Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tumple
U
گردش حول محور عرضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nose up
U
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
transverse axis
U
محور عرضی
transverse cardan shaft
U
محور کاردان عرضی
northing
U
محور عرضی نقشه
y axis
U
محور عرضی مختصات
phugoid oscillation
U
نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
pitch control
U
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
wing heavy
U
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
canard
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
fixed pivot
U
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
angles
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
countershaft
U
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
crossbars
U
خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbar
U
خط عرضی صلیب میله عرضی
wheelbase
U
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases
U
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro
U
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
axis of signal communication
U
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
constant displacement pump
U
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template
U
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
equation of exchange
U
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
transect
U
بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
lateral
U
عرضی
crosses
U
عرضی
crossest
U
عرضی
traversing
U
عرضی
crossbars
U
خط عرضی
cross
U
عرضی
crosser
U
عرضی
transverse
U
عرضی
traversed
U
عرضی
traverses
U
عرضی
crossbar
U
خط عرضی
traverse
U
عرضی
cross brace
U
گیره عرضی
cross head
U
تیر عرضی
cross linking
U
اتصال عرضی
cross cut
U
برش عرضی
cross brace
U
مهار عرضی
cross beam
U
تیر عرضی
cross hole
U
سوراخ عرضی
cross compartment
U
دهلیز عرضی
transverse stress
U
تنش عرضی
traversing fire
U
اتش عرضی
cross feed
U
تغذیه عرضی
cross fall
U
شیب عرضی
accident
U
صفت عرضی
phenomenally
U
عارضی عرضی
transverse acceleration
U
شتاب عرضی
timber
U
دنده عرضی
axis
U
خط طولی یا عرضی
baselinesman
U
خط نگهدار خط عرضی
abeam
U
جهت عرضی
accidentalism
U
فلسفه عرضی
accidentalism
U
فلسفهء عرضی
radial play
U
بازی عرضی
radial load
U
بار عرضی
phenomenal
U
عارضی عرضی
sag rod
U
مهار عرضی
accidents
U
صفت عرضی
northing
U
مختصات عرضی
transverse valley
U
دره عرضی
collateral ganglia
U
عقدههای عرضی
transverse wave
U
موج عرضی
trimmed joist
U
تیر عرضی
sides way
U
نوسان عرضی
shape of cross section
U
نیمرخ عرضی
sagrod
U
مهار عرضی
athwart
U
به طور عرضی
cross piece
U
تیر عرضی
horizontal plane
U
صفحه عرضی
profiles
U
مقطع عرضی
profiling
U
مقطع عرضی
transversal section
U
برش عرضی
transversal wave
U
موج عرضی
transverse bracing
U
تقویت عرضی
transverse bulkhead
U
تیغه عرضی
deflection sweep
U
درو عرضی
transverse crack
U
ترک عرضی
transverse fault
U
گسل عرضی
transverse reinforcement
U
ارماتور عرضی
transverse scale
U
مقیاس عرضی
profiled
U
مقطع عرضی
profile
U
مقطع عرضی
transverse plane
U
صفحه عرضی
square ball
U
پاس عرضی
lateral forces
U
نیروهای عرضی
lateral route
U
جاده عرضی
lateral shifts
U
تغییرات عرضی
lateral stability
U
پایداری عرضی
latitude band
U
کمربند عرضی
latitude band
U
نوار عرضی
leak coil
U
بوبین عرضی
lateral tell
U
سبقت عرضی
transection
U
برش عرضی
transverse section
U
مقطع عرضی
cross trail
U
جاده عرضی
crossed belt
U
تسمه عرضی
transverse joint
U
درز عرضی
frame
U
دنده عرضی
cross section
U
مقطع عرضی
cross roll
U
نورد عرضی
cross section
U
برش عرضی
cross section
U
نیمرخ عرضی
cross traverse
U
تراورس عرضی
cross sectional data
U
دادههای برش عرضی
cross hole nut
U
مهره با سوراخ عرضی
cross slide
U
کشوی لغزنده عرضی
career courses
U
دورههای عرضی نظامی
rafter
U
تیر عرضی طاق
counter-brace
U
تیر تقویت عرضی
traverse
U
حرکت عرضی یا مورب
cross level buble
U
حباب تراز عرضی
transection
U
برش یا مقطع عرضی
enfilade
U
درو عرضی کردن
cross-tree
U
[رابط عرضی دکلها]
braced
U
تیر تقویت عرضی
cross-aisle
U
[گوشواره عرضی کلیسا]
broadside aerial
U
تشعشع کننده عرضی
cross section
U
سطح مقطع عرضی
section of valley
U
نیمرخ عرضی دره
valley cross section
U
نیمرخ عرضی دره
cross sectional area
U
سطح مقطع عرضی
thwarted
U
نشیمنگاه عرضی قایق
thwart
U
نشیمنگاه عرضی قایق
traversed
U
حرکت عرضی یا مورب
shrouds
U
بکسلهای عرضی ناو
backward pass
U
پاس عرضی یا به عقب
brace
U
تیر تقویت عرضی
cross wall
U
دیوار پلهای عرضی
latitude band
U
نوار عرضی زمینی
transverse conductance
U
مقدار هدایت عرضی
crossing target
U
هدفهای متحرک عرضی
transverse fatigue test
U
ازمایش خستگی عرضی
transverse test specimen
U
نمونه ازمایش عرضی
cross tree
U
رابط عرضی دکلها
crossrial carriage
U
پاگیر تیر عرضی
swinging of flow
U
نوسانات عرضی جریان
cross barred
U
دارای میلههای عرضی
transverse bending test
U
ازمایش خمش عرضی
accidental
U
غیر مترقبه عرضی
traverses
U
حرکت عرضی یا مورب
traversing
U
حرکت عرضی یا مورب
rafters
U
تیر عرضی طاق
I have nothing more to say .
U
دیگر عرضی نیست ( ندارم )
lateral tell
U
پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
keels
U
ستون عرضی مرکزی ناو
head string
U
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
terete
U
استوانهای شکل در برش عرضی
cross folding test
U
ازمایش چین خوردگی عرضی
balkline
U
خط عرضی روی میز بیلیارد
broad beam headlamp
U
نور افکن با تشعشع عرضی
cross-gable
U
[سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
cross trail
U
جاده سرتاسری عرضی در منطقه
keel
U
ستون عرضی مرکزی ناو
stock
U
ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
Could I have a word with you ?
U
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
balkline spot
U
نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
toggle
U
میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
stocked
U
ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
baulked
U
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulks
U
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulking
U
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
toggles
U
میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
balks
U
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
frame
U
قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
balking
U
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked
U
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balk
U
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
fishbone mine
U
سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
ante-chapel
U
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
warping
U
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
stemming
U
محور
z axis
U
محور z
pin
U
محور
y axis
U
محور y
stems
U
محور
crank
U
محور
rachis
U
محور
arbor
U
محور
shaft head
U
محور
cranks
U
محور
cranking
U
محور
cranked
U
محور
pinned
U
محور
z axis
U
محور "زد"
shaft
U
محور
axis
U
محور
shafts
U
محور
axis
U
خط محور
pinning
U
محور
stemmed
U
محور
trunnion
U
سر محور
stem
U
محور
x axis
U
محور x
azimuth
U
محور
spindle
U
محور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com