Total search result: 202 (3 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
output U |
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر |
 |
 |
outputs U |
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
peripheral U |
UPC که نمیتواند دستورات را با سرعت طبیعی اجرا کند به علت رسانه جانبی کند |
 |
 |
wait state U |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
 |
 |
wait condition U |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
 |
 |
input U |
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر |
 |
 |
input limited U |
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر |
 |
 |
inputted U |
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر |
 |
 |
dumb terminal U |
وسیله جانبی که فقط میتواند داده را از یک کامپیوتر دریافت کند ولی نمیتواند آن را پردازش کند |
 |
 |
peripheral U |
رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند |
 |
 |
processor U |
که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است |
 |
 |
multiple U |
معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند |
 |
 |
i/o U |
فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد |
 |
 |
peripheral U |
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی |
 |
 |
backing U |
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی |
 |
 |
communication U |
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت |
 |
 |
pipelines U |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
 |
 |
pipeline U |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
 |
 |
peripheral U |
انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی |
 |
 |
output U |
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد |
 |
 |
outputs U |
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد |
 |
 |
support U |
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد |
 |
 |
in nature U |
همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی |
 |
 |
input/output U |
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد. |
 |
 |
sequential U |
نوعی کامپیوتر که باید هر دستورکامل شود پیش از اینکه بعدی شروع شود وبنابراین نمیتواند پردازش همزمان را مدیریت کند |
 |
 |
external U |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
 |
 |
shares U |
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی |
 |
 |
shared U |
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی |
 |
 |
externals U |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
 |
 |
share U |
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی |
 |
 |
natural language processing U |
پردازش زبان طبیعی |
 |
 |
fasts U |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
 |
 |
fastest U |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
 |
 |
fasted U |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
 |
 |
fast U |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
 |
 |
channelled U |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
 |
 |
channeling U |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
 |
 |
signalled U |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
 |
 |
signaled U |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
 |
 |
channeled U |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
 |
 |
signal U |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
 |
 |
scsi U |
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی |
 |
 |
channels U |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
 |
 |
channel U |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
 |
 |
standard U |
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد |
 |
 |
standards U |
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد |
 |
 |
PCU U |
وسیله تبدیل سیگنالهای ورودی و خروجی و دستورات به حالتی که رسانه جانبی بفهمد |
 |
 |
flank speed U |
سرعت جانبی |
 |
 |
escarpments U |
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است |
 |
 |
escarpment U |
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است |
 |
 |
universal U |
کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند |
 |
 |
input/output U |
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم |
 |
 |
deallocate U |
آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است |
 |
 |
input/output U |
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است |
 |
 |
peripheral U |
وسیله مبدل سیگنالهای ورودی /خروجی و دستورات از کامپیوتر به قالب و پروتکل که رسانه جانبی بفهمد |
 |
 |
buffer U |
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود |
 |
 |
share U |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
 |
 |
shares U |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
 |
 |
shared U |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
 |
 |
microsoft word U |
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد |
 |
 |
orthoferrite U |
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است |
 |
 |
bussed U |
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
busses U |
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
bused U |
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
busing U |
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
bussing U |
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
buses U |
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
bus U |
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
bussing U |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
bussed U |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
bus U |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
addresses U |
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
 |
 |
busing U |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
busses U |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
address |
شماره ای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
 |
 |
buses U |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
bused U |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
 |
 |
addressed U |
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
 |
 |
cisc U |
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند |
 |
 |
spooling U |
ارسال داده به دیسک که با سرعت طبیعی قابل چاپ است و کامپیوتر |
 |
 |
peripheral U |
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
 |
 |
PIA U |
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه |
 |
 |
back end network U |
اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل |
 |
 |
dma U |
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود |
 |
 |
highways U |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند |
 |
 |
highway U |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند |
 |
 |
dma U |
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود |
 |
 |
print U |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
 |
 |
prints U |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
 |
 |
printed U |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
 |
 |
pre fetch U |
دستورات CPU ذخیره شده در صف کوتاه موقت پیش از پردازش برای افزایش سرعت اجرا |
 |
 |
transputer U |
- بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند. |
 |
 |
saves U |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
 |
 |
save U |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
 |
 |
saved U |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
 |
 |
rollover U |
میانگیری که میتواندکاراکترها و فرمانهای تحریر شده را به هنگام بالابودن سرعت دخول انها نسبت به پردازش کامپیوتر ذخیره کند |
 |
 |
auxiliaries U |
پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد |
 |
 |
auxiliary U |
پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد |
 |
 |
coprocessor U |
پردازنده جانبی مخصوص مشابه آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی برای افزایش سرعت اجرا کار کند |
 |
 |
mflops U |
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود |
 |
 |
multiple U |
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند |
 |
 |
sequential access U |
روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه |
