English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pilefered shipment U کالای حراج شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
Other Matches
puffer U کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
bazaar U حراج
licit U حراج
public sale U حراج
sale by auction U حراج
outlet U حراج
outlets U حراج
sale U حراج
auctions U حراج
auction U حراج
auctioned U حراج
auctioning U حراج
sales U حراج
auctioneer U دلال حراج
bids U پیشنهاد حراج
confiscates U حراج کردن
confiscating U مصادره حراج
bid U پیشنهاد حراج
confiscating U حراج کردن
auctioneer U حراج کننده
auctioneer U متصدی حراج
dutch auction U حراج هلندی
confiscate U مصادره حراج
confiscate U حراج کردن
auctioneers U حراج گذار
auctioneers U متصدی حراج
auctioneers U دلال حراج
auctioneer U حراج گذار
auctioneers U حراج کننده
resale U حراج مجدد
to sell or pat up at a U حراج کردن
outcries U حراج مزایده
outcry U حراج مزایده
confiscates U مصادره حراج
to sell by a U حراج کردن
to put up to a U حراج کردن
sell by auction U حراج کردن
sale price U قیمت حراج
hammers U چوب حراج خوردن
salvaging U حراج کردن حراجی
salvaged U حراج کردن حراجی
auction sale U فروش به وسیله حراج
article of roup U اموال مورد حراج
bidders U پیشنهاد دهنده در حراج
bidder U پیشنهاد دهنده در حراج
salvage U حراج کردن حراجی
hammered U چوب حراج خوردن
hammer U چوب حراج خوردن
salvages U حراج کردن حراجی
auction of rug U حراج و مزایده فرش
pileferable U اقلام قابل حراج
reserve price U قیمت پایه در حراج
sale by auction U فروش به وسیله حراج
auctions U حراج کردن بمزایده گذاشتن
white sale <idiom> U حراج حوله ،پارچه کتان
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
auction U حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctioned U حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctioning U حراج کردن بمزایده گذاشتن
auction house U شرکی کهکارش برگزار کردن حراج باشد
rummage sale U حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
auction sale without reserve U فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
consignment U کالای ارسالی
wage good U کالای مزدی
business goods U کالای تولیدی
the goods in question U کالای موردبحث
class i property U کالای طبقه 1
class ii property U کالای طبقه 2
stolen goods U کالای مسروقه
consigned inventory U کالای امانی
consumer brand U کالای پر مصرف
consumer's goods U کالای مصرفی
smuggled merchandise U کالای قاچاق
bonded good U کالای گمرکی
limited edition U کالای محدود
limited editions U کالای محدود
stapled U کالای عمده
shipment [American] U کالای ارسالی
stapling U کالای عمده
Contraband goods. U کالای قا چاق
flotsam U کالای اب اورده
rip-offs U کالای قلابی
rip-off U کالای قلابی
giffen good U کالای گیفن
naval stores U کالای دریایی
free good U کالای رایگان
frustrated cargo U کالای سرگردان
frustrated cargo U کالای متروکه
general cargo U کالای معمولی
luxury good U کالای لوکس
labeled cargo U کالای ویژه
knit goods U کالای کش بافت
goods afloat U کالای در راه
goods in pledge U کالای گروی
normal good U کالای معمولی
normal good U کالای عادی
final goods U کالای نهائی
dead stock U کالای بنجل
smuggled goods U کالای قاچاق
in wards U کالای رسیده
scaron U کالای کمیاب
easy commodity U کالای نا مرغوب
economic good U کالای اقتصادی
merchandise U کالای تجارتی
end item U کالای ضروری
purpose made U کالای سفارشی
fakement U کالای قلب
inferior good U کالای پست
consignments U کالای امانی
imported U کالای وارده
importing U کالای رسیده
importing U کالای وارده
consignment U کالای امانی
contraband U کالای قاچاق
contraband U کالای غیرمجاز
commodities U کالای مصرفی
commodity U کالای مصرفی
staple U کالای عمده
delivery U کالای ارسالی
consumer goods U کالای مصرفی
import U کالای رسیده
imported U کالای رسیده
jetsam U کالای اب اورد
shoddy U کالای تقلبی
import U کالای وارده
standards U کالای جانشین رزمی
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
importable U کالای قابل واردکردن
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
standard U کالای جانشین رزمی
finished product U کالای اماده فروش
inwards U واردات کالای رسیده
scrap heap U انبار کالای قراضه
dead stock U کالای بدون خریدان
swag U کالای دزدیده شده
the free list U صورت کالای بی گمرک
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
consignments U محموله کالای ارسالی
velveting U کالای مخملی مخمل
consignments U کالای امانت فروش
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
ban item U کالای ممنوع الورود
perishable U کالای سریع الفساد
perishable U کالای فاسد شدنی
perishable U کالای فاسد شونده
delivery U کالای ارسال شده
consignment U کالای ارسال شده
shipment [American] U کالای ارسال شده
consignment U کالای امانت فروش
consignment U محموله کالای ارسالی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
scrap-heap U انبار کالای قراضه
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
staple goods U کالای بسیار ضروری
shipment U کالای در حال حمل
consignee U گیرنده کالای ارسالی
stock in trade U موجودی کالای مغازه
commodity market U بازار کالای مصرفی
shipments U کالای در حال حمل
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
shipment U کالای حمل شده باکشتی
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
exported U بیرون بردن کالای صادره
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
exporting U بیرون بردن کالای صادره
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
common goods U کالای مورد نیاز عموم
shipments U کالای حمل شده باکشتی
export U بیرون بردن کالای صادره
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
gavels U چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com