English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prehensive U گیرنده دارای قوه قبض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
large hande a U دارای دست بگیر گیرنده
Other Matches
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
consignee U گیرنده
reciptacle U گیرنده
payee U گیرنده
recipients U گیرنده
recipient U گیرنده
receiver U گیرنده
payees U گیرنده
acceptor U گیرنده
fetching U گیرنده
getter U گیرنده
reciever U گیرنده
receivers U گیرنده
accipient U گیرنده
receptor U گیرنده
receptors U گیرنده
barrage reception U سد گیرنده
prehensory U گیرنده
assignee U گیرنده
prehensile U گیرنده
catchy U گیرنده
catchiest U گیرنده
catchier U گیرنده
touching U گیرنده
adopter U گیرنده
prehensorial U گیرنده
sensor U گیرنده
addressee U گیرنده
addressees U گیرنده
grantee U گیرنده
catcher U گیرنده
receiving antenna U انتن گیرنده
proprioceptor U گیرنده عضلانی
receiving set U دستگاه گیرنده
transceiver U فرستنده و گیرنده
grabber hand U دست گیرنده
volumetric receptor U گیرنده حجمی
exempted , adressee U گیرنده استثنایی
exteroceptor U گیرنده برونی
feoffee U گیرنده تیول
trainees U تعلیم گیرنده
trainee U تعلیم گیرنده
television receiver U گیرنده تلویزیونی
strikingly U موثر گیرنده
thermoreceptor U گیرنده دمایی
striking U موثر گیرنده
decreasing U نقصان گیرنده
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
distilling receiver U گیرنده تقطیر
radio receiver U گیرنده رادیویی
revenger U انتقام گیرنده
fondler U اغوش گیرنده
grantee U انتقال گیرنده
receiving set U گیرنده رادیویی
tither U عشر گیرنده
high fidelity receiver U گیرنده رابط
interoceptor U گیرنده درونی
interoceptor U گیرنده احشایی
acceptor level U تراز گیرنده
borrowers U وام گیرنده
comprehensive U فرا گیرنده
bribee U رشوه گیرنده
borrower U قرض گیرنده
borrower U وام گیرنده
beat receiver U گیرنده تداخلی
payees U گیرنده وجه
borrowers U قرض گیرنده
determiners U تصمیم گیرنده
amateur receiver U گیرنده اماتور
determiner U تصمیم گیرنده
auto radio U گیرنده اتومبیل
bailee U تحویل گیرنده
baroreceptor U گیرنده فشار
jams U سد گیرنده پاس
jammed U سد گیرنده پاس
jam U سد گیرنده پاس
catch of guage U گیرنده بارانسنج
cell receptor U گیرنده سلولی
cessionary U انتقال گیرنده
receivers U گیرنده رادیویی
receivers U دستگاه گیرنده
receiver U فرف گیرنده
receiver U گیرنده رادیویی
receiver U دستگاه گیرنده
distance receptor U گیرنده دوربرد
donee U گیرنده هبه
donee U گیرنده هدیه
donee U هبه گیرنده
enteroceptor U گیرنده احشایی
receivers U فرف گیرنده
concluder U نتیجه گیرنده
sound probe U گیرنده صوتی
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
clocker U گیرنده وقت
communication receiver U گیرنده مخابرات
consignee U گیرنده امانت
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
crystal set U گیرنده اشکارساز
decision maker U تصمیم گیرنده
payee U گیرنده وجه
enteroceptor U گیرنده درونی
passcatcher U گیرنده پاس
pledgee U وثیقه گیرنده
inductance U گیرنده انرژی
acquisitive فرا گیرنده
prepossessing U گیرنده جالب
transferee U انتقال گیرنده
mortgagee U رهن گیرنده
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
transreceiver U فرستنده و گیرنده
offtake canal U کانال گیرنده
pawnee U رهن گیرنده
loanee U وام گیرنده
photoreceptor U گیرنده نور
opiate receptor U گیرنده افیونی
itching palm U دست گیرنده
pledgee U رهن گیرنده
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
iterant U ازسر گیرنده
tube receiver U گیرنده لامپی
transferee U تحویل گیرنده
nociceptor U گیرنده درد
periclinal U ازهمه سو شیب گیرنده
printing receiving apparatus U دستگاه گیرنده ثبات
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
addressed U نشانی گیرنده پیام
consignee U گیرنده کالای ارسالی
feoffee U زعیم انتقال گیرنده
marginal borrower U وام گیرنده نهائی
color zones U مناطق گیرنده رنگ
determinants U تصمیم گیرنده عاجز
determinant U تصمیم گیرنده عاجز
alienee U گیرنده مال موردانتقال
zero beat U تنظیم موج گیرنده
iterative U ازسر گیرنده تکراری
mains receiving set U دستگاه گیرنده شبکه
receivers U دستگاه گیرنده بی سیم
receiver U دستگاه گیرنده بی سیم
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
holders U گیرنده اشغال کننده
directional reciever U گیرنده جهت دار
decision making unit U واحد تصمیم گیرنده
long wave receiver U گیرنده موج بلند
donee country U کشور کمک گیرنده
holder U گیرنده اشغال کننده
d.c. reciever U گیرنده جریان دائم
overtaking vessel U شناوه سبقت گیرنده
addresses U نشانی گیرنده پیام
pressure points U نقطههای گیرنده فشار
address U نشانی گیرنده پیام
catcher U فرفرههای گیرنده محصول
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
receptors U ستاره مساعد گیرنده
platform U رسانگر حامل گیرنده
platforms U رسانگر حامل گیرنده
receiver gating U ولت افزایی گیرنده
borrower U عاریه گیرنده مقترض
receptor U ستاره مساعد گیرنده
borrowers U عاریه گیرنده مقترض
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
receiver output volume U شدت صوت گیرنده
receptors U دستگاه گیرنده وان حمام
exempted , adressee U گیرنده معاف از اجرای دستور
receptor U دستگاه گیرنده وان حمام
remittee U گیرنده وجه فرستاده شده
donatory U گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
pyrophorous U اتش گیرنده مجاورت هوا
carrige forward U کرایه به عهده گیرنده کالا
broadcasts U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
split end U گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
broadcast U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
grantee U انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
auriga U ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
aurigae U ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
price taker U خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
high fidelity U دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
responsor U دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
to address U نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
backward U ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com