English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
maul U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauled U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauling U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauls U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
duct U لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
overloaded U اجتماع مهاجمان
overload U اجتماع مهاجمان
overloads U اجتماع مهاجمان
number forward U مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
balanced line U تعادل تعداد مهاجمان در وسط
tunnelled U فاصله بین مهاجمان دو تیم درتجمع
tunnels U فاصله بین مهاجمان دو تیم درتجمع
tunneling U فاصله بین مهاجمان دو تیم درتجمع
tunneled U فاصله بین مهاجمان دو تیم درتجمع
tunnel U فاصله بین مهاجمان دو تیم درتجمع
backfield line U خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
from the four winds U از اطراف
parties U اطراف
milieu U اطراف
milieus U اطراف
environments U اطراف
environs U اطراف
milieux U اطراف
environment U اطراف
mess around <idiom> U دو رو اطراف بازیکردن
wry U به اطراف چرخاندن
periderm U پوست اطراف
about U در اطراف نزدیک
gravesides U اطراف قبر
pericardium U اطراف قلب
ambient noise U صدای اطراف
pappus U کلاله اطراف گل
go around <idiom> U به اطراف سفرکردن
wryly U به اطراف چرخاندن
architrave U گچبری اطراف در
sides of the question U اطراف موضوع
edge zone U اطراف لبه
graveside U اطراف قبر
vicinity U در حدود در اطراف
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
seaward U اطراف دریا روبدریا
atmospheres U فضای اطراف هرجسمی
look round U اطراف کار را دیدن
parties U متداعیین اطراف دعوی
port U ریل اطراف ناو
sea chest U مکندههای اطراف ناو
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
atmosphere U فضای اطراف هرجسمی
black eye U سیاهی اطراف چشم
black eyes U سیاهی اطراف چشم
to look a bout U اطراف کار را پاییدن
barnyards U محوطهء اطراف انبار
barnyard U محوطهء اطراف انبار
quayside U زمین اطراف بارانداز
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
snaking U تورگیری اطراف توپ ناو
periosteal U واقع در اطراف ضریع استخوان
whiskery U موی اطراف گونه وچانه
paraselene U روشنایی اطراف هاله ماه
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
safe distance U مسافت امن اطراف مین
balteus U [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
drop leaf U رومیزی اویخته از اطراف میز
greater U شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
whisker U موی اطراف گونه وچانه
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> U بادقت مراقب اطراف بودن
areola U محوطهء کوچک اطراف چیزی
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
ambience U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
vibrissa U سبیل وموی اطراف دهان حیوان
ambiance U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
cross pointing U ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
plaster casts U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
aureola U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
cimbia U [نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
aureole U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
peristyle U ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
thistledown U پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
plaster cast U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
burg U حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
to send things flying U [بخاطر ضربه] به اطراف در هوا پراکنده شدن
Gibbs surround U [معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
gipsy bonnet U کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
splinter screen U پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
primary cluster U تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
to be wary of saying something U در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
aerodynamic shape U شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
broken stowage U فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
facing distance U مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
sprite U شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند
periodontics U مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
to look round U اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
fluffs U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffing U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffed U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
dead knot U گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
fluff U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
axis U 1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
interrogatory U مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود
joystick U وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
run around U تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
centered U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centers U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centred U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
joysticks U وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
tulip design U طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
aprons U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
apron U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
center U سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
cells U خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell U خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
ambitus U [اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
albanega U [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
scroll U برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scrolls U برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
condensation cloud U ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
yoke U هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
leg U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
atole U جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
legs U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
elastic banding U روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
waste of manor U اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
black matrix U صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
scroll U میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
y site U نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
scrolls U میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
rf U ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
green U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
plotter U وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotters U وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
border U فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
anthill U خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
bordering U فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
bordered U فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
autos U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
auto U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
selection U دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
bracket U چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
selections U دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
mats U مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
mat U مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
banding U روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
deflections U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
critical mach number U عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
flocked U گروه
flocking U گروه
crowd U گروه
parcels U گروه
corps U گروه
crowds U گروه
gangs U گروه
gang U گروه
flocks U گروه
fry U گروه
fries U گروه
thronging U گروه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com