Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
move of a planet
U
گردش یا حرکت سیاره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circumvolution
U
گردش حرکت پیچاپیچ
backwash
U
حرکت اب در نتیجه گردش پروانه
moving pivot
U
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
planet
U
سیاره
planets
U
سیاره
minor planet
U
سیاره خرد
queen of heaven
U
خرده سیاره
planeted
U
سیاره نشین
planetology
U
سیاره شناسی
planetary
U
وابسته به سیاره
planetoid
U
سیاره خرد
asteroids
U
خرده سیاره
asteroid
U
خرده سیاره
asteroids
U
سیاره خرد اخترواره
asteroid
U
سیاره خرد اخترواره
constant displacement pump
U
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
planetarium
U
سیاره نما ستاره دیدگاه
planetariums
U
سیاره نما ستاره دیدگاه
mean distance
U
فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
flowchart template
U
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
lander
U
فضاپیمایی که میتواند به ارامی روی سطح سیاره موردنظر بنشیند
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
equation of exchange
U
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
movement
U
گردش
cantering
U
گردش
ambulation
U
گردش
counterclockwise rotation
U
گردش به چپ
flows
U
گردش
canter
U
گردش
progressing
U
گردش
cantered
U
گردش
trips
U
گردش
travels
U
گردش
flow
U
گردش
traveled
U
گردش
travel
U
گردش
progress
U
گردش
flowed
U
گردش
progressed
U
گردش
progresses
U
گردش
canters
U
گردش
excursion
U
گردش
itineracy
U
گردش
wrested
U
گردش
turnover
U
گردش
wresting
U
گردش
wrests
U
گردش
circuit
U
گردش
gyration
U
گردش
circuits
U
گردش
gyrations
U
گردش
flowine
U
خط گردش
water circulation
U
گردش اب
itineration
U
گردش
left handed rotation
U
گردش به چپ
excursions
U
گردش
turn
U
گردش
operation
U
گردش
circumrotation
U
گردش
turns
U
گردش
wrest
U
گردش
paseo
U
گردش
on the rove
U
در گردش
nutation
U
گردش
perambulation
U
گردش
maeander
U
گردش
flowline
U
خط گردش
circulations
U
گردش
revolution
U
گردش
revolutions
U
گردش
strolls
U
گردش
anticlockwise rotation
U
گردش به چپ
cycles
U
گردش
strolled
U
گردش
rotation
U
گردش
hiked
U
گردش
hike
U
گردش
traversing
U
گردش
traverses
U
گردش
traversed
U
گردش
traverse
U
گردش
stroll
U
گردش
circulation
U
گردش
revved
U
گردش
revving
U
گردش
races
U
گردش
raced
U
گردش
revs
U
گردش
cycled
U
گردش
cycle
U
گردش
race
U
گردش
rev
U
گردش
runs
U
گردش
trip
U
گردش
jaunt
U
گردش
hikes
U
گردش
meanders
U
گردش
meandering
U
گردش
meandered
U
گردش
meander
U
گردش
hiking
U
گردش
period
U
گردش
periods
U
گردش
promenade
U
گردش
promenades
U
گردش
tripped
U
گردش
walking
U
گردش
jaunts
U
گردش
twirl
U
گردش
run
U
گردش
twirling
U
گردش
twirls
U
گردش
twirled
U
گردش
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
roam
U
گردش کردن
negative caster
U
گردش معکوس
money in circulation
U
پول در گردش
right handed rotation
U
گردش به راست
circulated
U
به گردش در اوردن
bloodstream
U
رگ گردش خون
bloodstreams
U
رگ گردش خون
raceway
U
حلقه گردش
rate of turn
U
میزان گردش
roamed
U
گردش کردن
revolved
U
گردش کردن
round robin
U
با گردش نوبت
sashay
U
گردش سفر
gander
U
: گردش کردن
movableness
U
گردش دار
ganders
U
: گردش کردن
nyuctitropism
U
گردش برگ در شب
peripatetic
U
گردش کننده
operating capital
U
سرمایه در گردش
perambulate
U
گردش کردن در
revolving fund
U
اعتبار در گردش
perambulated
U
گردش کردن در
pleasure ground
U
گردش گاه
program flow
U
گردش برنامه
promenader
U
گردش کننده
perambulates
U
گردش کردن در
perambulating
U
گردش کردن در
circulate
U
گردش کردن
circulate
U
به گردش در اوردن
trading capital
U
سرمایه در گردش
roaming
U
گردش کردن
roams
U
گردش کردن
circulates
U
به گردش در اوردن
circulates
U
گردش کردن
revolves
U
گردش کردن
circulated
U
گردش کردن
revolve
U
گردش کردن
cash flow
U
گردش وجوه
circulationg air
U
هوای در گردش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com