Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
time charter
U
کرایه کردن موقت کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
freight
U
کرایه کشتی
portage
U
کرایه فرفیت کشتی
freighters
U
کرایه کننده کشتی باری
freighter
U
کرایه کننده کشتی باری
voyage charter
U
کرایه کشتی جهت سفری خاص
freight
U
کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
baltic exchange
U
بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
hire purchase
U
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
holdees
U
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
suspension of arms
U
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
protempore
U
موقت شاغل مقامی بطور موقت
hiring
U
کرایه کردن
to charter
U
کرایه کردن
hire
U
کرایه کردن
affreight
U
کرایه کردن
hires
U
کرایه کردن
rent
U
کرایه کردن
freight
U
کرایه کردن
hiring
U
اجرت کرایه کردن
hire
U
اجرت کرایه کردن
hires
U
اجرت کرایه کردن
to freight out and home
U
دوسره کرایه کردن
hiring
U
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hires
U
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hire
U
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
rent
U
کرایه اجاره کردن یا دادن
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
leases
U
کرایه کردن اجاره کردن
lease
U
کرایه کردن اجاره کردن
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
juryrig
U
برپا کردن موقت
juryrig
U
سوار کردن موقت وسایل
dazzling
U
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzles
U
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzle
U
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzled
U
سوسو زدن کور کردن موقت
commenting
U
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
comment
U
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commented
U
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
carriages
U
بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
carriage
U
بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
launching
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
letter of marque
U
پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
staging
U
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
refresh buffer
U
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
to take ship
U
با کشتی حمل کردن
sailed
U
با کشتی حمل کردن
sail
U
با کشتی حمل کردن
sailings
U
با کشتی حمل کردن
to take ship
U
در کشتی سوار کردن
imbark
U
در کشتی سوار کردن
commissioning the ship
U
فعال کردن کشتی
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
faring
U
کرایه
backfreight
U
پس کرایه
hiring
U
کرایه
freight forward
U
پس کرایه
fared
U
کرایه
lease
U
کرایه
fraught
U
کرایه
meed
U
کرایه
hire
U
کرایه
fare
U
کرایه
balance of freight
U
پس کرایه
back rent
U
پس کرایه
cost of transport
U
کرایه
back freigt
U
پس کرایه
fares
U
کرایه
transport charges
U
کرایه
carrige forward
U
پس کرایه
passage money
U
کرایه
leases
U
کرایه
carriage forward
U
پس کرایه
freight
U
کرایه
hires
U
کرایه
rent
U
کرایه
freight collect
U
پس کرایه
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
cargo documentation
U
بارنامههای کشتی بارنامه کردن
to outgo
U
حرکت کردن
[به مقصدی]
[کشتی]
to lay one on a ship
U
کشتی را در بندر توقیف کردن
ships
U
با کشتی حمل کردن فرستادن
ship
U
با کشتی حمل کردن فرستادن
to go for a sail
U
با کشتی بادی سفریاگردش کردن
commissioning the ship
U
وارد خدمت کردن کشتی
passage
U
دریا کرایه
back freigt
U
پرداخت کرایه
tenants
U
کرایه نشین
hach
U
کرایه دادن
passages
U
دریا کرایه
hack
U
درشکه کرایه
hacked
U
درشکه کرایه
carfare
U
کرایه ماشین
fares
U
کرایه مسافر
carfare
U
کرایه اتوبوس
faring
U
کرایه مسافر
hacks
U
درشکه کرایه
let out on hire
U
کرایه دادن
passage money
U
کرایه مسافر
hire
U
کرایه دادن
tenant
U
کرایه نشین
demurrage
U
کرایه معطلی
carrige
U
کرایه حمل
hiring
U
کرایه دادن
renter
U
کرایه نشین
fare
U
کرایه مسافر
hires
U
کرایه دادن
fared
U
کرایه مسافر
to sail
[for]
U
با کشتی بادی آغاز به سفر کردن
[به]
plundrage
U
غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
so strike one's flag
U
کشتی یادژی رابدشمن تسلیم کردن
circumnavigate
U
دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
stowage
U
حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
to let something on a lease
U
کرایه دادن چیزی
to hire out something
U
کرایه دادن چیزی
carriage forward
U
کرایه در مقصدپرداخت میشود
fared
U
کرایه حمل و نقل
cartage
U
کرایه گاری مکاری
tenants
U
کرایه نشین متصرف
charters
U
دربست کرایه دادن
railway freight
U
کرایه راه اهن
chartered
U
دربست کرایه دادن
tenant
U
کرایه نشین متصرف
fare
U
کرایه حمل و نقل
faring
U
کرایه حمل و نقل
back rent
U
کرایه عقب افتاده
fares
U
کرایه حمل و نقل
to let something
[British E]
[Real Estate]
U
کرایه دادن چیزی
to rent out something
U
کرایه دادن چیزی
chartering
U
دربست کرایه دادن
charter
U
دربست کرایه دادن
How much is the fare to ... ?
کرایه تا ... چقدر است؟
twon car
U
اتومبیل کرایه مسافری
poops
U
گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
wrecking
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
ballast
U
سنگ و شن در ته کشتی یا بالون ریختن سنگین کردن
to take off one
U
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
wreck
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
keel
U
حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
keels
U
حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
poop
U
گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
wrecks
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
What's the charge per hour?
U
کرایه هر ساعت چقدر است؟
hackney
U
درشکه کرایه اسب کرایبه
advance freight
U
پیش پرداخت کرایه حمل
fiacre
U
کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
Rented (rental) car.
U
اتومبیل اجاره ای (کرایه شده )
What is the charge per day?
U
کرایه روزانه چقدر است؟
circulating library
U
کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
taximeter
U
نشان دهنده کرایه تاکسی
carriage payed
U
کرایه حمل پرداخت شده
carrige forward
U
کرایه به عهده گیرنده کالا
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
jetsam
U
کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
jetsam
U
کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
salutes
U
سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
saluting
U
سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
saluted
U
سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
salute
U
سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
subsidized accommodation
U
منزل با کمک هزینه
[کرایه و غیره]
i am behind in my rent
U
کرایه خانه ام عقب افتاده است
tie line
U
کانال مخابراتی کرایه داده شده
lodging house
U
محل کرایه دادن اطاق مسافرخانه
What's the fare to the airport?
U
نرخ کرایه تا فرودگاه چقدر است؟
out leased
U
انبارهای کرایه شده از خارج از پادگان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com