
یکجور درخت بی خزان که مانند است به بداغ
bulls eye
U
عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
ivy geranium
U
یکجور شمعدانی عطر که برگهایی مانند برگهای پاپیتال دارد
ichthyosaurus
U
یکجور خزندهء بزرگ ماهی مانند در دورهء دوم طبقات الارضی
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
shots
U
ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
shot
U
ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
ornamentally
U
برای ارایش
to crawl to somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
to smarm over somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
to curry favour
[British E]
/favor
[American E]
with somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
toilet cover
U
رو میزی برای میز ارایش
sand shoes
U
یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
drier
U
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
down
U
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
dental floss
U
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
false work
U
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
froe
U
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
forel
U
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
forrel
U
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
daffodil design
U
طرح گل نرگس زرد
[این نگاره در قالی های بافته شده حواشی کویر مانند کرمان بیشتر بکار می رود.]
palmyra
U
یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
jardiniere
U
جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
maud
U
یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
jobot
U
توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
parcel paper
U
یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
petersham
U
یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
newmarket
U
یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
stepper
U
چیزی که برای پله بکار می رود
polyonymy
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
it is of no use to us
U
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
white line
U
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
software mointor
U
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
polyonging
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
applied
U
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
boasts
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
boasted
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
excipient
U
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
cullet
U
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
boast
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
nixie tube
U
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
check sum
U
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
buff stick
U
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
gibberish
U
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
wetting
U
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
slandered
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
decking
U
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
winching
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winch
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slanders
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winched
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
additions
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
addition
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
z 0
U
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
dipstick
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipsticks
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
nundinal letter
U
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
insinuative smile
U
لبخندی که برای خود شیرینی یا خود جا کنی باشد
malines
U
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
vegetable oil
U
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
junk
U
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
prunella
U
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
putty powder
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
jeweller's putty
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
law calf
U
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
U
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
yoke
U
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
revenue cutter
U
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
strobe
U
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
linstock
U
چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
gabion
U
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
framebuffer
U
یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
cyaniding
U
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
they were nuts to him
U
برای او مانند نقل و نبات بود
pergameneous
U
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
iodoform
U
ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
diptych
U
دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
algol
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
head load control
U
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
gpss
U
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
collator
U
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
represents
U
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represented
U
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represent
U
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
The theatre is the obvious thing for an extrovert like me.
U
تیاتر واضحترین جا برای برونگرایی مانند من است.
scripsit
U
بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
reflex
U
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com