English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cabin supercharger U کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cassion discase U تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
cabin pressure altimeter U ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
ambient pressure U فشار محیط
forward tell U انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
to invoke a higher power U به مقامی بالاتر رجوع کردن [برای کمک]
pitot tube U لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
naturally aspirated engine U موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
passed U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tested U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
services U توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
alternates U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternated U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternate U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
Mercerization U مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
Plans for the dam have been rejected by environmentalists. U برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
casework U مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
cross stroke U فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
boost control U سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
ignition over voltage U فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
pull the pace U جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
trapoze U سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
list U 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
superior U بالاتر
superiors U بالاتر
above U بالاتر
overshoots U بالاتر از حد
about U بالاتر
overshoot U بالاتر از حد
the above figures U بالاتر
uppers U بالاتر
overshooting U بالاتر از حد
upper U بالاتر
higher U بالاتر
further up U بالاتر
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
above average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
above-average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
over-average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
senior U بالاتر بالارتبه
seniors U بالاتر بالارتبه
hereinabove U بالاتر از این
transcend U بالاتر بودن
superordinates U شخص بالاتر
above all U بالاتر از همه
parent directory U دایرکتوری بالاتر
overshoots U بالاتر زدن
the court above U محکمه بالاتر
overshooting U بالاتر زدن
royalmast U دکل بالاتر
overshoot U بالاتر زدن
superordinate U شخص بالاتر
transcended U بالاتر بودن
transcends U بالاتر بودن
transcending U بالاتر بودن
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
above par U بالاتر از بهای اسمی
hyperpyrexia U درجه حرارت بالاتر از صد
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
evocation U احاله بدادگاه بالاتر احضار
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
evocations U احاله بدادگاه بالاتر احضار
reserve buoyancy U حجم بالاتر از خط ابخور ناو
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
critical altitude U ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
channels U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeled U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channelled U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeling U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channel U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
printhead U 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
limiter U وسیلهای که خروجی ان درازای همه ورودیهای بالاتر از حد معین ثابت است
gale U باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
gales U باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
braze welding U جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
curie point U دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
milieux U محیط
perimeters U محیط
mediums U محیط
outlining U محیط
outlines U محیط
outlined U محیط
outline U محیط
setting U محیط
spheres U محیط
milieus U محیط
outward things U محیط
perimeter U محیط
settings U محیط
sphere U محیط
entourage U محیط
entourages U محیط
medium U محیط
circumferences U محیط
millieu U محیط
surroundings U محیط
periphery U محیط
ambiance U محیط
ambience U محیط
environments U محیط
girths U محیط
outside U محیط
circumference U محیط
outsides U محیط
lap U محیط
circuity U محیط
milieu U محیط
lapped U محیط
environment U محیط
girth U محیط
peripheries U محیط
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
circumambient U محیط دورگردیدن
ill neighboured U دارای محیط بد
acclimatization U سازش با محیط
perimeters U پیرامون محیط
periphery U محیط حدود
dispersive medium U محیط پخش
medium U محیط کشت
environment architecture U معماری محیط
circle U محیط دایره
operational environment U محیط فعالیت
shelf environment U محیط کم عمق
peripheries U محیط حدود
social milieu U محیط اجتماعی
circles U محیط دایره
environmentalist U محیط نگر
climate for growth U محیط رشد
circled U محیط دایره
comprehensive U وسیع محیط
perimeter [circumference] of a circle U محیط دایره
circling U محیط دایره
operational environment U محیط عملیاتی
mediums U محیط کشت
ambient temperature U دمای محیط
living environment U محیط زنده
circumferences U محیط دایره
threptic U محیط زاد
psychological environment U محیط روانی
environment U محیط زیست
silhouette U محیط مریی
silhouettes U محیط مریی
therapeutic millieu U محیط درمانی
contour U محیط مرئی
polarization of a medium U قطبش محیط
circumference U محیط دایره
atmospheric environement U محیط جوی
workbench U محیط کاری
workbenches U محیط کاری
milieu therapy U محیط درمانی
induced environment U محیط القایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com