English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
written U کتبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
round robin U درخواست کتبی
termination notice U استعفای کتبی
depositions U گواهی کتبی
deposition U گواهی کتبی
documentary evidence U دلیل کتبی
written evidence U دلیل کتبی
reprographics U موضوعات کتبی تصاویر
serve notice on U اخطار کتبی دادن به
The written statements of the witness. U اظهارات کتبی شاهد
to do a test U امتحان کتبی نوشتن
to write an exam U امتحان کتبی نوشتن
mail order of payment U دستور پرداخت کتبی
write U ثبت رای کتبی
writes U ثبت رای کتبی
record U مدرک کتبی سابقه
replies U پاسخ دادن جواب کتبی
replying U پاسخ دادن جواب کتبی
bill of exchange U حواله یا برات کتبی غیرمشروط
reply U پاسخ دادن جواب کتبی
replied U پاسخ دادن جواب کتبی
charting U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
To put it in black and white . To commit some thing to paper . U روی کاغذ آوردن ( کتبی و رسمی )
chart U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charts U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
devising U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devise U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
conveyed U انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
certify U صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certifying U صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
conveying U انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
certifies U صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
conveys U انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
convey U انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
covenants U در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
covenant U در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
injunctions U دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunction U دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
warrants U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com