Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
frustrated cargo
U
کالای سرگردان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
wanderings
U
سرگردان
astray
U
سرگردان
wandering
U
سرگردان
strays
U
سرگردان
stragglers
U
سرگردان
gadabout
U
سرگردان
wanderer
U
سرگردان
runabout
U
سرگردان
forlorn
U
سرگردان
adrift
U
سرگردان
straggler
U
سرگردان
erratic
U
سرگردان
straying
U
سرگردان
mazed
U
سرگردان
discursive
U
سرگردان
vortices
U
سرگردان
dp
U
سرگردان
vortexes
U
سرگردان
runabouts
U
سرگردان
vortex
U
سرگردان
strafes
U
سرگردان
strayed
U
سرگردان
strafed
U
سرگردان
stray
U
سرگردان
strafe
U
سرگردان
straggles
U
سرگردان اواره
stray current
U
جریان سرگردان
wanders
U
سرگردان شدن
straggled
U
سرگردان اواره
straggle
U
سرگردان اواره
derelict
U
ناو سرگردان
stragglers
U
فراری سرگردان
to be in a quandery
U
سرگردان یامتحیرشدن
wanders
U
سرگردان بودن
wandered
U
سرگردان شدن
wandered
U
سرگردان بودن
wander
U
سرگردان شدن
to be on tenters
U
سرگردان بودن
to be on tenter hooks
U
سرگردان بودن
to go a
U
سرگردان شدن
to lead a
U
سرگردان کردن
straggling
U
سرگردان اواره
wander
U
سرگردان بودن
straggler
U
فراری سرگردان
extravagate
U
سرگردان شدن
errantly
U
بطور سرگردان
strays
U
گم شده یا سرگردان .
eddy current
U
جریان سرگردان
to be
[left]
stranded
U
سرگردان شدن
straying
U
گم شده یا سرگردان .
stray
U
گم شده یا سرگردان .
errant
U
سرگردان حادثه جو
divagate
U
سرگردان شدن
traipsing
U
سرگردان بودن ول گشتن
traipses
U
سرگردان بودن ول گشتن
traipsed
U
سرگردان بودن ول گشتن
traipse
U
سرگردان بودن ول گشتن
erratically
U
بطور سیاریا سرگردان
dodger
U
دور سرگردان جاخالی کن
dodgers
U
دور سرگردان جاخالی کن
ghost signals
U
علایم راداری سرگردان
awash
U
سرگردان بر روی امواج دریا
straggling
U
هرزه روییدن سرگردان بودن
straggles
U
هرزه روییدن سرگردان بودن
roil
U
مخلوط کردن سرگردان شدن
straggled
U
هرزه روییدن سرگردان بودن
straggle
U
هرزه روییدن سرگردان بودن
to knock about
U
سرگردان بودن زندگی منظم نداشتن
chaining
U
اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
loosest
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
looser
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
spasur
U
سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
dead stock
U
کالای بنجل
easy commodity
U
کالای نا مرغوب
staple
U
کالای عمده
economic good
U
کالای اقتصادی
normal good
U
کالای معمولی
labeled cargo
U
کالای ویژه
stapling
U
کالای عمده
consignments
U
کالای امانی
commodities
U
کالای مصرفی
commodity
U
کالای مصرفی
shoddy
U
کالای تقلبی
knit goods
U
کالای کش بافت
normal good
U
کالای عادی
naval stores
U
کالای دریایی
consignment
U
کالای امانی
luxury good
U
کالای لوکس
consumer's goods
U
کالای مصرفی
final goods
U
کالای نهائی
class ii property
U
کالای طبقه 2
free good
U
کالای رایگان
frustrated cargo
U
کالای متروکه
business goods
U
کالای تولیدی
general cargo
U
کالای معمولی
bonded good
U
کالای گمرکی
fakement
U
کالای قلب
flotsam
U
کالای اب اورده
consumer goods
U
کالای مصرفی
consumer brand
U
کالای پر مصرف
class i property
U
کالای طبقه 1
end item
U
کالای ضروری
stapled
U
کالای عمده
inferior good
U
کالای پست
in wards
U
کالای رسیده
goods in pledge
U
کالای گروی
goods afloat
U
کالای در راه
consigned inventory
U
کالای امانی
giffen good
U
کالای گیفن
wage good
U
کالای مزدی
the goods in question
U
کالای موردبحث
import
U
کالای وارده
imported
U
کالای رسیده
imported
U
کالای وارده
jetsam
U
کالای اب اورد
limited edition
U
کالای محدود
limited editions
U
کالای محدود
merchandise
U
کالای تجارتی
delivery
U
کالای ارسالی
consignment
U
کالای ارسالی
Contraband goods.