 |
 |
L cache U |
فضای کوچک RAM ایستای سریع روی قطعه پردازنده که داده هایی که اغلب استفاده می شوند را برای افشزایش سرعت پردازش ذخیره میکند |
 |
 |
optical U |
رسانه ذخیره سازی داده با استفاده از رسانه هایی مثل دیسک نوری و.. |
 |
 |
graphics U |
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد |
 |
 |
demanded U |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
 |
 |
demands U |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
 |
 |
demand U |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
 |
 |
natural rate hypothesis U |
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری |
 |
 |
minicomputer U |
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame |
 |
 |
expansion interface U |
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند |
 |
 |
monofilament U |
الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.] |
 |
 |
pre U |
دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد |
 |
 |
pre- U |
دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد |
 |
 |
sidelap U |
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم |
 |
 |
bells and whistles U |
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی |
 |
 |
mini U |
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست |
 |
 |
physiographic U |
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی |
 |
 |
postprocessor U |
برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است |
 |
 |
illiterate U |
که نمیتواند بخواند |
 |
 |
channeling U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
 |
 |
channeled U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
 |
 |
channelled U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
 |
 |
channel U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
 |
 |
channels U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
 |
 |
side effect U |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
 |
 |
fix U |
آن نمیتواند تغییر کند |
 |
 |
fixes U |
آن نمیتواند تغییر کند |
 |
 |
photocomposition U |
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد |
 |
 |
naturalism U |
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی |
 |
 |
interactive processing U |
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای |
 |
 |
an ill quarrels with his tool U |
نمیتواند برقصد میگویدزمینش کج است |
 |
 |
queen can do no wrong U |
ملکه نمیتواند خطا کند |
 |
 |
time U |
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و.. |
 |
 |
timed U |
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و.. |
 |
 |
times U |
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و.. |
 |
 |
nemo potest esse simul actor et judex U |
هیچ کس نمیتواند در ان واحد قاضی و مدعی باشد |
 |
 |
he is unable to speak U |
ازسخن گفتن عاجزاست نمیتواند سخن بگوید |
 |
 |
nemo agit in seipsum U |
هیچ کس نمیتواند علیه خوداقامه دعوی کند |
 |
 |
feelings indigenous to man U |
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند |
 |
 |
batch U |
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند |
 |
 |
batches U |
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند |
 |
 |
gpr U |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند |
 |
 |
edp U |
پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی |
 |
 |
power down U |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
 |
 |
combined speed indicator U |
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب |
 |
 |
speed ring U |
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما |
 |
 |
inflow ratio U |
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها |
 |
 |
burning rate U |
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت |
 |
 |
indicated airspeed U |
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما |
 |
 |
acatalectic U |
قاضی یاشخصی که نمیتواند به صحت امری اطمینان حاصل کند |
 |
 |
nemo dat quod non habet U |
هیچ کس نمیتواند انچه راکه مالکش نیست را به دیگری دهد |
 |
 |
rejection U |
خطای اسکنرکه نمیتواند یک حرف را بخواند وحرف خالی را میکند |
 |
 |
enclave economices U |
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند |
 |
 |
drags U |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
 |
 |
dragged U |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
 |
 |
drag U |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
 |
 |
handshake U |
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند |
 |
 |
handshaking U |
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند |
 |
 |
handshakes U |
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند |
 |
 |
true air speed U |
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان |
 |
 |
machine number U |
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت |
 |
 |
tachometer U |
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج |
 |
 |
rate of flame propagation U |
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق |
 |
 |
interrupt U |
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود |
 |
 |
interrupting U |
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود |
 |
 |
interrupts U |
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود |
 |
 |
spillover effect U |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
 |
 |
fall-out [side effect] U |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
 |
 |
by-effect U |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
 |
 |
adverse reaction U |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
 |
 |
byeffect U |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
 |
 |
secondary effect U |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
 |
 |
res inter alios U |
debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود |
 |
 |
variable ratio U |
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند |
 |
 |
external U |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
 |
 |
externals U |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
 |
 |
rate of pouring U |
سرعت سیلان سرعت جاری شدن |
 |
 |
muzzle velocity U |
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله |
 |
 |
self- U |
سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند |
 |
 |
inputted U |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
 |
 |
input U |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
 |
 |
side spray U |
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله |
 |
 |
distributed processing system U |
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز |
 |
 |
centralized data processing U |
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز |
 |
 |
blow-up U |
توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد |
 |
 |
blow-ups U |
توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد |
 |
 |
blow up U |
توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد |
 |
 |
EtherTalk U |
درسیستم Apple Macintosh گونههای مختلف شبکه اترنت استاندارد برای اتصال دستگاهها بهم و تغییری در Apple Talk کندتر است |
 |
 |
chocked nozzle U |
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است |
 |
 |
accelerated U |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
 |
 |
subsonic U |
با سرعت کمتر از سرعت صوت |
 |
 |
accelerates U |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
 |
 |
accelerating U |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
 |
 |
accelerate U |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
 |
 |
mach hold U |
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار |
 |
 |
dragger U |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
 |
 |
zero wait state U |
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود |
 |
 |
snookered U |
وضع گوی که بازیگر نمیتواند مستقیما به گوی موردنظر ضربه بزند |
 |
 |
novatio non presumiter U |
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد |
 |
 |
glassine U |
نوعی کاغذ نازک شفاف یانیمه شفاف که هوا یا روغن از ان نمیتواند عبور کند |
 |
 |
in line processing U |
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی |
 |