English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
durables U کالاهای بادوام
durable goods U کالاهای بادوام
durable consumption goods U کالاهای مصرفی بادوام
consumer durable goods U کالاهای مصرفی بادوام
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
perennial U بادوام
toughest U بادوام
tougher U بادوام
hardier U بادوام
hardiest U بادوام
tough U بادوام
hardy U بادوام
perennials U بادوام
evergreens U بادوام
bearable U بادوام
pucka U بادوام
evergreen U بادوام
serviceable <adj.> U بادوام
durable U بادوام
lasting U بادوام
perdurable U بادوام
pukka U بادوام
of long standing U بادوام
enduring U بادوام
perennate U بادوام بودن
ruggedized computer U کامپیوتر بادوام
toughest U زمخت بادوام
tough U زمخت بادوام
tougher U زمخت بادوام
long life itemes U اقلام بادوام
anneal U بادوام نمودن
hard wood U چوب بادوام
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
perennial artesian U چاه ارتزین بادوام
foxtail lily U نوعی گیاه بادوام
wooden round U گلوله سالم و بادوام
wooden bomb U بمب سالم و بادوام
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
attractive goods U کالاهای جذاب
mixed goods U کالاهای مختلط
commercial items U کالاهای تجارتی
complementary goods U کالاهای مکمل
consumables U کالاهای مصرفی
producer goods U کالاهای تولیدی
necessities U کالاهای ضروری
consumption goods U کالاهای مصرفی
available goods U کالاهای موجود
nondurable goods U کالاهای بی دوام
collective goods U کالاهای جمعی
capital goods U کالاهای سرمایهای
substitute goods U کالاهای جانشین
consumer goods U کالاهای مصرفی
exports U کالاهای صادراتی
imports U کالاهای وارداتی
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
luxury goods U کالاهای تجملی
differentiated products U کالاهای متفاوت
labor intensive goods U کالاهای کاربر
goods inwards U کالاهای دریافتی
public goods U کالاهای عمومی
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
investment goods U کالاهای سرمایهای
spot goods U کالاهای موجود
goods intake U کالاهای دریافتی
goods in transit U کالاهای عبوری
soft goods U کالاهای بی دوام
goods receiving U کالاهای دریافتی
goods on consignment U کالاهای امانی
visibles U کالاهای مرئی
inwards goods U کالاهای وارداتی
supporting goods U کالاهای حمایتی
intermediate goods U کالاهای واسطه
intermediate goods U کالاهای واسطهای
heavy goods U کالاهای سنگین
hazardous goods U کالاهای خطرناک
purpose made U کالاهای خاص
social good U کالاهای عمومی
social good U کالاهای اجتماعی
producer's goods U کالاهای مولد
merit goods U کالاهای ایده ال
expendable supplies U کالاهای مصرفی
producer goods U کالاهای سرمایهای
merit goods U کالاهای مطلوب
fancy goods U کالاهای تجملی
differentiated products U کالاهای ناهمگن
Consumer ( consrmers ) goods . U کالاهای مصرفی
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
damaged shipments U کالاهای اسیب دیده
consumer durables U کالاهای مصرفی پر دوام
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
consumer nondurables U کالاهای مصرفی بی دوام
secondhand goods U کالاهای دست دوم
prohibited goods U کالاهای منع شده
finished goods U کالاهای اماده فروش
finished goods U کالاهای ساخته شده
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
man made goods U کالاهای ساخت بشر
perishable goods U کالاهای فاسد شدنی
free list U صورت کالاهای بی گمرک
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
goods intake U کالاهای درحال تحویل
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
nondurable consumer goods U کالاهای مصرفی بی دوام
fabrication U کالاهای ساخته شده
stock market U بورس کالاهای مختلف
visibles U کالاهای قابل رویت
service stock U اماد و کالاهای جنگی
stock markets U بورس کالاهای مختلف
stock accounting U حساب کالاهای موجود
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
spot goods U کالاهای اماده تحویل
catalogs U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
delivery note U فهرست کالاهای در حال حمل
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
job lots U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
marketable goods U کالاهای قابل عرضه به بازار
job lot U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catalogued U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
silk manufactures of home U کالاهای ابریشمی ساخت میهن
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
general cargo rates U نرخهای حمل کالاهای متفرقه
rationed goods U کالاهای جیره بندی شده
cataloging U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloged U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
cataloguing U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
excise taxes U مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
extreport trade U صادرات مجدد کالاهای وارداتی
consumer credit U اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
durable material U مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
cornering the market U خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
bonded store U انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
consumable U اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
field stockade U کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
stores U کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination U مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
prize of war U کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
Best before: U تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
window shopper U کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
just in time U روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
semis U نیمه
half deck U نیمه پل
mid U نیمه
moiety U نیمه
mid- U نیمه
in noon of night U در نیمه شب
stiffish U نیمه شق
midnight U نیمه شب
semi U نیمه
division line U خط نیمه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com