U
کالای قا چاق
rip-offs
U
کالای قلابی
rip-off
U
کالای قلابی
contraband
U
کالای غیرمجاز
contraband
U
کالای قاچاق
purpose made
U
کالای سفارشی
smuggled merchandise
U
کالای قاچاق
shipment
[American]
U
کالای ارسالی
smuggled goods
U
کالای قاچاق
scaron
U
کالای کمیاب
importing
U
کالای رسیده
importing
U
کالای وارده
import
U
کالای رسیده
stolen goods
U
کالای مسروقه
finished product
U
کالای اماده فروش
delivery
U
کالای ارسال شده
consignment
U
کالای ارسال شده
opportunity cost
U
هزینههای کالای تولیدی
r. ofanyone's chattles
U
پس دادن کالای کسی
secondary item
U
کالای تدارکاتی فرعی
staple goods
U
کالای بسیار ضروری
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
swag
U
کالای دزدیده شده
the free list
U
صورت کالای بی گمرک
inwards
U
واردات کالای رسیده
inbound cargo
U
کالای تخلیه نشده
importable
U
کالای قابل واردکردن
to make a market of
U
با کالای دیگرمعاوضه کردن
permit goods coveredby
U
کالای موضوع پروانه
we ran out of these goods
U
این کالای ما تمام شد
we d. in silks
U
ما کالای ابریشمی میفروشیم
shipment
[American]
U
کالای ارسال شده
pilefered shipment
U
کالای حراج شده
dead stock
U
کالای بدون خریدان
perishable
U
کالای سریع الفساد
shipment
U
کالای در حال حمل
velveting
U
کالای مخملی مخمل
perishable
U
کالای فاسد شدنی
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
ban item
U
کالای ممنوع الورود
standards
U
کالای جانشین رزمی
standard
U
کالای جانشین رزمی
shipments
U
کالای در حال حمل
consignee
U
گیرنده کالای ارسالی
scrap heap
U
انبار کالای قراضه
consignment
U
کالای امانت فروش
consignments
U
محموله کالای ارسالی
consignments
U
کالای امانت فروش
scrap-heap
U
انبار کالای قراضه
consignment
U
محموله کالای ارسالی
wreckage
U
کالای بازیافتی از کشتی و.....
perishable
U
کالای فاسد شونده
bulk cargo
U
کالای بسته بندی نشده
jettisons
U
بدریا ریزی کالای کشتی
shipment
U
کالای حمل شده باکشتی
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
ocean manifest
U
بارنامه حمل کالای دریایی
common goods
U
کالای مورد نیاز عموم
shipments
U
کالای حمل شده باکشتی
pilefered shipment
U
کالای فرسوده حراج شده
exporting
U
بیرون بردن کالای صادره
wares
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockists
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
ship ton
U
وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
jettison
U
بدریا ریزی کالای کشتی
contract shipment number
U
شماره بارنامه کالای ارسالی
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
merchandies
U
معامله کردن کالای تجارتی
jettisoned
U
بدریا ریزی کالای کشتی
ware
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
jettisoning
U
بدریا ریزی کالای کشتی
found shipment
U
کالای بدون بارنامه یا رسید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com