Perdic | گنده فشرده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	massive U	گنده فشرده
	massively U	گنده فشرده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	symmetrical compression U	سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
	self- U	فایل فشرده که حاوی برنامهای است که محتوای آن را از حالت فشرده در می آورد
	congested U	فشرده انباشته شده بهم فشرده
	Intel U	فناوری نرم افزاری ساخت intel که به کامپیوتر اجازه میدهد تا تصاویر ویدیویی فشرده را ذخیره و بازیابی کند با استفاده از روشهای فشرده سازی نرم افزاری
	Indeo U	فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
	turbojet U	توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
	companding U	دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
	unwieldy U	گنده
	whopping U	گنده
	whopper U	گنده
	whoppers U	گنده
	cyclopian U	گنده
	huge U	گنده
	lumping U	گنده
	magacephalic U	سر گنده
	lumpish U	گنده
	hulky U	گنده
	cyclopean U	گنده
	blobber lipped U	گنده لب
	blobber U	گنده
	deep mouthed U	گنده صدا
	pot bellied U	شکم گنده
	rudas U	درشت گنده
	potbelly U	شکم گنده
	pot-bellied U	شکم گنده
	junk food U	گنده خوراک
	big bellied U	شکم گنده
	anthracoid U	مانند گنده
	automyosophobia U	گنده تن هراسی
	nasute U	گنده بینی
	big words U	حرفهای گنده
	mugwump U	کله گنده
	magacephalic U	کله گنده
	carbuncular U	گنده تاولی
	paunchy U	شکم گنده
	deep mouthed U	گنده اواز
	pot bellies U	شکم گنده
	splenic fever U	گنده طاول
	abdominous U	شکم گنده
	knee cap U	گنده زانو
	junk foods U	گنده خوراک
	pot belly U	شکم گنده
	swell butted U	دارای ته گنده
	n-key rollover	[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
	big shot U	ادم کله گنده
	pycnic U	ادم شکم گنده
	big shots U	ادم کله گنده
	chucklehead U	ادم کله گنده
	bigwigs U	ادم کله گنده
	pot belly U	ادم شکم گنده
	bigwig U	ادم کله گنده
	stomachy U	شکم گنده پرخور
	pyknic U	ادم شکم گنده
	pot bellies U	ادم شکم گنده
	potbellied U	دارای شکم گنده
	poke pudding or pocke U	ادم شکم گنده
	unwielly U	سنگین گنده بد هیکل دیرجنب
	sachem U	ادم کله گنده یابانفوذ
	sagamore U	ادم کله گنده یابانفوذ
	them and us U	آن کله گنده ها و ما فقیر فقرا
	thumper U	ادم یا چیز گنده دروغ بزرگ
	He is a bih shot ( noise ) in this town . U	جزو کله گنده های شهر است
	condensed U	فشرده
	intensive U	فشرده
	compressive U	فشرده
	congested U	در هم فشرده
	condensed U	به هم فشرده
	compressed U	فشرده
	squeezing U	فشرده
	squeezes U	فشرده
	squeezed U	فشرده
	squeeze U	فشرده
	strained U	فشرده
	alloy steel U	فولاد فشرده
	condensive load U	بار فشرده
	incompressible U	فشرده نشدنی
	packed decimal U	دهدهی فشرده
	press board U	مقوای فشرده
	press part U	بخش فشرده
	repressed brick U	اجر فشرده
	seried U	بهم فشرده
	steel aloy U	فولاد فشرده
	laser U	دیسک فشرده
	crushed <adj.> <past-p.> U	فشرده شده
	package program U	برنامه فشرده
	pack U	فشرده سازی
	condensed type U	چاپ فشرده
	condensed type U	نوع فشرده
	fasciated U	بهم فشرده
	compressed file U	فایل فشرده
	compressed air U	هوای فشرده
	compactions U	فشرده سازی
	ice crete U	بتون فشرده
	compaction U	فشرده سازی
	compact section U	مقطع فشرده
	compact disk U	دیسک فشرده
	coarctate U	بهم فشرده
	cast up U	فشرده کردن
	packs U	فشرده سازی
	depressed U	فشرده شدن
	mass practice U	تمرین فشرده
	cast iron U	فولاد فشرده
	succinct U	مجمل فشرده
	concise U	لب گو فشرده ومختصر
	lasers U	دیسک فشرده
	dicing U	رقابت فشرده
	compressing U	هم فشرده کردن
	compresses U	هم فشرده کردن
	packing U	فشرده سازی
	dices U	رقابت فشرده
	diced U	رقابت فشرده
	compress U	هم فشرده کردن
	dice U	رقابت فشرده
	compact U	جمع وجور فشرده
	packed snow U	برف فشرده شده
	compander U	فشرده و نافشرده کننده
	laminated plastic material U	ماده فشرده متورق
	compacted U	جمع وجور فشرده
	principal types of foot	فشرده کننده آب سنگین
	condensed structural formula U	فرمول ساختاری فشرده
	compact U	بهم فشرده خلاصه
	forced alternating current U	جریان متناوب فشرده
	die pressed part U	بخش فشرده حدیدهای
	presses U	تاکتیک دفاعی فشرده
	decompress U	ناهم فشرده کردن
	compacted U	بهم فشرده خلاصه
	press U	تاکتیک دفاعی فشرده
	caisson foundation U	پی سازی با هوای فشرده
	prestressed concrete U	بتن پیش فشرده
	bumped U	بار فشرده شده
	compacting U	جمع وجور فشرده
