Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ordinary grasp
U
گرفتن میله معمولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standard bar
U
میله معمولی
combination grasp
U
گرفتن معمولی و برعکس
outside grasp
U
گرفتن میله از خارج
hold
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
front grip
U
گرفتن میله دست مهتابی
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
grab a rail
U
خارج شدن از موج با گرفتن میله تخته موج
tenpin
U
میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood
U
ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
feinting
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
feint
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
feints
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
shaft
U
میله ستون میله چاه
shafts
U
میله ستون میله چاه
standards
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
routine
U
معمولی
conventional
U
معمولی
longhand
U
خط معمولی
routines
U
معمولی
routinely
U
معمولی
run-of-the-mill
<idiom>
U
معمولی
faceless
U
معمولی
copybook
U
معمولی
ferial
U
معمولی
ordinary
U
معمولی
light water
U
اب معمولی
standard
U
معمولی
received
U
معمولی
usu
U
معمولی
normal
U
معمولی
wonted
U
معمولی
open cheque
U
چک معمولی
standards
U
معمولی
ranko
U
سرباز معمولی
common link
U
حلقه معمولی
standard motor
U
موتور معمولی
standards
U
طبیعی یا معمولی
nonstandard
U
غیر معمولی
rock brake
U
بسفایج معمولی
rudas
U
پست معمولی
single precision
U
با دقت معمولی
standard trench
U
سنگر معمولی
standard gauge
U
اندازه معمولی
street virus
U
ویروس معمولی
unselected clay
U
خاک رس معمولی
ordinary clay
U
خاک رس معمولی
standard brick
U
اجر معمولی
workaday
U
معمولی عادی
ethanol
U
الکل معمولی
ethyl alcohol
U
الکل معمولی
wrought iron
U
اهن معمولی
ambient
U
پس زمینه معمولی
procedure message
U
پیام معمولی
generals
U
کلی معمولی
generals
U
معمولی و نه مخصوص
American bond
U
آجرچینی معمولی
civil time
U
ساعت معمولی
ornary
U
عادی معمولی
ornery
U
عادی معمولی
common whipping
U
بست معمولی
ap seogi
U
ایستادن معمولی
general
U
معمولی و نه مخصوص
general
U
کلی معمولی
ordinal type
U
نوع معمولی
mulberry
U
توت معمولی
mulberries
U
توت معمولی
ordinary share
U
سهام معمولی
common
U
معمولی متعارفی
commoners
U
معمولی متعارفی
commonest
U
معمولی متعارفی
undressing
U
جامه معمولی
undresses
U
جامه معمولی
mass concrete
U
بتن معمولی
complements
U
تعارفات معمولی
complementing
U
تعارفات معمولی
complemented
U
تعارفات معمولی
complement
U
تعارفات معمولی
banal
U
مبتذل معمولی
man in the street
U
فرد معمولی
commonplace
U
معمولی مبتذل
medium lampholder
U
سرپیچ معمولی
plain concrete
U
بتن معمولی
undress
U
جامه معمولی
normal permeability
U
نفوذپذیری معمولی
typical
<adj.>
U
بافت معمولی
normal good
U
کالای معمولی
irregular
U
غیر معمولی
piper nigrum
U
فلفل معمولی
onery
U
عادی معمولی
meaner
U
پست معمولی
charge hand
U
کارگر معمولی
normal
U
عادی معمولی
meanest
U
پست معمولی
standard
U
طبیعی یا معمولی
the a merchant
U
سوداگر معمولی
general cargo
U
کالای معمولی
white mulatto
U
توت معمولی
everyday
U
معمولی مبتذل
hepatica
U
غافث معمولی
normal interval
U
فاصله معمولی صف
mean
U
پست معمولی
to take medical advice
U
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
standard lamp holder
U
سرپیچ معمولی لامپ
head cold
U
سرماخوردگی معمولی زکام
routes
U
راه جریان معمولی
common stock
U
سهام معمولی شرکت
l antenna
U
انتن معمولی رادیو
stake driver
U
بوتیمار معمولی امریکایی
admedium lampholder
U
سرپیچ بزرگتر از معمولی
route
U
راه جریان معمولی
well worn
U
پیش پا افتاده معمولی
undersized
U
کوچکتر ازاندازه معمولی
joiner door
U
درب معمولی ناو
martlet
U
پرستوی معمولی اروپایی
meadow mushroom
U
قارچ خوراکی معمولی
stand
U
سطح معمولی اب دریا
milkwort
U
پلی گالای معمولی
normal charge
U
خرج معمولی توپ
normal magnetization curve
U
خم مغناطیس پذیری معمولی
regular weave
[plain]
U
بافت معمولی و ساده
conventional milling machine
U
دستگاه فرز معمولی
conventional forces
U
نیروهای رزمی معمولی
well-worn
U
پیش پا افتاده معمولی
in normal situations on public roads
U
