Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
foreshortening
U
کوته نمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spectroscopic binary
U
دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
small minded
U
کوته نظر
narrow mindedly
U
کوته نظرانه
narrow minded
U
کوته فکر
low browed
U
کوته جبین
smugly
U
کوته نظر
abbreviations
U
کوته سازی
abbreviation
U
کوته سازی
localism
U
کوته بینی
small-minded
U
کوته نظر
prudery
U
کوته فکری
smug
U
کوته نظر
provincial
U
کوته فکر
provinciality
U
کوته فکری
shallow brained
U
کوته نظر
dogmatic
U
کوته فکر
short circuit
U
کوته مداری
parochial
U
کوته نظر
sectarian
U
کوته بین
short sighted
U
کوته بین
short sighted
U
کوته نظر
illiberal
U
کوته فکر
smugness
U
کوته نظر
prudes
U
کوته فکر
one idead
U
کوته فکر
laconicism
U
کوته سخنی
insularism
U
کوته فکری
parochialism
U
کوته نظری
low minded
U
کوته فکر
infantilism of thought
U
کوته فکری
gnomical
U
کوته سخن
low minded
U
کوته نظر
low-minded
U
کوته فکر
low-minded
U
کوته نظر
Lilliputian
U
کوته فکر
narrow-minded
U
کوته فکر
fanaticism
U
کوته فکری
provincialism
U
کوته فکری
laconism
U
کوته نویسی
laconicism
U
کوته نویسی
prude
U
کوته فکر
small-minded opinions
U
عقاید کوته نظر
swinging cross
U
کوته مداری وزشی
short sighted
U
ناشی از کوته نظری
hidebound
U
خودرای کوته نظر
narrowest
U
محدود کردن کوته فکر
laconism
U
کوته سخنی سخن پر مغز
short sight
U
نزدیک بین کوته نظر
bigmouth
U
آدم پرحرف و کوته بین
narrowed
U
محدود کردن کوته فکر
narrow
U
محدود کردن کوته فکر
narrower
U
محدود کردن کوته فکر
male protest
U
نر نمایی
exponential
U
نمایی
bimodal
U
دو نمایی
aberration
U
کج نمایی
effeminacy
U
زن نمایی
squalidity
U
بد نمایی
squalidness
U
بد نمایی
unimodal
U
یک نمایی
shabbiness
U
نخ نمایی
seediness
U
بد نمایی
modals
U
نمایی
modal
U
نمایی
prewetting
U
پیش تر نمایی
maculation
U
ملوث نمایی
tokenism
U
نمونه نمایی
transparecy
U
پشت نمایی
transparence
U
پشت نمایی
illusionism
U
سه بعد نمایی
slow motion
U
کند نمایی
verisimilitude
U
راست نمایی
masculine protest
U
نرینه نمایی
master stroke
U
هنر نمایی
saber rattling
U
قدرت نمایی
puppyhood
U
خود نمایی
sanctified airs
U
مقدس نمایی
puppydom
U
خود نمایی
sanctimoniousness
U
مقدس نمایی
sanctimony
U
مقدس نمایی
stereoscopics
U
برجسته نمایی
pretentiousness
U
خود نمایی
showiness
U
خود نمایی
sightliness
U
خوش نمایی
pearliness
U
مروارید نمایی
spectroscopy
U
طیف نمایی
spectroscopy
U
بیناب نمایی
illusionism
U
عمق نمایی
holographic image
U
نمایی از شی سه بعدی
notoriety
U
انگشت نمایی
death feigning
U
مرده نمایی
data display
U
داده نمایی
grins
U
دندان نمایی
characterization
U
منش نمایی
boldfacing
U
درشت نمایی
exhibitionism
U
عورت نمایی
grinning
U
دندان نمایی
grinned
U
دندان نمایی
grin
U
دندان نمایی
magnifications
U
بزرگ نمایی
magnifications
U
درشت نمایی
likelihood
U
درست نمایی
magnification
U
بزرگ نمایی
magnification
U
درشت نمایی
playing dead
U
مرده نمایی
dichroism
U
دو رنگ نمایی
grandiosity
U
بزرگ نمایی
transparencies
U
پشت نمایی
exponential rate
U
اهنگ نمایی
exponential rate
U
نرخ نمایی
exponential function
U
تابع نمایی
exponential distribution
U
توزیع نمایی
flares
U
خود نمایی
exponential curve
U
منحنی نمایی
pleading
U
برهان نمایی
ostentation
U
خود نمایی
flare
U
خود نمایی
exponent bias
U
پیشقدر نمایی
transparency
U
پشت نمایی
characterizes
U
منش نمایی کردن
characterized
U
منش نمایی کردن
characterises
U
منش نمایی کردن
characterising
U
منش نمایی کردن
characterize
U
منش نمایی کردن
characterised
U
منش نمایی کردن
to prank out oneself
U
خود نمایی کردن
parading
U
خود نمایی کردن
paraded
U
خود نمایی کردن
parades
U
خود نمایی کردن
woolliness
U
پشم نمایی پرپشمی
parade
U
خود نمایی کردن
to cut a dash
U
خود نمایی کردن
characterizing
U
منش نمایی کردن
masterstroke
U
هنر نمایی شاهکار
maximum liklihood
U
درست نمایی بیشینه
likelihood ratio
U
بهر درست نمایی
ebullioscopy constant
U
ثابت غلیان نمایی
direction indicator
U
دستگاه جهت نمایی
magnification factor
U
عامل درشت نمایی
circular dischroism
U
دو رنگ نمایی دورانی
prink
U
خود نمایی کردن
lateral magnifying power
U
درشت نمایی جانبی
masterstrokes
U
هنر نمایی شاهکار
floating point calculation
U
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
perspectives
U
عمق نمایی چشم انداز
perspective
U
عمق نمایی چشم انداز
powers
U
درشت نمایی قدرت دوربین
powering
U
درشت نمایی قدرت دوربین
powered
U
درشت نمایی قدرت دوربین
power
U
درشت نمایی قدرت دوربین
panchromatic emulsion
U
امولسیون تمام رنگ نمایی
magnification
U
بزرگ سازی درشت نمایی
magnifications
U
بزرگ سازی درشت نمایی
maximum likelihood method
U
روش حداکثر درست نمایی
time constant of an exponential quantity
U
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
resolution
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
pedantic
U
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
sandbar
U
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
hypsographic map
U
نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
hypsometric diagram
U
طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
animation
U
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
animations
U
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
cheneau
U
[ناودان با نیم نمایی از قرنیز پیچ در پیچ]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com