Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
houseplant
U
گیاه خانگی
houseplants
U
گیاه خانگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isomorph
U
جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gametophyte
U
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear
U
خوشه
[بخشی از ساقه گیاه غلاتی]
[گیاه شناسی]
rhubarb
U
گیاه ریواس
[از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder
U
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
halophyte
U
گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
wildling
U
گیاه وحشی گیاه خودرو
hemp
U
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
homebred
U
خانگی
indoor
U
خانگی
homelike
U
خانگی
home like
U
خانگی
households
U
خانگی
domestic
U
خانگی
household
U
خانگی
home-grown
U
خانگی
domiciliary
U
خانگی
free-range
U
خانگی
home-made
<adj.>
U
خانگی
house party
U
دوره خانگی
store-room
U
انبار خانگی
linnet
U
سهره خانگی
store room
U
انبار خانگی
lar n
U
خدای خانگی
cottage industry
U
کارگاه خانگی
store-rooms
U
انبار خانگی
home computer
U
کامپیوتر خانگی
home computers
U
کامپیوتر خانگی
mouse
U
موش خانگی
mouses
U
موش خانگی
cottage industries
U
فرآورد خانگی
house party
U
مجالس خانگی
house-parties
U
دوره خانگی
house-parties
U
مجالس خانگی
lares and penates
U
بتهای خانگی
house-party
U
دوره خانگی
cottage industries
U
کارگاه خانگی
cottage industry
U
فرآورد خانگی
house-party
U
مجالس خانگی
hen
U
مرغ خانگی
hens
U
مرغ خانگی
home consumption
U
مصرف خانگی
burion
U
سهره خانگی
gecko
U
مارمولک خانگی
dishabille
U
جامه خانگی
domestic consumption
U
مصرف خانگی
domestic fuel
U
سوخت خانگی
Home appliances
U
لوازم خانگی
domestic waste water
U
فاضلاب خانگی
homing pigeons
U
کبوتر خانگی
homing pigeon
U
کبوتر خانگی
home-brew
U
مشروبات خانگی
Home appliances
U
وسایل خانگی
home work
U
کار خانگی
fireside
U
زندگی خانگی
firesides
U
زندگی خانگی
Calor Gas
U
گاز خانگی
sparrow
U
گنجشگ خانگی
household economy
U
اقتصاد خانگی
home brew
U
مشروبات خانگی
homer
U
کبوتر خانگی
homespun
U
بافت خانگی
sparrows
U
گنجشگ خانگی
homemade
U
خانگی خانه بافت
john barleycorn
U
مشروب الکلی خانگی
eight bit system
U
کامپیوتر خانگی کوچک
poultry
U
مرغ خانگی ماکیان
jersey giant
U
نژاد ماکیان خانگی بزرگ
runts
U
کبوتر خانگی درشت کوتوله
minorca
U
مرغ خانگی سواحل مدیترانه
runt
U
کبوتر خانگی درشت کوتوله
domesticity
U
زندگانی خانگی رام شدگی
giblet
U
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
audio
U
و معمولاگ در کامپیوترهای خانگی استفاده میشود
Videotex
U
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
an out match
U
مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
personal
U
ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
Most home helps prefer to live out.
U
بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
compacts
U
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacting
U
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacted
U
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
homes
U
ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
home
U
ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
compact
U
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacted
U
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
electronic
U
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
compacts
U
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compact
U
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacting
U
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
peignoir
U
قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
herb
U
گیاه
greenstuff
U
گیاه
herbage
U
گیاه
vegetable
U
گیاه
plants
U
گیاه
herbs
U
گیاه
lungwort
U
شش گیاه
plant
U
گیاه
hedysarum
U
گیاه ترنجبین
seed plant
U
بذر گیاه
sweet rush
U
گور گیاه
plant food
U
غذای گیاه
flowerer
U
گیاه گل دهنده
the stem of a plant
U
ساقه گیاه
sensitive plant
U
گیاه حساس
herbary
U
گیاه زار
herbary
U
باغ گیاه
waterweed
U
گیاه ابزی
herbescent
U
گیاه مانند
gymnosperm
U
گیاه بازدانه
saxifrage
U
گیاه سنگروی
polycotylledon
U
گیاه چندلپه
geophyte
U
گیاه خاکی
vegetive
U
گیاه پرور
turnsole
U
گیاه تورنسل
herborist
U
گیاه شناس
podophyllum
U
مهر گیاه
green meat
U
گیاه خوراکی
ramie
U
الیاف گیاه
ratoon
U
جوانه گیاه
groundling
U
گیاه زمینی
fuzz ball
U
گیاه قارچی
forb
U
گیاه بوته
herbiferous
U
گیاه اور
herbist
U
گیاه فروش
overgrown with plants
U
گیاه پوش
orchis
U
گیاه ثعلب
oceanophyte
U
گیاه دریایی
nicotiana
U
گیاه توتون
musk root
U
گیاه مشکین
mucilage
U
لزوجت گیاه
monocotyledon
U
گیاه تک لپه
mimosa
U
گیاه حساس
milk weed
U
گیاه پادزهر
milk weed
U
شیر گیاه
microphyte
U
گیاه خرد
manragora
U
مردم گیاه
manragora
U
مهر گیاه
mandrake
U
مردم گیاه
mandragora
U
مهر گیاه
legumen
U
گیاه خوردنی
lemon grass
U
گور گیاه
overgrown with plants
U
پوشیده از گیاه
phanerogam
U
گیاه تخمدار
herbivora
U
گیاه خواران
herblike
U
گیاه مانند
plantlike
U
گیاه مانند
herborist
U
گیاه فروش
herby
U
گیاه دار
phytosphere
U
گیاه- کره
phytosphere
U
گیاه- سپهر
phytophagous
U
گیاه خوار
phytology
U
گیاه شناسی
phytogenic
U
گیاه زاد
honey dew
U
شهد گیاه
xerophyte
U
گیاه خشک زی
yearling
U
گیاه یک ساله
phanerogam
U
گیاه گلدار
mandrake
U
مهر گیاه
hydrophyte
U
گیاه ابزی
lithophyte
U
گیاه سنگ زی
air plant
U
گیاه هواخوریاهواروی
vegetative
U
گیاه پرور
grafts
U
گیاه پیوندی
botanists
U
گیاه شناس
botanist
U
گیاه شناس
botany
U
گیاه شناسی
sheaf
U
دسته گل یا گیاه
herbiferous
U
گیاه دار
to water something
U
آب دادن
[گیاه]
ornamental
U
گیاه ارایشی
Aborigine
گیاه بومی
agaric
U
گیاه قارچی
epiphyte
U
گیاه هوازی
aerophyte
U
گیاه هوازی
acotyledon
U
گیاه بی لپه
herbal
U
گیاه نامه
facets
U
سطح گیاه
facet
U
سطح گیاه
herbaceous
U
گیاه مانند
plants
U
گیاه نهال
herbalist
U
گیاه شناس
hybrid
U
گیاه پیوندی
grafts
U
پیوند گیاه
grafted
U
گیاه پیوندی
grafted
U
پیوند گیاه
graft
U
گیاه پیوندی
graft
U
پیوند گیاه
fungus
U
گیاه قارچی
herbalists
U
گیاه شناس
cutting
U
قلمه گیاه
plant
U
گیاه نهال
aromatic
U
گیاه خوشبو
husbands
U
گیاه پرطاقت
herbivore
U
گیاه خوار
herbivorous
U
گیاه خواری
husband
U
گیاه پرطاقت
herbicides
U
موادسمی ضد گیاه
herbicide
U
موادسمی ضد گیاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com