Perdic | کفیل جانشین موقت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	locumtenens U	کفیل جانشین موقت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	suspension of arms U	اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
	protempore U	موقت شاغل مقامی بطور موقت
	holding area U	منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
	surety U	کفیل
	sureties U	کفیل
	procurators U	کفیل
	procurator U	کفیل
	acting manager U	کفیل
	bailsman U	کفیل
	personal surety U	کفیل
	bondsman U	کفیل
	warrantor U	کفیل
	sponsors U	کفیل
	sponsoring U	کفیل
	sponsor U	کفیل
	breadwinner U	کفیل خرج
	guarantors U	کفیل متعهد
	bond U	قرارداد کفیل
	acting U	کفیل متصدی
	breadwinners U	کفیل خرج
	acting minister U	کفیل وزارتخانه
	guarantor U	کفیل متعهد
	give bail U	کفیل کردن
	on bail U	به قید کفیل
	stand bail U	کفیل شدن
	take over U	مسلط شدن غلبه کردن جانشین کردن جانشین شدن
	bail U	کفیل گرفتن تسمه
	acting minister of war U	کفیل وزیر جنگ
	internuncio U	کفیل سفارت پاپ
	procurator general U	کفیل خزانه داری
	go bail for someone U	کفیل کسی شدن
	bail U	بقید کفیل ازاد کردن
	bail out U	به قید کفیل ازاد کردن
	release on bail U	به قید کفیل ازاد کردن
	holding anchorage U	لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
	sponsoring U	سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
	sponsor U	سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
	sponsors U	سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
	bail out U	به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
	imam or imaum U	جانشین
	subsitute U	جانشین
	heir U	جانشین
	substitute U	جانشین
	locumtenens U	جانشین
	substituted U	جانشین
	vicar U	جانشین
	vicars U	جانشین
	deputies U	جانشین
	deputy U	جانشین
	locum U	جانشین
	locums U	جانشین
	replacement U	جانشین
	replacements U	جانشین
	successor U	جانشین
	absence indicator U	جانشین
	superseder U	جانشین
	surrogate U	جانشین
	succedaneum U	جانشین
	substituting U	جانشین
	succedent U	جانشین
	succeeder U	جانشین
	surrogates U	جانشین
	relief U	جانشین
	standbys U	جانشین
	standby U	جانشین
	swaps U	جانشین کردن
	surrogates U	جانشین شدن
	replacements U	جانشین سازی
	expromissor U	جانشین بدهکار
	swapped U	جانشین کردن
	swap U	جانشین کردن
	substituted U	جانشین کردن
	substitute U	جانشین کردن
	surrogate U	جانشین شدن
	substituting U	جانشین کردن
	backup U	جانشین بازیگر
	replacement U	جانشین سازی
	to take over U	جانشین شدن
	swops U	جانشین کردن
	vacant succession U	بدون جانشین
	swopping U	جانشین کردن
	complete substitution U	جانشین کامل
	vicar of christ U	جانشین یا خلیفه
	swopped U	جانشین کردن
	wlldcard U	علامت جانشین
	father surrogate U	جانشین پدر
	fill in U	جانشین کردن
	fill in U	جانشین شونده
	surreptitiously U	محرمانه جانشین
	substitution U	جانشین سازی
	b. eliminator U	جانشین باتری ب
	displacing U	جانشین شدن
	mother substitute U	جانشین مادر
	alternate forms U	شکلهای جانشین
	displace U	جابجاکردن جانشین
	displace U	جانشین شدن
	substitute goods U	کالاهای جانشین
	displaced U	جابجاکردن جانشین
	displaced U	جانشین شدن
	succedaneous U	متعاقب جانشین
	displaces U	جابجاکردن جانشین
	displaces U	جانشین شدن
