English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
super vga U سوپر وی جی ای
blower tupe supercharger U سوپر شارژر
premium grade petrol U بنزین سوپر
Premium gas U بنزین سوپر
superacid U سوپر اسید
high grade petrol U بنزین سوپر
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
phantoms U شبح هواپیمای سوپر سونیک جنگنده رهگیر
phantom U شبح هواپیمای سوپر سونیک جنگنده رهگیر
turbosupercharger U سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
addressees U گیرنده
prehensorial U گیرنده
catcher U گیرنده
addressee U گیرنده
grantee U گیرنده
receiver U گیرنده
getter U گیرنده
recipient U گیرنده
recipients U گیرنده
consignee U گیرنده
receivers U گیرنده
sensor U گیرنده
prehensory U گیرنده
touching U گیرنده
payees U گیرنده
acceptor U گیرنده
payee U گیرنده
prehensile U گیرنده
receptor U گیرنده
catchier U گیرنده
catchiest U گیرنده
catchy U گیرنده
receptors U گیرنده
fetching U گیرنده
barrage reception U سد گیرنده
reciever U گیرنده
accipient U گیرنده
assignee U گیرنده
reciptacle U گیرنده
adopter U گیرنده
cessionary U انتقال گیرنده
catch of guage U گیرنده بارانسنج
bribee U رشوه گیرنده
baroreceptor U گیرنده فشار
crystal set U گیرنده اشکارساز
beat receiver U گیرنده تداخلی
decision maker U تصمیم گیرنده
concluder U نتیجه گیرنده
distance receptor U گیرنده دوربرد
distilling receiver U گیرنده تقطیر
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
communication receiver U گیرنده مخابرات
consignee U گیرنده امانت
determiners U تصمیم گیرنده
bailee U تحویل گیرنده
acceptor level U تراز گیرنده
determiner U تصمیم گیرنده
amateur receiver U گیرنده اماتور
clocker U گیرنده وقت
auto radio U گیرنده اتومبیل
cell receptor U گیرنده سلولی
donee U گیرنده هبه
donee U گیرنده هدیه
transferee U انتقال گیرنده
transferee U تحویل گیرنده
tither U عشر گیرنده
thermoreceptor U گیرنده دمایی
television receiver U گیرنده تلویزیونی
sound probe U گیرنده صوتی
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
revenger U انتقام گیرنده
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
receiving set U گیرنده رادیویی
transreceiver U فرستنده و گیرنده
tube receiver U گیرنده لامپی
volumetric receptor U گیرنده حجمی
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
passcatcher U گیرنده پاس
receiving set U دستگاه گیرنده
receiving antenna U انتن گیرنده
radio receiver U گیرنده رادیویی
high fidelity receiver U گیرنده رابط
grantee U انتقال گیرنده
nociceptor U گیرنده درد
grabber hand U دست گیرنده
fondler U اغوش گیرنده
feoffee U گیرنده تیول
exteroceptor U گیرنده برونی
exempted , adressee U گیرنده استثنایی
interoceptor U گیرنده درونی
interoceptor U گیرنده احشایی
enteroceptor U گیرنده درونی
enteroceptor U گیرنده احشایی
inductance U گیرنده انرژی
itching palm U دست گیرنده
proprioceptor U گیرنده عضلانی
pledgee U رهن گیرنده
pledgee U وثیقه گیرنده
photoreceptor U گیرنده نور
pawnee U رهن گیرنده
opiate receptor U گیرنده افیونی
offtake canal U کانال گیرنده
mortgagee U رهن گیرنده
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
loanee U وام گیرنده
iterant U ازسر گیرنده
donee U هبه گیرنده
jams U سد گیرنده پاس
transceiver U فرستنده و گیرنده
decreasing U نقصان گیرنده
striking U موثر گیرنده
strikingly U موثر گیرنده
trainee U تعلیم گیرنده
receiver U دستگاه گیرنده
receiver U گیرنده رادیویی
receiver U فرف گیرنده
receivers U دستگاه گیرنده
receivers U گیرنده رادیویی
receivers U فرف گیرنده
comprehensive U فرا گیرنده
jam U سد گیرنده پاس
trainees U تعلیم گیرنده
payee U گیرنده وجه
borrowers U وام گیرنده
prepossessing U گیرنده جالب
borrower U قرض گیرنده
borrower U وام گیرنده
payees U گیرنده وجه
borrowers U قرض گیرنده
jammed U سد گیرنده پاس
acquisitive فرا گیرنده
feoffee U زعیم انتقال گیرنده
receivers U دستگاه گیرنده بی سیم
printing receiving apparatus U دستگاه گیرنده ثبات
donee country U کشور کمک گیرنده
directional reciever U گیرنده جهت دار
decision making unit U واحد تصمیم گیرنده
d.c. reciever U گیرنده جریان دائم
platform U رسانگر حامل گیرنده
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
receiver U دستگاه گیرنده بی سیم
receiver output volume U شدت صوت گیرنده
receiver gating U ولت افزایی گیرنده
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
periclinal U ازهمه سو شیب گیرنده
overtaking vessel U شناوه سبقت گیرنده
zero beat U تنظیم موج گیرنده
marginal borrower U وام گیرنده نهائی
mains receiving set U دستگاه گیرنده شبکه
long wave receiver U گیرنده موج بلند
iterative U ازسر گیرنده تکراری
pressure points U نقطههای گیرنده فشار
platforms U رسانگر حامل گیرنده
consignee U گیرنده کالای ارسالی
address U نشانی گیرنده پیام
color zones U مناطق گیرنده رنگ
holders U گیرنده اشغال کننده
addressed U نشانی گیرنده پیام
holder U گیرنده اشغال کننده
alienee U گیرنده مال موردانتقال
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
determinant U تصمیم گیرنده عاجز
catcher U فرفرههای گیرنده محصول
addresses U نشانی گیرنده پیام
borrower U عاریه گیرنده مقترض
determinants U تصمیم گیرنده عاجز
receptors U ستاره مساعد گیرنده
receptor U ستاره مساعد گیرنده
borrowers U عاریه گیرنده مقترض
prehensive U گیرنده دارای قوه قبض
receptors U دستگاه گیرنده وان حمام
broadcast U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
broadcasts U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
large hande a U دارای دست بگیر گیرنده
receptor U دستگاه گیرنده وان حمام
carrige forward U کرایه به عهده گیرنده کالا
split end U گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
exempted , adressee U گیرنده معاف از اجرای دستور
pyrophorous U اتش گیرنده مجاورت هوا
donatory U گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
remittee U گیرنده وجه فرستاده شده
responsor U دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
auriga U ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
to address U نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
aurigae U ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
price taker U خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
high fidelity U دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
grantee U انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
backward U ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
communication U مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
route U مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com