English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
swag U کالای دزدیده شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
Other Matches
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
stolen U مسترق دزدیده
titter U خنده تو دزدیده
tittered U خنده تو دزدیده
tittering U خنده تو دزدیده
titters U خنده تو دزدیده
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
changeling U بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
changelings U بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
elf child U بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اندمیگذارند
economic good U کالای اقتصادی
goods afloat U کالای در راه
end item U کالای ضروری
fakement U کالای قلب
final goods U کالای نهائی
free good U کالای رایگان
frustrated cargo U کالای متروکه
general cargo U کالای معمولی
frustrated cargo U کالای سرگردان
giffen good U کالای گیفن
easy commodity U کالای نا مرغوب
dead stock U کالای بنجل
staple U کالای عمده
stapled U کالای عمده
stapling U کالای عمده
consumer's goods U کالای مصرفی
goods in pledge U کالای گروی
consumer goods U کالای مصرفی
flotsam U کالای اب اورده
bonded good U کالای گمرکی
class i property U کالای طبقه 1
class ii property U کالای طبقه 2
consigned inventory U کالای امانی
consumer brand U کالای پر مصرف
business goods U کالای تولیدی
shoddy U کالای تقلبی
in wards U کالای رسیده
inferior good U کالای پست
rip-offs U کالای قلابی
Contraband goods. U کالای قا چاق
shipment [American] U کالای ارسالی
consignment U کالای ارسالی
delivery U کالای ارسالی
limited editions U کالای محدود
limited edition U کالای محدود
wage good U کالای مزدی
knit goods U کالای کش بافت
labeled cargo U کالای ویژه
luxury good U کالای لوکس
naval stores U کالای دریایی
normal good U کالای معمولی
normal good U کالای عادی
purpose made U کالای سفارشی
scaron U کالای کمیاب
smuggled goods U کالای قاچاق
smuggled merchandise U کالای قاچاق
stolen goods U کالای مسروقه
the goods in question U کالای موردبحث
commodity U کالای مصرفی
import U کالای وارده
consignment U کالای امانی
import U کالای رسیده
importing U کالای رسیده
contraband U کالای قاچاق
rip-off U کالای قلابی
contraband U کالای غیرمجاز
jetsam U کالای اب اورد
merchandise U کالای تجارتی
importing U کالای وارده
imported U کالای وارده
consignments U کالای امانی
commodities U کالای مصرفی
imported U کالای رسیده
stock in trade U موجودی کالای مغازه
the free list U صورت کالای بی گمرک
consignee U گیرنده کالای ارسالی
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
staple goods U کالای بسیار ضروری
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
commodity market U بازار کالای مصرفی
importable U کالای قابل واردکردن
dead stock U کالای بدون خریدان
perishable U کالای سریع الفساد
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
finished product U کالای اماده فروش
standards U کالای جانشین رزمی
inwards U واردات کالای رسیده
standard U کالای جانشین رزمی
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
scrap heap U انبار کالای قراضه
pilefered shipment U کالای حراج شده
shipment [American] U کالای ارسال شده
shipments U کالای در حال حمل
consignment U محموله کالای ارسالی
perishable U کالای فاسد شدنی
consignment U کالای امانت فروش
consignment U کالای ارسال شده
delivery U کالای ارسال شده
consignments U محموله کالای ارسالی
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
consignments U کالای امانت فروش
shipment U کالای در حال حمل
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
velveting U کالای مخملی مخمل
scrap-heap U انبار کالای قراضه
ban item U کالای ممنوع الورود
perishable U کالای فاسد شونده
export U بیرون بردن کالای صادره
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
shipment U کالای حمل شده باکشتی
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
exported U بیرون بردن کالای صادره
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
shipments U کالای حمل شده باکشتی
exporting U بیرون بردن کالای صادره
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
common goods U کالای مورد نیاز عموم
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
staple U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
stapled U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
stapling U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
back order U قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
bulk carriers U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
wreck U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
end item U وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
launch U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
tie-in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-ins U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launched U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
panopticon U نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
break up value U قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
income velocity U دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
owelty U سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
buyer's over U حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
delivered at frontier U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
captain a protest U افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com