Perdic | یکان زیر امر ادارات غیرنظامی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	affiliated unit U	یکان زیر امر ادارات غیرنظامی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	affiliated unit U	یکان احتیاط مامور به ادارات غیرنظامی
Other Matches

	commercial air movement U	پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
	detachments U	یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
	detachment U	یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
	interservice U	بین ادارات
	interdepartmental U	وابسته به ادارات داخلی
	civil damage assessment U	ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
	services U	قسمتهای اداری ادارات نظامی
	zeroed out U	ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
	interoffice U	مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
	supply arms U	یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
	f.b.i U	یکی از ادارات وزارت دادگستری ایالات متحده
	force augmentation U	تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
	tenant U	یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
	tenants U	یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
	visit of courtesy U	بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
	combat arms U	یکان رزمی یکان درگیر در رزم
	detail U	شرح مفصل یکان بقیه یکان
	detailing U	شرح مفصل یکان بقیه یکان
	parent U	یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
	designation U	عنوان یکان یاشخص معرف یکان
	designations U	عنوان یکان یاشخص معرف یکان
	line replacement U	یکان تعویض کننده یکان جبهه
	subactivity U	یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
	transfer processing U	امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
	tactical element U	یکان رزمی یکان تاکتیکی
	unit mill U	سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
	shadower U	یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
	civil U	غیرنظامی
	plainest U	لباس غیرنظامی
	demilitarized zone U	منطقه غیرنظامی
	civil disturbances U	اغتشاشات غیرنظامی
	plainer U	لباس غیرنظامی
	plains U	لباس غیرنظامی
	civilian employees U	کارمندان غیرنظامی
	civilian enterprise U	موسسه غیرنظامی
	civil advisor U	مستشار غیرنظامی
	demilitarization U	غیرنظامی شدن
	plain U	لباس غیرنظامی
	command information program U	برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
	civil twilight U	شفق و فلق غیرنظامی
	civilian occupational specialty U	کدهای تخصصی غیرنظامی
	civil advisor U	مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
	commercial water movement U	حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
	class n allotment U	کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
	demilitarised U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	demilitarizing U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	demilitarizes U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	demilitarized U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	demilitarising U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	demilitarises U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	demilitarize U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	plain clothes man U	کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
	readiness condition U	وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
	unmilitary U	بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
	guerrillas U	جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
	guerillas U	جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
	guerrilla U	جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
	beachmaster's unit U	یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
	quicktrans U	سیستم حمل و نقل هوایی سریع با استفاده ازهواپیماهای غیرنظامی
	aeromedical unit U	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
	casualty staging unit U	یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
	cellular unit U	یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
	division slice U	یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
	guiden U	پرچم یکان پرچم نماینده یکان
	staging unit U	یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
	civil censorship U	سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
