Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
understaffed
U
کم کارمند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
registrar
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
civil servant
U
مستخدم یا کارمند دولت
civil servants
U
مستخدم یا کارمند دولت
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
staff
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffed
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffs
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
probationer
U
کارمند استاژ
probationer
U
کارمند تحت ازمایش
probationers
U
کارمند استاژ
probationers
U
کارمند تحت ازمایش
insider
U
کارمند داخلی
insiders
U
کارمند داخلی
member
U
کارمند
members
U
کارمند
timekeeper
U
کارمند ثبت اوقات
timekeepers
U
کارمند ثبت اوقات
employee
U
مستخدم زن کارمند
employee
U
کارمند
recruit
U
کارمند تازه
recruited
U
کارمند تازه
recruiting
U
کارمند تازه
recruits
U
کارمند تازه
salaried
U
کارمند حقوق بگیر
white collar
U
کارمند دفتری
white-collar
U
کارمند دفتری
staffer
U
کارمند اداره
staffers
U
کارمند اداره
officer
U
مامور کارمند اداری
officers
U
مامور کارمند اداری
clerk
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerk
U
دفتردار کارمند
clerks
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerks
U
دفتردار کارمند
official
U
کارمند
contact field technician
U
کارمند فنی
employe
U
مستخدم زن کارمند
incorporator
U
کارمند اتحادیه
inquisitionist
U
کارمند
jobholder
U
کارمند
member of staff
U
کارمند
personnel selection
U
کارمند گزینی
rtegistrar
U
کارمند اداره ثبت
town clerk
U
کارمند شهرداری یافرمانداری
white collar employee
U
کارمند
yamen
U
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
Boxing Day
U
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
gasman
U
کارمند ادارهی گاز
gasmen
U
کارمند ادارهی گاز
golden handshake
U
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes
U
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
office-holder
U
کارمند دولت
office-holders
U
کارمند دولت
understaffed
U
دچار کمبود کارمند
Being a junior clerk is a far cry from being a manager .
U
کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
civil servant
[British E]
U
کارمند دولت
public officer
[American E]
U
کارمند دولت
officer
U
کارمند دولت
official
U
کارمند دولت
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com