	repeater U	پرچم جانشین
	displacing U	جابجاکردن جانشین
	alias U	نام جانشین
	standby application U	کاربرد جانشین
	heir U	جانشین شدن
	he succeeded his father U	جانشین پدرش شد
	mother surrogate U	جانشین مادر
	incomer U	جانشین مهاجر
	pinches U	اندک جانشین
	pinch U	اندک جانشین
	aliases U	نام جانشین
	displacement U	جانشین سازی
	substitute goals U	هدفهای جانشین
	kludge U	جانشین کردن
	standard U	کالای جانشین رزمی
	subrogation U	نیابت جانشین سازی
	standards U	کالای جانشین رزمی
	deputies U	قائم مقام جانشین
	to take the place of something U	جانشین چیزی شدن
	vice chief of staff U	جانشین رئیس ستاد
	vicegerent U	جانشین قائم مقام
	stand-ins U	جانشین هنرپیشه شدن
	stand-in U	جانشین هنرپیشه شدن
	stand in U	جانشین هنرپیشه شدن
	stand in for someone <idiom> U	جانشین کسی بودن
	deputy U	قائم مقام جانشین
	alternate command authority U	افسر جانشین فرمانده
	substituting U	تعویض جانشین کردن
	ingraft U	در ذهن جانشین کردن
	alternate command authority U	مقام جانشین فرماندهی
	substitution test U	ازمون جانشین سازی
	substituted U	تعویض جانشین کردن
	substitute U	تعویض جانشین کردن
	vicarious U	به نیابت قبول کردن جانشین
	succee U	جانشین شدن میراث بردن
	deputy chief of naval operation U	جانشین فرماندهی نیروی دریایی
	acceptable product U	فراورده جانشین قابل قبول
	succession of the presidency U	سیستم تعیین جانشین درریاست
	make do with something <idiom> U	جانشین چیزی به جای چیزدیگر
	symbol substitution test U	ازمون جانشین سازی نمادها
	standards U	اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
	standard U	اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
	expansion U	فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
	bailer U	امانت دهنده کفیل دهنده
	bailor U	امانت دهنده کفیل دهنده
	interim U	موقت
	pontoon bridge U	پل موقت
	makeshift U	موقت
	intrim U	موقت
	pontoon U	پل موقت
	pro tempore U	موقت
	temporary U	موقت
	adhoc U	موقت
	provisional U	موقت
	pontoons U	پل موقت
	bretesse U	سنگر موقت
	modulus vivendi U	قار موقت
	kluged U	ترسیم موقت
	bretisee U	سنگر موقت
	blackouts U	بیهوشی موقت
	suspensions U	اخراج موقت
	bretise U	سنگر موقت
	suspension U	اخراج موقت
	temporarily U	بطور موقت
	short time duty U	کار موقت
	brettys U	سنگر موقت
	provisional scrip U	تصدیق موقت
	protem U	موقتا موقت
	ischemia U	کم خونی موقت
	temporary marriage U	ازدواج موقت
	temporary road U	راه موقت
	false work U	حائل موقت
	detention pending trial U	حبس موقت
	debarkation hospital U	بیمارستان موقت
	cofferdam U	بند موقت
	coffer dam U	سد انحرافی موقت
	charge d'affaires of the embassy U	کاردار موقت
	bridging leon U	وام موقت
	bridging leon U	اعتبار موقت
	timbering U	چوبست موقت
	temporary storage U	انباره موقت
	temporary storage U	حافظه موقت
	temporary structures U	ساختمانهای موقت
	the pro tem chief U	رئیس موقت
	temporary wife U	زوجه موقت
	term insurance U	بیمه موقت
	temporary hardness U	سختی موقت
	drop tank U	تانک موقت
	bretex U	سنگر موقت
	blackout U	بیهوشی موقت
	suspension of arms U	اتش بس موقت
	bretess U	سنگر موقت
	interim plan U	برنامههای موقت
	dazzle U	کوری موقت
	dazzled U	کوری موقت
	dazzles U	کوری موقت
	dazzling U	کوری موقت
	interim financing U	پرداخت موقت