	civilian supply U	امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
	civil reserve air fleet U	گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
	civilrequirements U	نیازمندیهای غیرنظامی نیازمندیهای کشور
	units U	یکان
	formation U	یکان
	singly U	یکان یکان
	unit U	یکان
	nsfnet U	یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
	single unit U	یکان منفرد
	troop basis U	مبنای یکان
	support command U	یکان پشتیبانی
	shock troops U	یکان ضربت
	single unit U	یکان مستقل
	combat , echelon U	یکان رزمی
	troop unit U	یکان صنفی
	base unit U	یکان مبنا
	advance gruard U	یکان جلودار
	unit training U	اموزش یکان
	unit train U	بنه یکان
	unit supply U	تدارکات یکان
	air command U	یکان هوایی
	base unit U	یکان پایگاهی
	beach organization U	یکان ساحلی
	cavalry unit U	یکان سوارزرهی
	unit structure U	استخوانبندی یکان
	unit structure U	سازمان یکان
	troop unit U	یکان سربازدار
	administrative command U	یکان اداری
	service unit U	یکان خدمات
	service force U	یکان خدمات
	exempted station U	یکان مخصوص
	naval activity U	یکان دریایی
	fire unit U	یکان اتش
	muster book U	دفتروقایع یکان
	first seargeant U	سرگروهبان یکان
	force basis U	مبنای یکان
	frontalier U	یکان مرزی
	motor unit U	یکان موتوری
	major command U	یکان عمده
	identification code U	کدشناسایی یکان
	installation type U	نوع یکان
	intercommand U	بین یکان
	logistical command U	یکان لجستیکی
	divisional unit U	یکان لشگری
	distinguished unit U	یکان ممتاز
	retraining command U	یکان بازاموزی
	tactical command U	یکان تاکتیکی
	march unit U	یکان راهپیمایی
	combatcommand U	یکان رزمی
	combined arms U	یکان مرکب
	combined command U	یکان مرکب
	paratroop U	یکان چترباز
	command net U	شبکه یکان
	command strength U	استعداد یکان
	organization chart U	نمودارسازمان یکان
	composite unit U	یکان مختلط
	designator code U	کد تشخیص یکان
	detached unit U	یکان مامورشده
	joint command U	یکان مشترک
	separated U	یکان مستقل
	stragglers U	گم شده از یکان
	organizational U	یکان سازمانی
	pertinent U	یکان لاحق
	boundaries U	حدود یکان
	motorized U	یکان موتوری
	straggler U	گم شده از یکان
	sergeants U	سرگروهبان یکان
	sergeant U	سرگروهبان یکان
	boundary U	حدود یکان
	straggler U	دورافتاده از یکان
	presence U	فرستی در یکان
	parent U	یکان لاحق
	parent U	یکان اولیه
	separates U	یکان مستقل
	trains U	بنه یکان
	trained U	عقبه یکان
	trains U	عقبه یکان
	separate U	یکان مستقل
	trained U	بنه یکان
	strangle U	دورافتادن از یکان
	train U	عقبه یکان
	train U	بنه یکان
	stragglers U	دورافتاده از یکان
	mixed U	یکان مختلط
	service U	قسمت یکان
	mechanized U	یکان مکانیزه
	organisations U	یکان قسمت
	designations U	اسم یکان
	active U	یکان کادر
	composite U	یکان مرکب
	activities U	قسمت یکان
	organization U	یکان قسمت
	activity U	قسمت یکان
	mobility U	تحرک یکان
	organizations U	یکان قسمت
	serviced U	قسمت یکان
	designation U	اسم یکان
	composite U	یکان مختلط
	organic U	یکان سازمانی
	forces U	یکان قسمت نظامی
	forcing U	یکان قسمت نظامی
	nonoperating strength U	جمعی غیرفعال در یکان
	identification code U	رمز معرف یکان
	permanent party U	جمعی دایمی یکان
	mountaineers U	یکان کوهستانی کوهنورد
	force U	یکان قسمت نظامی
	direct support unit U	یکان پشتیبانی مستقیم
	commodity command U	یکان امادکالاهای مصرفی
	mountaineer U	یکان کوهستانی کوهنورد
	detached unit U	یکان جدا شده
	order of battle U	سازمان نیروهایا یکان
	communication chief U	رئیس مخابرات یکان
	intercommunication U	مخابرات داخلی یکان
	property book U	دفتر دارایی یکان
	permanent oppointment U	اختصاص دایمی به یک یکان
	passive element U	یکان غیر فعال
	grenadier U	یکان نارنجک انداز
	land tail U	باقیمانده زمینی یکان
	dispersion U	تفرقه گسترش یکان
	paratroopers U	جمعی یکان چترباز
	level of effort U	تلاش رزمی یکان
	intransit U	یکان در حال حرکت
	less than release unit U	یکان درخط ترابری
	frontalier U	جزو یکان مرزی
	less than release unit U	یکان منتظر حمل
	force designator U	شماره ترتیب یکان
	paratrooper U	جمعی یکان چترباز
	mass of maneuver U	سنگینی حرکات یکان
	organic U	مربوط به یک قسمت یا یکان
	distinguished unit citation U	نشان لیاقت یکان
	distinguished unit citation U	نشان یکان برجسته
	division engineer U	یکان مهندسی لشگر
	force augmentation U	عناصر تقویتی یکان
	document file U	پرونده اسناد یکان