در ترافیک معمولی خیابان
week day
U
روز معمولی هفته
walk
U
گام معمولی اسب
chamomile
U
بابونه معمولی یامعطر
light hydrogen
U
هیدروژن سبک یا معمولی
fencing measure
U
فاصله معمولی دو شمشیرباز
walked
U
گام معمولی اسب
walks
U
گام معمولی اسب
conventional
U
جنگ افزارهای معمولی
standard size whole brick
U
اجر فشاری معمولی
inverted l antenna
U
انتن معمولی رادیو
normal sulphation of battery
U
سولفاتی شدن معمولی
bracket
U
حالت معمولی کروشه
outre
U
خارج از حدود معمولی
standard rain gage
باران سنج معمولی
guttersnipe
U
نوک دراز یا پاشله معمولی
ordinary least square method
U
روش حداقل مربعات معمولی
deffered maintenance
U
تعمیر ونگهداری غیر معمولی
ordinary differential equation
[ODE]
U
معادله دیفرانسیل معمولی
[ریاضی]
horseweed
U
خزه معمولی امریکای شمالی
normalised
U
بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalises
U
بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalising
U
بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalize
U
بصورت عادی و معمولی دراوردن
fair wear and tear
U
خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
ordinary
U
پیام معمولی از نظر ارجحیت
It was the usual scene.
U
صحنه
[موقعیت]
معمولی بود.
conventional take off and landing
U
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
normalizes
U
بصورت عادی و معمولی دراوردن
I'd like a shampoo for normal hair.
من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
air hardening
U
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
standard egg section
U
مقطع تخم مرغی شکل معمولی
snail mail
U
اصط لاح عامیه به پست معمولی
it is of a normal size
U
دارای اندازه عادی یا معمولی است
service ceiling
U
سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
entremets
U
غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
preparing
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
Can't you just say hello like a normal person?
U
نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
prepares
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
half
U
حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
grip
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate
U
جشن گرفتن عید گرفتن
to seal up
U
درز گرفتن کاغذ گرفتن
clam
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clams
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripping
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in
<idiom>
U
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
gripped
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag
U
کفه گرفتن تفاله گرفتن
name
U
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
shock waves
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
mufti
U
جامه معمولی برتن کسی که حق داردجامه رسمی بپوشد
names
U
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
zero stage
U
طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
kilderkin
U
چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
advertorial
U
تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
office
U
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
gyroplane
U
نوعی هواپیما که حد فاصل میان هلیکوپتر و طیارههای معمولی است
quads
U
چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
man down
U
بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
fosse commune
U
[قبر معمولی در گورستان که هر هفت سال یا بیشتر استفاده می شود.]
quad
U
چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
offices
U
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
superspeedway
U
مسیر مسابقه معمولی 2 در5/2 مایل با کنارههای باشیب تند
VBScript
U
مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
sub woofer
U
هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
lumen
U
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
dial up line
U
خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
alleyways
U
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys
U
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley
U
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com