Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cowslip tea
U
گل گاو زبان دم کرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
close
U
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
closer
U
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
closes
U
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
closest
U
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
sherlu
U
اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
Other Matches
scarf joint
U
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burger
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak
U
گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
I have a tooth abscess.
U
دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
U
چرب زبان زبان دار
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
best gold
U
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
infusions
U
دم کرده
infusion
U
دم کرده
off the trail
U
پی گم کرده
gelid
U
یخ کرده
puff pastry
U
پف کرده
i am 0 rials out of pocket
U
کرده ام
unconsciously
U
غش کرده
souffle
U
پف کرده
souffles
U
پف کرده
puffed
<adj.>
U
پف کرده
puffed out
<adj.>
U
پف کرده
puffy
<adj.>
U
پف کرده
tumid
<adj.>
U
پف کرده
turgid
<adj.>
U
پف کرده
soufflTs
U
پف کرده
bouffant
U
پف کرده
bloat
U
پف کرده
unconscious
U
غش کرده
beastby
U
کرده
oxtongue
U
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
grown-ups
U
رشد کرده
rooted
U
ریشه کرده
sweated
U
عرق کرده
inveterate
U
ریشه کرده
getting
U
کسب کرده
testate
U
وصیت کرده
hidden
U
پنهان کرده
shot
U
اصابت کرده
shots
U
اصابت کرده
iced ppa
U
خنک کرده
educated
U
تحصیل کرده
pulled
U
خشک کرده
risen
U
طلوع کرده
gets
U
کسب کرده
get
U
کسب کرده
iced
U
خنک کرده
distent
U
ورم کرده
purified
U
پاک کرده
mistaken
U
اشتباه کرده
protuberant
U
باد کرده
whey
U
شیرچرخ کرده
chose
U
انتخاب کرده
he is worn with travel
U
سفراوراخسته کرده
beheld
U
مشاهده کرده
puffy
<adj.>
U
باد کرده
grown
U
رشد کرده
knotted
U
ازدحام کرده
clarified
U
صاف کرده
decorated
U
زینت کرده
grown-up
U
رشد کرده
deep rooted
U
ریشه کرده
fled
U
فرار کرده
swollen
U
اماس کرده
sawn
U
اره کرده
swollen
U
ورم کرده
begotten
U
تولید کرده
carpeted
U
فرش کرده
I have a flat
[tire]
.
U
من پنچر کرده ام.
strained
U
صاف کرده
refined
U
تمیز کرده
picked
U
پاک کرده
billowy
U
باد کرده
tumid
<adj.>
U
ورم کرده
puffy
<adj.>
U
ورم کرده
puffed out
<adj.>
U
ورم کرده
puffed
<adj.>
U
ورم کرده
farci
U
دلمه کرده
full-grown
U
رشدکامل کرده
full grown
U
رشدکامل کرده
worked
[been successful]
<past-p.>
U
کار کرده
tumescent
U
ورم کرده
farthingale
U
دامن پف کرده
ventricular
U
باد کرده
fecit
U
درست کرده
tumid
<adj.>
U
آماس کرده
fried
U
سرخ کرده
indrawn
U
جذب کرده
turgid
<adj.>
U
ورم کرده
bunged up
U
باد کرده
blown
U
ورم کرده
bendon
U
نیت کرده
unruffled
U
ارام کرده
began
U
شروع کرده
blubbery
U
ورم کرده
turgid
<adj.>
U
آماس کرده
puffy
<adj.>
U
آماس کرده
tumid
U
اماس کرده
baggily
U
بطورباد کرده
puffed out
<adj.>
U
آماس کرده
puffed
<adj.>
U
آماس کرده
turgid
<adj.>
U
باد کرده
tumid
<adj.>
U
باد کرده
puffed out
<adj.>
U
باد کرده
puffed
<adj.>
U
باد کرده
self taught
U
تحصیل کرده
farcie
U
دلمه کرده
airless
U
گرفته یا دم کرده
tinned
U
قوطی کرده
in flower
U
شکوفه کرده
intumescent
U
اماس کرده
restrained
U
لگام کرده
fretty
U
اماس کرده
ghi
U
کره اب کرده
it is very easily done
U
کرده میشود
fucate
U
رنگ کرده
painted
U
رنگ کرده
nodular
U
ورم کرده
inwrought
U
از تو کار کرده
intumescent
U
باد کرده
overage
U
کم رشد کرده
smoothfaced
U
صاف کرده
they have done their work
U
را کرده اند
off the track
U
ازخط پی گم کرده
deep-rooted
U
ریشه کرده
wedded
U
ازدواج کرده
ghee
U
کره اب کرده
fubsy
U
قوز کرده
warm infusion
U
چیز دم کرده
enrooted
U
ریشه کرده
let it be done
U
کرده شود
angrier
U
ورم کرده دژم
they are on strike
U
اعتصاب کرده اند
a fried sausage
U
یک سوسیس سرخ کرده
ingrained
U
دیرینه ریشه کرده
Now you are picking on me.
U
حالادیگر به من بند کرده ای
newlywed
U
تازه ازدواج کرده
He has got too big for his boots . He tends to swagger . It has gone to his head .
U
خودش را گه کرده است
cultured
U
مهذب تحصیل کرده
dried fruit
U
میوه خشک کرده
angry
U
ورم کرده دژم
tumid
U
ورم کرده متورم
frying
U
گوشت سرخ کرده
I have lost my wallet .
U
کیف پولم را گه کرده ام
made-up
U
مصنوعی بزک کرده
made up
U
مصنوعی بزک کرده
grenadine
U
مرغ دلمه کرده
tumescent
U
اماس کرده اماسیده
you are mistaken
U
اشتباه کرده اید
married
U
عروسی کرده متاهل
stum
U
اب انگورتازه درخم کرده
de-
U
کرده را خنثی کردن
trigmous
U
سه بار عروسی کرده
turgescent
U
باد کرده پرطمطراق
The door is jammed.
در گیر کرده است.
fresco a wall
U
دیوار سفید کرده را
the tribes are all up
U
طغیان کرده اند
fries
U
گوشت سرخ کرده
fry
U
گوشت سرخ کرده
clerisy
U
طبقه تحصیل کرده
i am f.caught
U
عجب گیری کرده ام
self-educated
U
پیش خودتحصیل کرده
borne
U
تحمل کرده یاشده
self educated
U
پیش خودتحصیل کرده
cursed with porerty
U
نفرین کرده به گدایی
broiled meat
U
گوشت سرخ کرده
forgotten
U
فراموش کرده یا شده
school drop out
U
ترک تحصیل کرده
saute
U
در روغن سرخ کرده
begun
U
شروع کرده یا شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com