English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
donee U گیرنده هدیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
propine U هدیه
gift U هدیه
donations U هدیه
donation U هدیه
present U هدیه
handsel U هدیه
gifts U هدیه
offerings U هدیه ها
presents U هدیه
presenting U هدیه
endowments U هدیه
endowment U هدیه
presented U هدیه
donate U هدیه کردن
ex voto U هدیه یا پیشکشی
endow U هدیه کردن
donor U هدیه کننده
bestow U هدیه کردن
donors U هدیه کننده
give [a present] U هدیه کردن
bestow U هدیه دادن
endow U هدیه دادن
gift of nature U هدیه طبیعت
donates U هدیه دادن
token U هدیه کوچک
donated U هدیه دادن
donate U هدیه دادن
give [a present] U هدیه دادن
gift U هدیه دادن
donating U هدیه دادن
meat offering U هدیه اردی
meal offering U هدیه اردی
greek gift U هدیه یونانی
gifts U هدیه دادن
keepsakes U هدیه یادگاری یادبود
keepsake U هدیه یادگاری یادبود
oblatory U مبنی بر نذر یا هدیه
This is a gift. این یک هدیه است.
empty handed U بدون هدیه دست خالی
Wrap it up in gift paper. U آنرا در کاغذ هدیه بپیچید
Please accept this gift as a mark of my friendship. U لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
He bought them expensive presents, out of guilt. U او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
Boxing Day U اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
grantee U گیرنده
getter U گیرنده
prehensorial U گیرنده
prehensory U گیرنده
reciever U گیرنده
payee U گیرنده
sensor U گیرنده
reciptacle U گیرنده
recipients U گیرنده
recipient U گیرنده
consignee U گیرنده
receptors U گیرنده
prehensile U گیرنده
touching U گیرنده
acceptor U گیرنده
accipient U گیرنده
adopter U گیرنده
barrage reception U سد گیرنده
receptor U گیرنده
catcher U گیرنده
fetching U گیرنده
payees U گیرنده
assignee U گیرنده
receiver U گیرنده
receivers U گیرنده
catchier U گیرنده
addressees U گیرنده
addressee U گیرنده
catchiest U گیرنده
catchy U گیرنده
donee U گیرنده هبه
distilling receiver U گیرنده تقطیر
donee U هبه گیرنده
enteroceptor U گیرنده احشایی
enteroceptor U گیرنده درونی
interoceptor U گیرنده احشایی
interoceptor U گیرنده درونی
volumetric receptor U گیرنده حجمی
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
exempted , adressee U گیرنده استثنایی
distance receptor U گیرنده دوربرد
decision maker U تصمیم گیرنده
crystal set U گیرنده اشکارساز
amateur receiver U گیرنده اماتور
strikingly U موثر گیرنده
auto radio U گیرنده اتومبیل
bailee U تحویل گیرنده
baroreceptor U گیرنده فشار
striking U موثر گیرنده
beat receiver U گیرنده تداخلی
bribee U رشوه گیرنده
catch of guage U گیرنده بارانسنج
cell receptor U گیرنده سلولی
cessionary U انتقال گیرنده
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
clocker U گیرنده وقت
communication receiver U گیرنده مخابرات
concluder U نتیجه گیرنده
consignee U گیرنده امانت
exteroceptor U گیرنده برونی
photoreceptor U گیرنده نور
pawnee U رهن گیرنده
passcatcher U گیرنده پاس
opiate receptor U گیرنده افیونی
offtake canal U کانال گیرنده
nociceptor U گیرنده درد
television receiver U گیرنده تلویزیونی
thermoreceptor U گیرنده دمایی
pledgee U وثیقه گیرنده
pledgee U رهن گیرنده
receiving set U دستگاه گیرنده
receiving antenna U انتن گیرنده
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
radio receiver U گیرنده رادیویی
proprioceptor U گیرنده عضلانی
revenger U انتقام گیرنده
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
sound probe U گیرنده صوتی
mortgagee U رهن گیرنده
transferee U انتقال گیرنده
grantee U انتقال گیرنده
grabber hand U دست گیرنده
transreceiver U فرستنده و گیرنده
fondler U اغوش گیرنده
tube receiver U گیرنده لامپی
feoffee U گیرنده تیول
high fidelity receiver U گیرنده رابط
transferee U تحویل گیرنده
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
tither U عشر گیرنده
transceiver U فرستنده و گیرنده
loanee U وام گیرنده
iterant U ازسر گیرنده
itching palm U دست گیرنده
inductance U گیرنده انرژی
receiving set U گیرنده رادیویی
receiver U فرف گیرنده
receivers U فرف گیرنده
comprehensive U فرا گیرنده
borrowers U وام گیرنده
borrowers U قرض گیرنده
borrower U قرض گیرنده
payee U گیرنده وجه
acquisitive فرا گیرنده
receiver U گیرنده رادیویی
payees U گیرنده وجه
receiver U دستگاه گیرنده
trainees U تعلیم گیرنده
borrower U وام گیرنده
decreasing U نقصان گیرنده
receivers U گیرنده رادیویی
jam U سد گیرنده پاس
receivers U دستگاه گیرنده
acceptor level U تراز گیرنده
jammed U سد گیرنده پاس
determiner U تصمیم گیرنده
determiners U تصمیم گیرنده
jams U سد گیرنده پاس
prepossessing U گیرنده جالب
trainee U تعلیم گیرنده
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
addresses U نشانی گیرنده پیام
receiver output volume U شدت صوت گیرنده
platforms U رسانگر حامل گیرنده
platform U رسانگر حامل گیرنده
holder U گیرنده اشغال کننده
holders U گیرنده اشغال کننده
mains receiving set U دستگاه گیرنده شبکه
marginal borrower U وام گیرنده نهائی
determinant U تصمیم گیرنده عاجز
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
determinants U تصمیم گیرنده عاجز
long wave receiver U گیرنده موج بلند
pressure points U نقطههای گیرنده فشار
iterative U ازسر گیرنده تکراری
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
receiver gating U ولت افزایی گیرنده
periclinal U ازهمه سو شیب گیرنده
address U نشانی گیرنده پیام
receivers U دستگاه گیرنده بی سیم
printing receiving apparatus U دستگاه گیرنده ثبات
addressed U نشانی گیرنده پیام
feoffee U زعیم انتقال گیرنده
borrower U عاریه گیرنده مقترض
d.c. reciever U گیرنده جریان دائم
consignee U گیرنده کالای ارسالی
borrowers U عاریه گیرنده مقترض
color zones U مناطق گیرنده رنگ
overtaking vessel U شناوه سبقت گیرنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com