Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
addict
U
کسی که بسیار آگاه و علاقه مند به فعالیتی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
aficionado
کسی که بسیار آگاه و علاقه مند به فعالیتی است.
Other Matches
shrug your shoulders
<idiom>
U
نشانه بی علاقه
[لاقید]
یا نا آگاه بودن
[اصطلاح]
disinterest
U
بی علاقه کردن بی علاقه شدن
jump on the bandwagon
<idiom>
[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
U
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
U
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
deadlock
U
حالت عدم فعالیتی که در اثروجود دو نیروی متعادل ایجادگردد
acquainted
آگاه
u.h.f.
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
admonish
آگاه کردن
to waken
U
آگاه کردن
acquaint
آگاه کردن
admonish
U
آگاه کردن
on guard
<idiom>
U
آگاه ،بادقت
pre admonish
از پیش آگاه کردن
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
I am not aware of that.
<idiom>
U
درباره اش آگاه نیستم.
[اصطلاح]
overruns
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrun
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
No one needed to know save herself / outside herself
[American E]
.
U
به غیر از او
[زن]
هیچکس نباید از آن چیز آگاه باشد.
smell danger
<idiom>
U
از خطری پیش آگاه شدن
[اصطلاح مجازی]
to be in the loop
<idiom>
U
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to stay in the loop
<idiom>
U
آگاه ماندن در
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
swapping
U
فعالیتی که در آن داده برنامه از حافظه اصلی به دیسک می رود در حالی که برنامه دیگر آماده اجرا است
I look forward to hearing from you soon.
[letter closing line]
U
مشتاقم به زودی از شما آگاه شوم.
[پایان نامه]
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
unmount
U
برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
state-of-the-art
U
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
stomachy
U
بی علاقه
penchant
U
علاقه
nonchalant
U
بی علاقه
disinterested
U
: بی علاقه
uninterested
U
بی علاقه
fondness
U
علاقه
interests
U
علاقه
interests
U
علاقه .
tie
U
علاقه
ties
U
علاقه
unresponsive
U
بی علاقه
affection
U
علاقه
binds
U
علاقه
bind
U
علاقه
interest
U
علاقه .
interest
U
علاقه
consuming
U
علاقه-عشق
self concern
U
علاقه بنفس
tendencies
U
علاقه مختصر
interested
U
علاقه مند
tendency
U
علاقه مختصر
calf love
U
علاقه دمدمی
disinterest
U
علاقه نداشتن
necrophagia
U
علاقه به اجساد
laceman
U
علاقه بند
it is of interest to me
U
من در ان علاقه مندم
liking
U
ذوق علاقه
(not one's) cup of tea
<idiom>
U
علاقه ویژه
going for (someone)
<idiom>
U
علاقه کسی
put up with
<idiom>
U
علاقه مند
focal point
U
علاقه - سرگرمی
beloved
U
مورد علاقه
property
U
علاقه مایملک
disaffection
U
عدم علاقه
fondly
U
از روی علاقه
interestedness
U
علاقه مندی
renunciation
U
قطع علاقه
concerned
U
علاقه مند
enthusiastic
U
علاقه مند
enthusiast
U
علاقه مند
enthusiasts
U
علاقه مند
heterosexuality
U
علاقه بجنس مخالف
spelunking
U
علاقه به غار شناسی
You have piqued my interest in ...
U
تو من را به ... علاقه مند کردی.
To sever ones ties . to lose interest.
U
قطع علاقه کردن
fancying
U
تفننی علاقه داشتن به
To be interested in ( keen on ) some thing .
U
به چیزی علاقه داشتن
uniterested
U
بی علاقه بی دخل وتصرف
to pique
U
علاقه مند کردن
fancy
U
تفننی علاقه داشتن به
unconcern
U
عدم علاقه خونسردی
fancy free
U
بی علاقه عاری از عشق
fancied
U
تفننی علاقه داشتن به
disaffect
U
از علاقه و محبت کاستن
fancies
U
تفننی علاقه داشتن به
shebang
U
امر مورد علاقه
fanciest
U
تفننی علاقه داشتن به
interested parties
U
اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
idiopathy
U
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
He takes ( heels) much interest in politics.
