Perdic | کسیکه پابند مذهب نیست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	libertine U	کسیکه پابند مذهب نیست
	libertines U	کسیکه پابند مذهب نیست

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	nonunion U	کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
	maximalist U	کسیکه اصرارداردکه حداکثرتقاضاهایش براورده شودوحاضربه تمکین نیست
	under the veil of religion U	درلفافه مذهب بعنوان مذهب ببهانه دین
	intuitivist U	کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
	mediaevalist U	کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
	stripper U	کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
	strippers U	کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
	All is not gold that glitters. <proverb> U	هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
	clogged U	پابند
	clogs U	پابند
	fetter U	پابند
	hobbled U	پابند
	clog U	پابند
	fetters U	پابند
	obstaele U	پابند
	fettering U	پابند
	fettered U	پابند
	jess U	پابند
	hobbles U	پابند
	shackling U	پابند
	leglet U	پابند
	hobble U	پابند
	anklet U	پابند
	Jesse U	پابند
	fetterlock U	پابند
	shackle U	پابند
	shackled U	پابند
	shackles U	پابند
	obstacle U	پابند
	hobbling U	پابند
	entrammel U	پابند
	trammel U	پابند کملاف
	jess U	پابند قوش
	clog U	پابند ترمز
	clogged U	پابند ترمز
	clogs U	پابند ترمز
	winchester disk U	دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
	step frame U	استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
	religion U	مذهب
	religions U	مذهب
	rubricator U	مذهب
	coreligionist U	هم مذهب
	principles of religion U	اصول مذهب
	specticism U	مذهب شکاکیون
	sunnism U	مذهب تسنن
	religiousness U	پیروی مذهب
	conversions U	تغییر مذهب
	theocracies U	حکومت مذهب
	theocracy U	حکومت مذهب
	conversion U	تغییر مذهب
	pyrrhonism U	مذهب فیرونی
	Buddhism U	مذهب بودا
	illuminator U	نورافکن مذهب
	free thought U	وارستگی از مذهب
	state religion U	مذهب رسمی
	Methodism U	مذهب " متدیست "
	transparently U	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
	transparent U	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
	free thinking U	ازادی از قیود مذهب
	revivalism U	اصالت احیا مذهب
	Catholicism U	اصول مذهب کاتولیکی
	denominations U	مذهب واحد جنس
	denomination U	مذهب واحد جنس
	shiite U	پیرو مذهب شیعه
	evangelicalism U	فلسفهء مذهب اوانجلی
	zen buddhism U	فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم
	ecumenism U	هم پیوند گرایی مذهب
	shia U	پیرو مذهب شیعه
	one of the two major sects among muslims U	مذهب اهل تسنن
	sunnite U	پیرو مذهب سنت
	leaving files open U	به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
	follower U	پیرو مذهب شیعه مقلد
	followers U	پیرو مذهب شیعه مقلد
	puritaism U	سخت گیری در تصفیه مذهب
	Judaic U	وابسته به جهودان و مذهب یهود
	shinto U	مذهب ارواح پرستی درژاپن
	patristic U	وابسته به اولیاء وبزرگان مذهب
	free thinker U	وبه مذهب بی اعتنا است .
