English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
labeled cargo U کالای ویژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
Other Matches
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
inferior good U کالای پست
goods afloat U کالای در راه
Contraband goods. U کالای قا چاق
goods in pledge U کالای گروی
normal good U کالای معمولی
knit goods U کالای کش بافت
in wards U کالای رسیده
merchandise U کالای تجارتی
giffen good U کالای گیفن
rip-offs U کالای قلابی
rip-off U کالای قلابی
limited editions U کالای محدود
limited edition U کالای محدود
wage good U کالای مزدی
free good U کالای رایگان
the goods in question U کالای موردبحث
frustrated cargo U کالای سرگردان
frustrated cargo U کالای متروکه
general cargo U کالای معمولی
stolen goods U کالای مسروقه
flotsam U کالای اب اورده
luxury good U کالای لوکس
smuggled merchandise U کالای قاچاق
smuggled goods U کالای قاچاق
import U کالای رسیده
import U کالای وارده
imported U کالای رسیده
imported U کالای وارده
importing U کالای رسیده
scaron U کالای کمیاب
purpose made U کالای سفارشی
consignment U کالای امانی
consignments U کالای امانی
naval stores U کالای دریایی
consumer goods U کالای مصرفی
importing U کالای وارده
stapling U کالای عمده
stapled U کالای عمده
staple U کالای عمده
normal good U کالای عادی
shoddy U کالای تقلبی
contraband U کالای قاچاق
commodity U کالای مصرفی
commodities U کالای مصرفی
contraband U کالای غیرمجاز
consumer brand U کالای پر مصرف
business goods U کالای تولیدی
fakement U کالای قلب
jetsam U کالای اب اورد
class ii property U کالای طبقه 2
consignment U کالای ارسالی
delivery U کالای ارسالی
class i property U کالای طبقه 1
end item U کالای ضروری
consumer's goods U کالای مصرفی
shipment [American] U کالای ارسالی
bonded good U کالای گمرکی
dead stock U کالای بنجل
economic good U کالای اقتصادی
consigned inventory U کالای امانی
easy commodity U کالای نا مرغوب
final goods U کالای نهائی
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
perishable U کالای سریع الفساد
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
scrap-heap U انبار کالای قراضه
commodity market U بازار کالای مصرفی
perishable U کالای فاسد شدنی
shipments U کالای در حال حمل
shipment U کالای در حال حمل
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
consignment U محموله کالای ارسالی
consignment U کالای امانت فروش
consignments U محموله کالای ارسالی
perishable U کالای فاسد شونده
consignments U کالای امانت فروش
dead stock U کالای بدون خریدان
delivery U کالای ارسال شده
the free list U صورت کالای بی گمرک
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
velveting U کالای مخملی مخمل
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
standard U کالای جانشین رزمی
finished product U کالای اماده فروش
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
standards U کالای جانشین رزمی
ban item U کالای ممنوع الورود
swag U کالای دزدیده شده
consignee U گیرنده کالای ارسالی
consignment U کالای ارسال شده
shipment [American] U کالای ارسال شده
pilefered shipment U کالای حراج شده
inwards U واردات کالای رسیده
scrap heap U انبار کالای قراضه
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
stock in trade U موجودی کالای مغازه
staple goods U کالای بسیار ضروری
importable U کالای قابل واردکردن
exporting U بیرون بردن کالای صادره
shipment U کالای حمل شده باکشتی
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
exported U بیرون بردن کالای صادره
export U بیرون بردن کالای صادره
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
common goods U کالای مورد نیاز عموم
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
shipments U کالای حمل شده باکشتی
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
back order U قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
staple U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
stapled U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
stapling U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
bulk carriers U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
wrecks U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wreck U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
end item U وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
launched U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
launch U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
tie-ins U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launching U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
tie in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
panopticon U نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
income velocity U دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
break up value U قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
expert U ویژه گر
special U ویژه
specific humidity U نم ویژه
experts U ویژه گر
nett U ویژه
extra special U ویژه
adhoc U ویژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com