English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
watt hour meter U کنتور وات ساعت کنتور مصرف واقعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reactive volt ampere hour meter U کنتور مصرف کور
meters U کنتور مصرف سنج
metres U کنتور مصرف سنج
meter U کنتور مصرف سنج
volt ampere hour meter U کنتور مصرف فاهری
var hour meter U کنتور مصرف کور
excess meter U کنتور مصرف اضافی
metre U کنتور مصرف سنج
kilowatt hour meter U کنتور کیلووات ساعت
induction watt hour meter U کنتور وات ساعت القائی
reactive volt ampere hour meter U کنتور ولت- امپر- ساعت- راکتیو
amperehour meter U کنتور
meters U کنتور
meter U کنتور
water meter U کنتور اب
counter U کنتور
countered U کنتور
countering U کنتور
electric meter U کنتور
meter U کنتور نشاندهنده
entrance switch U کلید کنتور
meters U کنتور نشاندهنده
electricity meter U کنتور برق
magnetic counter U کنتور مغناطیسی
gasmeter U کنتور گاز
two phase meter U کنتور دو فاز
counter circuit U کنتور رادار
induction type hour meter U کنتور القائی
induction meter U کنتور القائی
geiger mueller counter U کنتور گایگر مولر
prepayment meter U کنتور پیش پرداخت
induction motor meter U کنتور موتور القائی
call meter U کنتور مکالمات تلفنی
maximum demand indicator U کنتور بار پیک
house service meter U کنتور برق منزل
multi rate meter U کنتور با چند نرخ مختلف
measuring transformer meter U کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری
impluse recorder U کنتور ثبات ضربه جریان
impluse counter U شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
gasometers U گاز سنج کنتور گاز
gasometer U گاز سنج کنتور گاز
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
cambridge equation U نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
architecture proper U معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock U ساعت از روی ساعت
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
The real problem is not whether machines think but whether men do. U مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
essential U واقعی
essentials U واقعی
factual U واقعی
righting U واقعی
lifelike U واقعی
unfeigned U واقعی
factually U واقعی
ex post U واقعی
literal U واقعی
virtual U واقعی
concrete U : واقعی
true life U واقعی
actuals U واقعی
McCoy U واقعی
card-carrying U واقعی
very U واقعی
veridical U واقعی
veracious U واقعی
objectives U واقعی
right U واقعی
objective U واقعی
righted U واقعی
real U واقعی
veritable U واقعی
positive U واقعی
actual U واقعی
ex post saving U واقعی
real wage U مزد واقعی
never-never U غیر واقعی
real value U ارزش واقعی
very U واقعی فعلی
never-never land U غیر واقعی
insubstantial U غیر واقعی
airy-fairy U غیر واقعی
actual velocity U سرعت واقعی
actual self U خود واقعی
actual saving U پس انداز واقعی
jisen U مبارزه واقعی
real storage U انباره واقعی
real score U نمره واقعی
down to earth U حقیقی واقعی
down-to-earth U حقیقی واقعی
historical costs U هزینه واقعی
incidental expenses U هزینههای واقعی
practical U واقعی کارازموده
execute U واقعی کردن
objective data U دادههای واقعی
objective value U ارزش واقعی
out of pocket expenses U هزینه واقعی
real address آدرس واقعی
real anxiety U اضطراب واقعی
real sector U بخش واقعی
actualize واقعی کردن
actual price U قیمت واقعی
actual parameter U پارامتر واقعی
life size U اندازه واقعی
true north U شمال واقعی
unreal U غیر واقعی
actual expenses U مخارج واقعی
real income U درامد واقعی
actual damage U خسارت واقعی
actual cost U هزینه واقعی
real fluid U سیال واقعی
real earnings U درامدهای واقعی
real costs U هزینههای واقعی
real capital U سرمایه واقعی
real assets U دارائیهای واقعی
actual argument U نشانوند واقعی
real memory U حافظه واقعی
unrealistic U غیر واقعی
real mode U حالت واقعی
actual loss U زیان واقعی
true vertical U قائم واقعی
true slump U نشست واقعی
true power U توان واقعی
nominal U غیر واقعی
actual load U بار واقعی
true form U فرم واقعی
true complement U مکمل واقعی
true complement U متمم واقعی
actual address U نشانی واقعی
life-size U اندازه واقعی
actual key U کلید واقعی
actual income U درامد واقعی
real numbers U اعداد واقعی
practicals U واقعی کارازموده
true U واقعی حقیقی
realize U واقعی کردن
realized U واقعی کردن
realizes U واقعی کردن
realizing U واقعی کردن
actualize U واقعی کردن
genuine U واقعی حقیقی
actualise [British] U واقعی کردن
truest U واقعی حقیقی
truer U واقعی حقیقی
make a reality U واقعی کردن
accomplish U واقعی کردن
put into practice U واقعی کردن
implement U واقعی کردن
unrealistically U غیر واقعی
bring into being U واقعی کردن
put into effect U واقعی کردن
realising U واقعی کردن
matter of fact U بطور واقعی
put ineffect U واقعی کردن
carry into effect U واقعی کردن
make something happen U واقعی کردن
put inpractice U واقعی کردن
carry ineffect U واقعی کردن
bring inbeing U واقعی کردن
realised U واقعی کردن
carry out U واقعی کردن
fulfill [American] U واقعی کردن
realises U واقعی کردن
matter-of-fact U بطور واقعی
real U واقعی موجود
real investment U سرمایه گذاری واقعی
actual investment U سرمایه گذاری واقعی
real McCoy <idiom> U چیز واقعی واصیل
real purchasing power U قدرت خرید واقعی
in the clouds <idiom> U دور از زندگی واقعی
actual neurosis U روان رنجوری واقعی
pragmatize U واقعی نشان دادن
actual velocity of ground water U سرعت واقعی اب زیرزمینی
real will U نظریه اراده واقعی
pepper corn rent U اجاره غیر واقعی
real interest rate U نرخ بهره واقعی
actual instruction U دستور العمل واقعی
real rate of interest U نرخ بهره واقعی
index of real wages U شاخص دستمزدهای واقعی
false U ساختگی غیر واقعی
objectively U بطور واقعی یا خارجی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com