U
به سیاست خیلی علاقه دارد
I have lost my interest in football .
U
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
earnest
U
سنگین علاقه شدید به چیزی
turfman
U
صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
wanderlust
U
علاقه مند به سیاحت سفر دوستی
It is of no interest to me at all.
U
من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم
uncommunicative
U
بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
heterosexual
U
مربوط به علاقه جنسی نسبت به جنس مخالف
heterosexuals
U
مربوط به علاقه جنسی نسبت به جنس مخالف
lady's man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
theatre fiend
U
آدم دیوانه وار علاقه مند به تیاتر
ladies' men
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
the iron interest
U
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
adonis
U
جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
ladies' man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
bookworms
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
bookworm
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
Absence makes the heart grow fonder.
<proverb>
U
جدایى و دورى , باعث افزایش علاقه و دوستى مى شود.
association for women in computing
U
متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
nympholepsy
U
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
fiend
U
دارای احساسات شدید
[دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
May be I can interest you in this issue .
U
شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
hacker
U
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
U
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
hackers
U
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
feather bedding
U
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding
U
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ri/sme
U
سازمان تخصصی مهندسین علاقه مند در طراحی واستفاده از روبوت هاof Society the Internationalof EngineersRobotics anufacturing
mounts
U
عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
mount
U
عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
bisexual
U
دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
bisexuals
U
دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
apolitical
U
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
zeal
U
ذوق شور وطن عشق و علاقه به وطن
far
U
بسیار
an abundance of
U
بسیار
ever so
U
بسیار
so mush
U
بسیار
thousand and one
U
بسیار
no end of
U
بسیار
many
U
بسیار
overly
U
بسیار
very little
U
بسیار کم
precious
U
بسیار
unco
U
بسیار
rotten
<adj.>
U
بسیار بد
multiped
U
بسیار پا
very
U
بسیار
not a lettle
U
بسیار
lashongs
U
بسیار
longeval
U
بسیار زی
mickle
U
بسیار
mickle or muckle
U
بسیار
muckle
U
بسیار
lousy
<adj.>
U
بسیار بد
immortally
U
بسیار
out and a way
U
بسیار
beastby
U
بسیار
by far
U
بسیار
awful
<adj.>
U
بسیار بد
oftentimes
U
بسیار
far and away
U
بسیار
terrible
<adj.>
U
بسیار بد
seldom
U
بسیار کم
clinking
U
بسیار
multifarious
U
بسیار
lot
U
بسیار
powerfully
U
بسیار
sadly
U
بسیار بد
all
U
بسیار
all-
U
بسیار
desperate
U
بسیار بد
sopping
U
بسیار
abundant
U
بسیار
sorely
U
بسیار
multiplicity
U
بسیار
numerous
U
بسیار
galore
U
بسیار
detestable
U
بسیار بد
much
U
بسیار
awfully
U
بسیار
parlous
U
بسیار
plenty
U
بسیار
punctuality
U
دقت بسیار
polystomatous
U
جانور بسیار
primordiality
U
قدمت بسیار
prepotent
U
بسیار توانا
prepotency
U
نفوذ بسیار
polystome
U
جانور بسیار
precipitancy
U
تعجیل بسیار
precisionist
U
بسیار دقیق
precipitance
U
تعجیل بسیار
main
U
بسیار مهم
v.l.f.
U
بسامد بسیار کم
tiniest
U
بسیار کوچک
tiny
U
بسیار کوچک
excessive
U
بسیار یا بزرگ
colossal
U
بسیار بزرگ
thoroughgoing
U
بسیار دقیق
the d. is in him
U
بسیار شروراست
thank you very much
U
بسیار ممنونم
supersubtlety
U
زرنگی بسیار
superfine
U
بسیار فریف
supereminent
U
بسیار بلند
herculean
U
بسیار دشوار
monstrosities
U
شرارت بسیار
monstrosity
U
شرارت بسیار
ultramodern
U
بسیار تازه
sizzler
U
بسیار گرم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com