Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
green manure
U
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stratus
U
لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
kinnikinic
U
برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
kinnikinnick
U
برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
Bijection
U
نگاشت یک به یک یا نظیر به نظیر
phonendoscope
U
شنیده میشوند
make
U
نظیر
one of a kind
<adj.>
U
بی نظیر
matches
U
نظیر
match
U
نظیر
makes
U
نظیر
incomparable
U
بی نظیر
unexampled
U
بی نظیر
corresponding
U
نظیر به نظیر
unequaled
U
بی نظیر
world beater
U
بی نظیر
inapproachable
U
بی نظیر
homologue
U
نظیر
homolog
U
نظیر
analogue
U
نظیر
analogues
U
نظیر
synoptic
U
هم نظیر
exemplar
U
نظیر
exemplars
U
نظیر
comparable
U
نظیر
unrivaled
U
بی نظیر
unparalleled
U
بی نظیر
analog
U
نظیر
unprecedentedly
U
بی نظیر
tallied
U
نظیر
tallies
U
نظیر
tally
U
نظیر
tallying
U
نظیر
unprecedented
U
بی نظیر
inimitable
U
بی نظیر
unbeatable
U
بی نظیر
nonpareil
U
بی نظیر
correlative
U
نظیر
plastic zone
U
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
boxes are made of wood
U
جعبه ها از چوب ساخته میشوند
rivals
U
نظیر شبیه
unique
U
بیمانند بی نظیر
likes
U
نظیر بودن
rival
U
نظیر شبیه
without example
U
بی مانند بی نظیر
uniquely
U
بیمانند بی نظیر
likes
U
نظیر همانند
rivalled
U
نظیر شبیه
without parallel
U
بی مانند بی نظیر
ensample
U
مانند نظیر
rivaling
U
نظیر شبیه
mesterpiece
U
کار بی نظیر
like
U
نظیر بودن
like
U
نظیر همانند
rivaled
U
نظیر شبیه
rivalling
U
نظیر شبیه
nonesuch
U
چیز بی نظیر
without comparison
U
بی مانند بی نظیر
liked
U
نظیر بودن
unrivalled
U
بی مانند بی نظیر
without a rival
U
بی مانند بی نظیر
liked
U
نظیر همانند
alluvial deposit
U
موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
avoirdupois
U
اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
single
U
استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
It is unque . It is matchless.
U
بی لنگه است (بی نظیر )
symmetry
U
مراعات نظیر تشابه
parallelled
U
نظیر مطابق بودن با
paralleling
U
نظیر مطابق بودن با
paralleled
U
نظیر مطابق بودن با
parallel
U
نظیر مطابق بودن با
parallelling
U
نظیر مطابق بودن با
parallels
U
نظیر مطابق بودن با
pronominal adjective
صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
bird's eye perspective
U
پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
plasmodium
U
نوعی از پلاسمودیدها که انگل یاختههای خون میشوند
She is a nonpareil in poetry
U
او
[زن]
در هنر شاعری بی نظیر است.
suction lift
U
ارتفاع نظیر مکش در پمپ
correlative
U
بهم پیوسته جفت نظیر
hauled
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
back plate
U
صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
data link
U
راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
phonoscope
U
التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
oxyhydrogen blowpipe
U
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
hauls
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
in love - engaged - married
U
عاشق . نامزد . متاهل
[مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
hauling
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
ballistic
U
مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
reversals
U
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversal
U
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
haul
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
uniue
U
بی مانند بی نظیر یکتا یگانه فرد
forlorn hope
U
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
bulb root
U
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
coated chippings
U
خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
periodicals
U
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
herdic
U
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
windbreaks
U
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreak
U
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
eft
U
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
anchor block
U
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
zeeman
U
پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
palatals
U
حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
His sculptures blend into nature as if they belonged there.
U
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
presentationism
U
عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
black book
U
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
lift strut
U
پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
multipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
lift wire
U
سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
blended
U
شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
dialectic
U
روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
compound bending
U
خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
aluminum paste
U
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
academe
U
فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
hollow ware
U
چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
continuous wave
U
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
curing
U
پروسهای که درطی ان بیشترلاستیکهای مصنوعی پلاستیکها و سوختهای جامدتغییر شکل داده و به ترکیباتی با وزن مولکولی بیشتر تبدیل میشوند
contra rotating
U
دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
incorporating mill
U
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
central refueling provisions
U
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
skittle
U
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
controlled environment
U
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
characteristic diagram for the concrete
U
دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
characteristic diagram for the steel
U
دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
heir presumptive
U
وارث درجه دوم که درصورت نبودن حخاجبی وارث میشوند وارث مقدر
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
batch
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
reinforce
U
تقویت
magnification factor
U
تقویت
invigoration
U
تقویت
gain
U
تقویت
fortification
U
تقویت
fortifications
U
تقویت
afforcement
U
تقویت
reinforcement
U
تقویت
furtherance
U
تقویت
abetment
U
تقویت
reinforces
U
تقویت
gains
U
تقویت
boosts
U
تقویت
nutrition
U
تقویت
revival
U
تقویت
consolidation
U
تقویت
ampilification
U
تقویت
support
U
تقویت
strutting
U
تقویت
alimentation
U
تقویت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com