	his parentage isunknown U	اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
	naturalism U	فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
	Methodist U	فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
	Methodists U	فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
	heterodox U	دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
	deistic U	مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
	deistical U	مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
	High Church U	فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
	religionize U	دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
	it is past all hope U	جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
	school of jurisprudence U	مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
	it is inexpedient to reply U	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
	lotus U	[نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
	sunni U	اهل سنت پیرو مذهب سنت
	one who U	کسیکه
	dragman U	کسیکه
	blessed is he who U	کسیکه
	whom U	کسیکه
	gospeller U	کسیکه
	naturalism U	فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
	long shot U	کسیکه درمسابقات
	constructionist U	کسیکه قانون
	introspectionist U	کسیکه معتقد به
	stalker U	کسیکه میخرامد
	minimalist U	کسیکه خرسنداست
	whomso U	بهر کسیکه
	tugger U	کسیکه کوشش وتقلامیکند
	misogynist U	کسیکه از زن بیزار است
	obstructionist U	کسیکه برای جلوگیری
	figurant U	کسیکه باجمع میرقصد
	rumormonger U	کسیکه شایعه میسازد
	misogynists U	کسیکه از زن بیزار است
	wonder worker U	کسیکه معجزه میکند
	pall bearer U	کسیکه در همراهی با جنازه
	euphuist U	کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
	benedick U	کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
	snorter U	کسیکه خرناس میکشد
	scaler U	کسیکه مقیاس بکارمیبرد
	jogger U	کسیکه اهسته می دود
	nobs U	کسیکه از طبقات بالاباشد
	nob U	کسیکه از طبقات بالاباشد
	heliophobe U	کسیکه ازافتاب بیزاراست
	joggers U	کسیکه اهسته می دود
	first nighter U	کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
	symposiast U	کسیکه در بزم شرکت میکند
	ortorian U	کسیکه شرکت در خواندن بنماید
	sweaters U	کسیکه عرق میکند پلوور
	sweater U	کسیکه عرق میکند پلوور
	fillbelly U	کسیکه درکاری حریص باشد
	symposiarch U	کسیکه جلسهای را اداره میکند
	contrapuntist U	کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
	personator U	کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
	speller U	کسیکه لغت را هجی میکند
	presentee U	کسیکه چیزی باوعرضه شده
	deadhead U	کسیکه بدون بلیط سوار
	pledger U	کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
	liveryman U	کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
	stargazer U	کسیکه به ستاره ها خیره شده
	paralogist U	کسیکه قیاس نادرست میسازد
	paradoxist U	کسیکه سخنهای متناقض میگوید
	paperhanger U	کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
	scapegoats U	کسیکه قربانی دیگران شود
	falconer U	کسیکه با شاهین شکار میکند
	inductee U	کسیکه وارد خدمت شده
	winegrower U	کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
	gossiper U	کسیکه شایعات بی اساس میدهد
	griper U	کسیکه مرتب شکایت میکند
	gunfighter U	کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
	hylicist U	کسیکه معتقد به مادیات است
	light sleeper U	کسیکه خوابش سبک است
	autodidact U	کسیکه پیش خود میاموزد
	watchers U	کسیکه پاسداری و نظارت میکند
	watcher U	کسیکه پاسداری و نظارت میکند
	lobbyer U	کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
	gigman U	کسیکه درشکه تک اسبه دارد
	waxer U	کسیکه موم مالی میکند
	falconers U	کسیکه با شاهین شکار میکند
	chain smoker U	کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
	fruitarian U	کسیکه با میوه زندگی میکند .
	cessionary U	کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
	weaner U	کسیکه بچه را از شیر میگیرد
	non entity U	کسیکه بودونابوداو یکی است
	nightwalker U	کسیکه شب در خواب راه میرود
	night walker U	کسیکه در خواب راه میرود
	fruiter U	کسیکه درخت میوه میکارد
	negroid U	کسیکه خون سیاهان در او باشد
	browser U	کسیکه جسته وگریخته میخواند
	malaprop U	کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
	songwriter U	کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
	sitters U	کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
	pseudologer U	کسیکه مرتبا دروغ میگوید
	pseudologist U	کسیکه مرتبا دروغ میگوید
	faunist U	کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
	purse bearer U	کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
	demonist U	کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
	embracer U	کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
	prankster U	کسیکه شوخی زننده کند
	pranksters U	کسیکه شوخی زننده کند
	sandbagger U	کسیکه کیسه شن بکار برد
	depositor U	کسیکه پول در بانک میگذارد
	lobbyist U	کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
	lobbyists U	کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
	revenant U	کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
	sitter U	کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
	elephantiac U	کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
	chain-smoker U	کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
	soliloquizer U	کسیکه باخود حرف میزند
	ghost-writer U	کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
	chain-smokers U	کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
	processionist U	کسیکه با دستهای راه میافتد
	ghost-writers U	کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
	soliloquist U	کسیکه باخود حرف میزند
	somnambulistic U	کسیکه درخواب راه میرود
	ghost writer U	کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
	proselyte U	کسیکه تازه بدینی واردشود
	mumbler U	کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
	knocker up U	کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
	vouchee U	کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
	engrosser U	کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
	weekender U	کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
	ambidexter U	کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
	my neighbour at dinner U	کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است