Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
docking report
U
گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
system log
U
گزارش روزانه عملیات سیستم
report generator
U
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator
U
گزارش زایی گزارش گیری
visualreport
U
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
log
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
logs
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
sentinel
U
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels
U
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
breaching
U
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
engagements
U
درگیری با دشمن
engagement
U
درگیری با دشمن
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
catalytic
U
ترغیب کننده دشمن به درگیری
engagement control
U
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
reported
U
گزارش
reportage
U
گزارش
reports
U
گزارش
account
U
گزارش
recitetion
U
گزارش شز
report generator
U
گزارش زا
report
U
گزارش
report generator
U
مولد گزارش
survey report
U
گزارش بازرسی
returns
U
گزارش دادن
logs
U
گزارش سفرهواپیما
report writer
U
نویسنده گزارش
management report
U
گزارش مدیریت
to give forth
U
گزارش دادن
log
U
گزارش سفرهواپیما
returned
U
گزارش دادن
returned
U
گزارش رسمی
return
U
گزارش رسمی
return
U
گزارش دادن
technical report
U
گزارش فنی
report program
U
برنامه گزارش
report writer
U
گزارش نویسی
annual report
U
گزارش سالیانه
report generation
U
تولید گزارش
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
returns
U
گزارش رسمی
school report
U
گزارش اموزشگاه
actions
U
گزارش وضع
report progarm generator
U
مولدبرنامه گزارش
commentaries
U
گزارش رویداد
action
U
گزارش وضع
commentary
U
گزارش رویداد
returning
U
گزارش دادن
periodic report
U
گزارش دورهای
accident reporting
U
گزارش حادثه
rpg
U
مولدبرنامه گزارش
submit a report
U
گزارش دادن
report file
U
فایل گزارش
reportable
U
گزارش دادنی
subemit a report
U
گزارش دادن
annual report
U
گزارش سالانه
status report
U
گزارش وضعیت
report progarm generator
U
تولیدبرنامه گزارش
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
situation report
U
گزارش وضعیت
returning
U
گزارش رسمی
minute
U
گزارش وقایع
command report
U
گزارش فرماندهی
press report
U
گزارش خبری
report
U
گزارش دادن به
report
U
گزارش دیدبانی
detailed report
U
گزارش مشروح
internal report
U
گزارش داخلی
edit line
U
خط گزارش وضعیت
turn in
<idiom>
U
گزارش دادن
report
U
گزارش دادن
blue bark
U
گزارش حرکت
account
U
اهمیت گزارش
bruit
U
گزارش سروصدا
blue bell
U
گزارش بدرفتاری
blue bell
U
گزارش جنایت
error report
U
گزارش خطا
hot report
U
گزارش مهم
final report
U
گزارش نهایی
flash report
U
گزارش انی
journals
U
گزارش روزانه
reported
U
گزارش دیدبانی
viva report
U
گزارش شفاهی
journal
U
گزارش روزانه
viva voting
U
گزارش شفاهی
story
U
روایت گزارش
reports
U
گزارش دادن به
reported
U
گزارش دادن به
wrap up
U
گزارش خلاصه
visualreport
U
گزارش بصری
reports
U
گزارش دادن
expertise
U
گزارش اهل فن
reported
U
گزارش دادن
reports
U
گزارش دیدبانی
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
misreport
U
اشتباه گزارش دادن
logbook
U
گزارش روزانه سفرکشتی
snap report
U
گزارش فوری یا انی
report of survey
U
گزارش تحقیقات یا بررسیها
logs
U
گزارش سفرنامه کشتی
journal book
U
دفتر گزارش روزانه
draft report
U
گزارش نیمه نهایی
interim report
U
گزارش پیشرفت کار
evaluation report
U
گزارش ارزیابی وضعیت
exception reporting
U
گزارش گیری مخصوص
periodic intelligence report
U
گزارش نوبهای اطلاعاتی
progress reporting
U
گزارش پیشرفت کار
project technical report
U
گزارش فنی طرح
docking report
U
گزارش تعمیر ناو
project technical report
U
گزارش فنی پروژه
annual financial statement
U
گزارش مالی سالانه
flash report
U
گزارش برق اسا
contact report
U
گزارش اخذ تماس
log
U
گزارش سفرنامه کشتی
progress report
U
گزارش پیشرفت کار
aircraft accident report
U
گزارش سانحه هوایی
reportedly
U
طبق گزارش یا شایعه
According to the riport .
U
بقرار این گزارش
call-ups
U
دستور ارسال گزارش
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
call-up
U
دستور ارسال گزارش
call up
U
دستور ارسال گزارش
hearing
U
رسیدگی بمحاکمه گزارش
hearings
U
رسیدگی بمحاکمه گزارش
to give an account of
U
گزارش و توضیح دادن
to report
[to a body]
U
گزارش دادن
[به اداره ای]
weekly progress report
U
گزارش هفتگی کار
super visum corporis
U
گزارش معاینه جسد
bills
U
گزارش جریان دعوی
reportable items
U
اقلام قابل گزارش
bill
U
گزارش جریان دعوی
returned
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
this report is incredible
U
این گزارش را نمیتوان باورکرد
returning
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
daily progress report
U
گزارش روزانه پیشرفت کار
request mast
U
گزارش از طریق سلسله مراتب
returns
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
neither report was correct
U
هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
fitness report
U
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
return
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
he gave an a of the battle
U
گزارش ان جنگ راشرح داد
journals
U
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
air control and reporting center (c.r.c.
U
مرکز کنترل و گزارش هوایی
report generator
U
برای تامین گزارش کامل
journal
U
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
city article
U
گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
charts
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
inkling
U
اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
i saw the report in the rough
U
من پیش نویس این گزارش رادیدم
[results were]
satisfactory
U
رضایت بخش
[در یادداشت گزارش کنترل]
charting
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
chart
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
White Papers
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
nudets
U
سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
rpg
U
Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
White Paper
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
air raid reporting control ship
U
گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
collision detection
U
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
The details of the report were verified by the police.
U
جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
trophy of war
U
غنیمت جنگی از دشمن
aerographer
U
شخصی که وضع هوا وامواج را به کشتی گزارش میدهد
negatives
U
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative
U
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
evader
U
گمشده جنگی در منطقه دشمن
print chart
U
فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
pagination
U
روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
cirvis
U
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
orange forces
U
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
This compares to a total of 36 cases reported in 2009.
U
همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
rehabilitation training center
U
مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
whats' up
U
در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
feasibility
U
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
processor
U
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
campaigned
U
عملیات جنگی
campaign
U
عملیات جنگی
action
U
عملیات جنگی
campaigning
U
عملیات جنگی
campaigns
U
عملیات جنگی
actions
U
عملیات جنگی
dry run
U
عملیات جنگی
writes
U
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write
U
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
campaigned
U
یک رشته عملیات جنگی
campaign
U
یک رشته عملیات جنگی
campaigning
U
یک رشته عملیات جنگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com