	compacts U	بهم فشرده خلاصه
	repressed brick U	اجر فشرده شده
	compacting U	بهم فشرده خلاصه
	air compressor U	هوای فشرده ساز
	compacts U	جمع وجور فشرده
	massive U	ساختمان فشرده ماسیو
	massively U	ساختمان فشرده ماسیو
	CD audio U	روی دیسک فشرده
	packed decimal U	عدد اعشاری فشرده
	CD DA U	روی دیسک فشرده
	pinch effect U	اثر فشرده سازی
	packing density U	تراکم فشرده سازی
	CD U	دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
	compacted U	روی دیسک فشرده را میدهد
	compact U	روی دیسک فشرده را میدهد
	CDs U	دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
	compacts U	روی دیسک فشرده را میدهد
	fractal U	روش فشرده سازی تصاویر
	discs U	مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
	compacting U	روی دیسک فشرده را میدهد
	A crash language course . U	دوره فشرده آموزش زبان
	disc U	مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
	image U	فشرده سایز داده یک تصویر
	modes U	قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
	mode U	قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
	compaction U	فشرده سازی متراکم کردن
	images U	فشرده سایز داده یک تصویر
	air lift U	دستگاه ابکش با هوای فشرده
	to mug up [British E] for an exam U	فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
	discrete U	الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
	to swot [British E] for an exam U	فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
	to cram U	فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
	file compression utility U	برنامه کمکی فشرده کردن فایل
	compress U	فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
	compresses U	فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
	international file format U	استاندارد فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-LD
	compressing U	فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
	pneumatic disatch U	بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
	asymmetric video compression U	استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
	pneumatic U	پرباد کار کننده باهوای فشرده دارای چرخ یا
	phalanxes U	دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
	photo finish U	استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
	phalanx U	دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
	IFF U	استاندارد برای فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-CD
	CSLIP U	گونهای از پتروکل SLIP که داده را پیش از ارسال فشرده میکند
	compressors U	برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
	compressor U	برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
	blast hole drill U	مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
	pic U	الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیو DVI شرکت Intel
	pictured U	الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
	pictures U	الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
	CD E U	فرصتی که اجازه ضبط و پاک کردن داده را از دیسک فشرده میدهد
	reduce U	تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
	picturing U	الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
	decompression U	تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
	picture U	الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
	CDs U	جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
	CD U	جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
	CD quality U	چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
	CD I U	این استاندارد شامل توابع کد گذاری فشرده سازی و نمایش است
	reducing U	تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
	reduces U	تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
	compact U	قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
	compacting U	قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
	FIF U	فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
	fractal U	قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
	compacts U	قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
	compacted U	قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
	mdr U	ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش یا حرکت به محلی از حافظه فشرده میکند