Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
educe
U
گرفتن استخراج کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pan-
U
استخراج کردن
pan
U
استخراج کردن
stope
U
استخراج کردن
extracts
U
استخراج کردن
extracting
U
استخراج کردن
pans
U
استخراج کردن
extract
U
استخراج کردن
draw out
U
استخراج کردن
extracted
U
استخراج کردن
grubbed
U
از کتاب استخراج کردن
quarrying
U
استخراج کردن معدن
quarries
U
استخراج کردن معدن
quarry
U
استخراج کردن معدن
mine
U
استخراج کردن یاشدن
mined
U
استخراج کردن یاشدن
grubs
U
از کتاب استخراج کردن
grub
U
از کتاب استخراج کردن
mines
U
استخراج کردن یاشدن
exploiting
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
extracting
U
بیرون کشیدن استخراج کردن
extracts
U
بیرون کشیدن استخراج کردن
extract
U
بیرون کشیدن استخراج کردن
extracted
U
بیرون کشیدن استخراج کردن
metallurgic
U
وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
eliciting
U
استخراج کردن استنباط کردن
elicits
U
استخراج کردن استنباط کردن
elicited
U
استخراج کردن استنباط کردن
elicit
U
استخراج کردن استنباط کردن
exploitation
U
استخراج
copper extraction
U
استخراج مس
eduction
U
استخراج
extraction
U
استخراج
extraction of copper
U
استخراج مس
excerption
U
استخراج
working
U
استخراج
productions
U
استخراج
decipherment
U
استخراج
workings
U
استخراج
production
U
استخراج
mibeable
U
استخراج شدنی
winnings
U
استخراج معدن
mibeable
U
قابل استخراج
workable
U
قابل استخراج
exploitable
U
قابل استخراج
indecipherable
U
غیرقابل استخراج
winning
U
استخراج معدن
educt
U
استخراج یا استنباط
exploitation
U
انتفاع استخراج
minable
U
قابل استخراج
production of oil
U
استخراج نفت
silver extraction
U
استخراج نقره
message retrieval
U
استخراج پیام
decipherable
U
قابل استخراج
minable
U
استخراج شدنی
gold mining
U
استخراج طلا
under ground mining
U
استخراج زیرزمینی
under ground working
U
استخراج زیرزمینی
mining
U
استخراج معدن
separatory funnel
U
قیف استخراج
extractors
U
استخراج کننده
counting votes
U
استخراج اراء
extractor
U
استخراج کننده
acid extraction
U
استخراج اسیدی
extraction point
U
محل استخراج
exploiter
U
استخراج کننده
extraction of bitumen
U
استخراج قیر
extractible
U
قابل استخراج
extractable
U
استخراج شدنی
exploiters
U
استخراج کننده
derivation
U
استنساخ استخراج
extract copper
U
مس استخراج شده
derivations
U
استنساخ استخراج
feature extraction
U
استخراج خصیصه
extraction thimble
U
انگشتانه استخراج
married under a contract unlimited perio
U
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
illatively
U
بطریق استنتاج یا استخراج
continuous extraction apparatus
U
دستگاه استخراج پیوسته
strip mining
[American E]
U
استخراج معدن روباز
opencast mining
[British E]
U
استخراج معدن روباز
pull out quote
U
عبارت استخراج شده
Open-pit mining
U
استخراج معدن روباز
educible
U
قابل استخراج یا استنباط
surface mining
استخراج معدن روباز
salter
U
استخراج کننده نمک
extracts
U
بیرون کشیدن استخراج
extracted
U
بیرون کشیدن استخراج
metallurgy
U
استخراج و ذوب فلزات
extracting
U
بیرون کشیدن استخراج
saltworks
U
محل استخراج نمک
extract
U
بیرون کشیدن استخراج
extraction solvent
U
حلال استخراج کننده
surface digging
U
استخراج معادن در سطح زمین
metallurgical
U
وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
pyrometallurgy
U
استخراج فلزات در اثر حرارت
acetum
U
استخراج عصاره ازگیاهان دارویی
metallurgy
U
فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
saltern
U
کارخانه یا معدن استخراج نمک
inflaming
U
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
inflames
U
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
inflame
U
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
hydrometallurgy
U
استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
