English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gestapo U گشتاپو سازمان پلیس مخفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
plainclothesman U پلیس مخفی
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
underground U مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
precinct [American E] U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
police district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
policing district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structures U سازمان سازمان دادن
structure U سازمان سازمان دادن
structuring U سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
closeting U مخفی
closets U مخفی
closet U مخفی
secrets U مخفی
undercover U مخفی
covert U مخفی
secret U مخفی
slinky U مخفی
concealed U مخفی
slinkiest U مخفی
slinkier U مخفی
hidden U مخفی
hid U مخفی
closeted U مخفی
hush hush U مخفی
hush-hush U مخفی
perdu or due U مخفی
clandestine U مخفی
furtive U مخفی
policed U پلیس
german shepherd U سگ پلیس
gendarmes U پلیس
cops U پلیس
gendarme U پلیس
bobby U پلیس
police U پلیس
polices U پلیس
constable U پلیس
constables U پلیس
cop U پلیس
bobbies U پلیس
guard dog U سگ پلیس
K9 [canine] U سگ پلیس
police dog U سگ پلیس
obscurer U مخفی کردن
obscures U مخفی کردن
obscuring U مخفی کردن
stow U مخفی کردن
obscurest U مخفی کردن
by ballot U با رای مخفی
submerge U مخفی کردن
secret agent U مامور مخفی
conceal U مخفی کردن
clandestinely U بطور مخفی
conceals U مخفی کردن
stowed U مخفی کردن
obscure U مخفی کردن
stowing U مخفی کردن
covert operations U عملیات مخفی
stows U مخفی کردن
submergence U مخفی سازی
submers U مخفی کردن
secret ballot U رای مخفی
hidden file U فایل مخفی
hidden codes U رمزهای مخفی
hickok belt U مخفی کردن زه
hugger mugger U مخفی کردن
secret agents U مامور مخفی
obscured U مخفی کردن
hidey-hole U مخفی گاه
defector in place U مامور مخفی
mole U مامور مخفی
bug U میکروفن مخفی
hidden U مخفی شده
hidy-hole U مخفی گاه
under- U مخفی درزیر
hid U مخفی شده
emissary U مامور مخفی
emissaries U مامور مخفی
bugging U میکروفن مخفی
codes U کدهای مخفی
hideaway U مخفی گاه
occult U مخفی کردن
under U مخفی درزیر
skeleton in one's closet <idiom> U رازهای مخفی
submerging U مخفی کردن
submerges U مخفی کردن
submerged U مخفی کردن
stowaways U مسافر مخفی
bugs U میکروفن مخفی
covers U مخفی در بر گرفتن
blinds U مخفی گاه
blinded U مخفی گاه
hideaways U مخفی گاه
stowaway U مسافر مخفی
blind U مخفی گاه
cover U مخفی در بر گرفتن
coverings U مخفی در بر گرفتن
patrol wagon U اتومبیل پلیس
paddywagon U اتومبیل پلیس
patrolmen U پلیس گشتی
local building inspector U پلیس ساختمان
patrolman U پلیس گشتی
vice squad U جوخه پلیس
battle lights U چراغ پلیس
policeman U مامور پلیس
policemen U مامور پلیس
flatfoot U پلیس گشتی
frontier police U پلیس مرزبانی
border police U پلیس مرزبانی
police stations U مرکز پلیس
police stations U ایستگاه پلیس
police force U نیروی پلیس
police force U دادگاه پلیس
police forces U نیروی پلیس
police forces U دادگاه پلیس
police officer U مامور پلیس
police officer U افسر پلیس
police station U ایستگاه پلیس
police station U مرکز پلیس
border guard U پلیس مرزبانی
police officers U مامور پلیس
police officers U افسر پلیس
Interpol U پلیس بینالمللی
vice squads U جوخه پلیس
road guard U پلیس راه
police office U پاسگاه پلیس
police power U نیروی پلیس
police power U دادگاه پلیس
police reporter U مخبر پلیس
shore patrol U پلیس ساحلی
police calls U استمداد پلیس
runners U افسر پلیس
runner U افسر پلیس
ballots U رای مخفی دادن
camouflage U مخفی کردن پوشاندن
fig leaf U لاپوش مخفی کننده
hides U مخفی نگاه داشتن
hide U مخفی نگاه داشتن
ballot U رای مخفی دادن
camouflaged U مخفی کردن پوشاندن
falsi crimen U مخفی کردن حقیقت
balloted U رای مخفی دادن
camouflaging U مخفی کردن پوشاندن
bugged U مجهز به میکروفن مخفی
camouflages U مخفی کردن پوشاندن
fig leaves U لاپوش مخفی کننده
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
cop U پلیس [اصطلاح روزمره]
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
police raid U حمله ناگهانی پلیس
round-up U ورود ناگهانی پلیس
round-up U حمله ناگهانی پلیس
bust [colloquial] U حمله ناگهانی پلیس
constableship U وفیفه یا رتبه پلیس
police raid U ورود ناگهانی پلیس
filth [British E] U پلیس [اصطلاح روزمره]
mountie U پلیس سوار کانادا
give in charge U تحویل پلیس دادن
raided U ورود ناگهانی پلیس
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
under police surveillance U تحت نظر پلیس
turn over to the police U تحویل پلیس دادن
raid U ورود ناگهانی پلیس
shore patrol U پلیس نیروی دریایی
raids U ورود ناگهانی پلیس
raiding U ورود ناگهانی پلیس
The police held the crowd back. U پلیس جمعیت را عقب زد
peelers U اسباب پوست کن پلیس
peeler U اسباب پوست کن پلیس
rozzer [British E] U پلیس [اصطلاح روزمره]
The police stopped me. U پلیس جلویم را گرفت
posse comitatus U دسته افراد پلیس
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
perdue U مخفی سرباز جان فشان
perdu U مخفی سرباز جان فشان
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
spial U عمل مخفی انجام دادن
hickok belt U مخفی شدن پنهان کردن
conclearer of stolen goods U مخفی کننده اموال مسروقه
hush U ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
huddles U مخفی کردن درهم ریختگی
huddle U مخفی کردن درهم ریختگی
huddling U مخفی کردن درهم ریختگی
huddled U مخفی کردن درهم ریختگی
pig [American E] U پلیس [اصطلاح تحقیر آمیز]
squad cars U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com