English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flat bow U کمانی که سرتاسر ان دارای یک ضخامت است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
valgue U دارای پای کمانی کجی پا
arcuate U کمانی
arch dam U سد کمانی
semilunar U کمانی قوسی
arcuate nucleus U هسته کمانی
circular arc U کمانی از دایره
iridescent U رنگین کمانی
coping saw U اره کمانی
cord drill U مته کمانی
arcuate fasciculus U راه کمانی
embowed U کمانی شکل
bowleg U پای کمانی
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
bow windows U پنجره پیش امده کمانی
bow window U پنجره پیش امده کمانی
cantle U قسمت برامده کمانی عقب زین
crossways U سرتاسر
hip and thigh U سرتاسر
trans- U سرتاسر
overalls U سرتاسر
overall U سرتاسر
cap a pie U سرتاسر
crosswise U سرتاسر
thru U سرتاسر
across U سرتاسر
thwart U در سرتاسر
thwarted U در سرتاسر
all round U سرتاسر
stroke U 1-ضخامت
stroking U 1-ضخامت
third dimension U ضخامت
diameter U ضخامت
diameters U ضخامت
thickness U ضخامت
strokes U 1-ضخامت
stroked U 1-ضخامت
through U بواسطه سرتاسر
out and out U کامل سرتاسر
cosmopolite U سرتاسر جهانی
at U بقرار سرتاسر
alpha and omega U تماما سرتاسر
worldwide U در سرتاسر جهان
nationwide U در سرتاسر کشور
out-and-out U کامل سرتاسر
aromor thickness U ضخامت زره
fictitious thickness U ضخامت فرضی
thickness of a wall U ضخامت دیوار
fictitious thickness U ضخامت فرضی
thickening U افزایش ضخامت
thickness gauge U ضخامت سنج
web thickness U ضخامت جان
transpierce U سرتاسر سوراخ شدن
through out U درتمام مدت سرتاسر
to spread [across] [over] U پهن شدن [سرتاسر]
to spread [across] [over] U توسعه یافتن [سرتاسر]
to spread [across] [over] U گسترش یافتن [سرتاسر]
overruns U سرتاسر محلی رافراگرفتن
overrunning U سرتاسر محلی رافراگرفتن
all the year round U در تمامی یا سرتاسر سال
overrun U سرتاسر محلی رافراگرفتن
carpet thinckness U کلفتی یا ضخامت فرش
g U ضخامت قطر سوراخ
wire gauge U معیار ضخامت سیم
effective thickness of a wall U ضخامت موثر دیوار
transcontinental U عبور کننده از سرتاسر قاره
eustatic U مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
line gauge U وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
gauge U ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauged U ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauges U ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
wire gauge U مقیاس اندازه گیری ضخامت سیم یا ورق فلز
half thickness U ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
wed thickness U حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
caliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
calliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
stroking U یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroke U یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroked U یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
strokes U یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
anta U [پایه ستون مربعی یا مستطیلی که به وسیله ی افزایش ضخامت در انتهای دیوار شکل داده می شود.]
grip length U طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
constant angle arch dam U بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear U دارای سه خط
iodic U دارای ید
odoriferous U دارای بو
three legged U دارای سه پا
three-legged U دارای سه پا
footy U دارای پا
fraught with U دارای
bilabiate U دارای دو لب
glochidiate U دارای مو
cirrous U دارای اویز
industrious <adj.> U دارای پشتکار
cephalous U دارای کله
beneficial <adj.> U دارای مزیت
hardworking <adj.> U دارای پشتکار
myrrhy U دارای بوی مر
crepitant U دارای صدای خش خش
chinned U دارای چانه
chymiferous U دارای کیموس
copperbottomed U دارای ته مسی
sedulous <adj.> U دارای پشتکار
cingulate U دارای کمربند
studious <adj.> U دارای پشتکار
cloven foot U دارای پا یا سم شکافته
capitated U دارای سرمجزا
expedient <adj.> U دارای مزیت
binucleated U دارای دو هسته
bipartite U دارای دوقسمت
biradial U دارای دوشعاع
biramous U دارای دو شاخه
bisulcate U دارای دوشکاف
bizonal U دارای دومنطقه
binuclear U دارای دو هسته
bodied U دارای بدن
serviceable <adj.> U دارای مزیت
buckish U دارای خوی بز
calcareous U دارای کلسیم
calcic U دارای اهک
helpful <adj.> U دارای مزیت
bumpiness U دارای برامدگی
practicable <adj.> U دارای مزیت
handy [useful] <adj.> U دارای مزیت
binucleate U دارای دو هسته
cretaceous U دارای گچ فراوان
foliolate U دارای برگچه
floaty U دارای اب نشین کم
unfit <adj.> U دارای ضعف
impotent <adj.> U دارای ضعف
fibrinous U دارای مودلیفی
feldspathic U دارای فلدسپار
febile U دارای حالت تب
far reaching U دارای اثرزیاد
incapable <adj.> U دارای ضعف
hearted U دارای قلب ...
haired U دارای موی ...
glary U دارای تشعشع
glanduliferous U دارای غد دکوچک
geniculate U دارای زانویی
inable <adj.> U دارای ضعف
entitative U دارای وجودخارجی
dimply U دارای فرورفتگی
dimorphic U دارای دو شکل
dichotomous U دارای دو بخش
diandrous U دارای دوپرچم
declinatory U دارای تمایل
dartrous U دارای تبخال
cuspidal U دارای برامدگی
diligent <adj.> U دارای پشتکار
dipetalous U دارای دوگلبرگ
diplopodous U دارای هزار پا
incapacitated <adj.> U دارای ضعف
assiduous <adj.> U دارای پشتکار
dyslogistic U دارای خاطرات بد
double tongued U دارای دوقول
dolose U دارای قصدجرم
dipteran U دارای دو بال
dipolar U دارای دو قطب
heterogamous U دارای مادگی ها
weighted U دارای وزن
hook nosed U دارای بینی کج
hook-nosed U دارای بینی کج
overlapping U دارای اشتراک
bodily U دارای بدن
helping <adj.> U دارای مزیت
auxiliary <adj.> U دارای مزیت
assistant <adj.> U دارای مزیت
divan U دارای دوفرفیت
divans U دارای دوفرفیت
bifocal U دارای دو کانون
bifocals U دارای دو کانون
isometric U دارای یک میزان
isometrics U دارای یک میزان
administrable <adj.> U دارای مزیت
adjuvant <adj.> U دارای مزیت
electives U دارای حق انتخاب
elective U دارای حق انتخاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com