public opinion polling
U
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
seized
U
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
seize
U
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
seizes
U
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
stope
U
حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
copper smelting
U
استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
blasting machine
U
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
quarry sap
U
مقدار رطوبتی که یک قطعه سنگ تا استخراج شدن ازمعدن دارد
engage
U
گرفتن استخدام کردن
obtains
U
فراهم کردن گرفتن
obtain
U
گرفتن یا دریافت کردن
surrendered
U
پس گرفتن و تبدیل کردن
obtains
U
گرفتن یا دریافت کردن
circling
U
گرفتن احاطه کردن
surrender
U
پس گرفتن و تبدیل کردن
circles
U
گرفتن احاطه کردن
surrenders
U
پس گرفتن و تبدیل کردن
embrace
U
در بر گرفتن بغل کردن
circled
U
گرفتن احاطه کردن
embracing
U
در بر گرفتن بغل کردن
embraced
U
در بر گرفتن بغل کردن
engages
U
گرفتن استخدام کردن
to fill up
U
گرفتن تکمیل کردن
circle
U
گرفتن احاطه کردن
abalienate
U
منتقل کردن پس گرفتن
embraces
U
در بر گرفتن بغل کردن
obtain
U
فراهم کردن گرفتن
fogs
U
تیره کردن مه گرفتن
hunt down
U
دنبال کردن و گرفتن
hold
U
جا گرفتن تصرف کردن
holds
U
جا گرفتن تصرف کردن
obtained
U
فراهم کردن گرفتن
strike root
U
ریشه کردن گرفتن
to smell out
U
گرفتن وپیدا کردن
fog
U
تیره کردن مه گرفتن
bevel
U
پخ کردن لبه گرفتن
obtained
U
گرفتن یا دریافت کردن
to take medical advice
U
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
jests
U
ببازی گرفتن شوخی کردن
finest
U
جریمه گرفتن از صاف کردن
concludes
U
نتیجه گرفتن استنتاج کردن
hugged
U
بغل کردن محکم گرفتن
ingurgitate
U
فرا گرفتن زیاد پر کردن
hug
U
بغل کردن محکم گرفتن
wail
U
ناله کردن ماتم گرفتن
gathered
U
نتیجه گرفتن استباط کردن
to set a
U
اندازه گرفتن باطل کردن
to run over
U
مرور کردن زیر گرفتن
to release for a ransom
U
با گرفتن فدیه ازاد کردن
jest
U
ببازی گرفتن شوخی کردن
to go to school to
U
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
conclude
U
نتیجه گرفتن استنتاج کردن
hugging
U
بغل کردن محکم گرفتن
hugs
U
بغل کردن محکم گرفتن
frame
U
چارچوب گرفتن طرح کردن
wailed
U
ناله کردن ماتم گرفتن
wailing
U
ناله کردن ماتم گرفتن
wails
U
ناله کردن ماتم گرفتن
run down
<idiom>
U
انتقاد کردن ،ایراد گرفتن
embed
U
دور گرفتن جاسازی کردن
employ
U
مشغول کردن بکار گرفتن
embeds
U
دور گرفتن جاسازی کردن
employed
U
مشغول کردن بکار گرفتن
stack up
U
جمع کردن اندازه گرفتن
mourn
U
ماتم گرفتن گریه کردن
mourned
U
ماتم گرفتن گریه کردن
mourns
U
ماتم گرفتن گریه کردن
follow through
U
گرفتن زه پس از رها کردن تیر
employs
U
مشغول کردن بکار گرفتن
overlie
U
قرار گرفتن خفه کردن
bath
U
ابتنی کردن حمام گرفتن
resigns
U
کناره گرفتن تفویض کردن
resign
U
کناره گرفتن تفویض کردن
occupy
U
مشغول کردن به کار گرفتن
occupies
U
مشغول کردن به کار گرفتن
secures
U
تصرف کردن گرفتن هدف
borrows
U
وام گرفتن اقتباس کردن
borrow
U
وام گرفتن اقتباس کردن
to split the difference
U
میانه را گرفتن مصالحه کردن
passed
U
سبقت گرفتن از خطور کردن
hold
U
دریافت کردن گرفتن توقف
passes
U
سبقت گرفتن از خطور کردن
to get to
U
شروع کردن دست گرفتن
borrowed
U
وام گرفتن اقتباس کردن
holds
U
دریافت کردن گرفتن توقف
bathed
U
ابتنی کردن حمام گرفتن
secure
U
تصرف کردن گرفتن هدف
take on
U
گرفتن کارگر هیاهو کردن
employing
U
مشغول کردن بکار گرفتن
fine
U
جریمه گرفتن از صاف کردن
fined
U
جریمه گرفتن از صاف کردن
occupying
U
مشغول کردن به کار گرفتن
gather
U
نتیجه گرفتن استباط کردن
rises
U
ترقی کردن سرچشمه گرفتن
rise
U
ترقی کردن سرچشمه گرفتن
pass
U
سبقت گرفتن از خطور کردن
early weaning
U
از شیر گرفتن زودرس شیرسوز کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com