Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
goods on approval
U
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
pounce
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pouncing
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounces
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounced
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
consolidation container
U
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods
U
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
in plant
U
درحال رویش درحال رشد
cumulative delivery diagram
U
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
producer's goods
U
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
handover
U
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
impact shipment
U
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
perishable goods
U
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
feverous
U
درحال تب
nascent
U
درحال تولد
perlexedly
U
درحال اشفتگی
blushingly
U
درحال شرمندگی
moribund
U
درحال نزع
dying
U
درحال نزع
latent
U
درحال کمون
functioning
U
درحال کار
sejant
U
درحال جلوس
amok
U
درحال جنون
reelingly
U
درحال تلوتلو
in child birth
U
درحال زایمان
perdue
U
درحال کمین
perdu
U
درحال کمین
in a wrought up state
U
درحال عصبانی
kissing kind
U
درحال اشتی
ongoing
U
درحال پیشرفت
aglow
U
درحال اشتعال
dormant
U
درحال کمون
struck
U
درحال اعتصاب
suspense
U
درحال تعلیق
on one's knees
U
درحال خضوع
on stream
U
درحال فعالیت
on the boil
U
درحال جوشیدن
amort
U
درحال مرگ
shiveringly
U
درحال لرز
high water
U
دریا درحال مد
suspensive
U
درحال توقف
to be on the grin
U
درحال پوزخندبودن
station
U
جا درحال سکون
stationed
U
جا درحال سکون
stations
U
جا درحال سکون
suspensive
U
درحال تعلیق
For the time being. At peresent. presently.
U
درحال حاضر
at the present moment
U
درحال حاضر
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
fall into abeyance
U
درحال وقفه افتادن
tranquil
U
بی جنبش درحال سکون
hanging
U
اویزان درحال تعلیق
jump kick
U
شوت درحال پرش
rising
U
درحال ترقی یا صعود
the belligernt powers
U
دولتهای درحال جنگ
swing up
U
درحال تاب خوردن
sacking
U
درحال یورش وچپاول
in one's cups
U
درحال میگساری و مستی
flagrante delicto
U
درحال ارتکاب جرم
pounce
U
درحال حمله با پنجه
hang up
U
درحال معلق ماندن
hang-up
U
درحال معلق ماندن
pouncing
U
درحال حمله با پنجه
hovers
U
درحال توقف پر زدن
hang-ups
U
درحال معلق ماندن
hovered
U
درحال توقف پر زدن
hover
U
درحال توقف پر زدن
flutteringly
U
درحال اشفتگی مضطربانه
pounced
U
درحال حمله با پنجه
about to do something
<idiom>
U
درحال انجام کاری
pounces
U
درحال حمله با پنجه
enravish
U
درحال جذبه انداختن
declining industry
U
صنعت درحال تنزل
saleint
U
درحال جست وخیز
saleintiant
U
درحال جست وخیز
overtaking vessel
U
ناو درحال سبقت
ramblingly
U
درحال گردش یاولگردی
sejant
U
درحال چمباتمه زدن
enrapture
U
درحال جذبه انداختن
sobersided
U
فروتن درحال هوشیاری
commercial items
U
کالاهای تجارتی
complementary goods
U
کالاهای مکمل
capital goods
U
کالاهای سرمایهای
goods intake
U
کالاهای دریافتی
goods inwards
U
کالاهای دریافتی
goods in transit
U
کالاهای عبوری
goods on consignment
U
کالاهای امانی
collective goods
U
کالاهای جمعی
necessities
U
کالاهای ضروری
goods receiving
U
کالاهای دریافتی
consumer goods
U
کالاهای مصرفی
expendable supplies
U
کالاهای مصرفی
durables
U
کالاهای بادوام
durable goods
U
کالاهای بادوام
differentiated products
U
کالاهای ناهمگن
fancy goods
U
کالاهای تجملی
luxury goods
U
کالاهای تجملی
luxury goods
U
کالاهای تشریفاتی
exports
U
کالاهای صادراتی
imports
U
کالاهای وارداتی
differentiated products
U
کالاهای متفاوت
attractive goods
U
کالاهای جذاب
consumption goods
U
کالاهای مصرفی
consumables
U
کالاهای مصرفی
hazardous goods
U
کالاهای خطرناک
heavy goods
U
کالاهای سنگین
social good
U
کالاهای اجتماعی
producer goods
U
کالاهای سرمایهای
Consumer ( consrmers ) goods .
U
کالاهای مصرفی
investment goods
U
کالاهای سرمایهای
inwards goods
U
کالاهای وارداتی
spot goods
U
کالاهای موجود
producer goods
U
کالاهای تولیدی
labor intensive goods
U
کالاهای کاربر
substitute goods
U
کالاهای جانشین
supporting goods
U
کالاهای حمایتی
mixed goods
U
کالاهای مختلط
merit goods
U
کالاهای ایده ال
merit goods
U
کالاهای مطلوب
intermediate goods
U
کالاهای واسطه
producer's goods
U
کالاهای مولد
social good
U
کالاهای عمومی
purpose made
U
کالاهای خاص
public goods
U
کالاهای عمومی
proprietary goods
U
کالاهای اختصاصی
visibles
U
کالاهای مرئی
nondurable goods
U
کالاهای بی دوام
intermediate goods
U
کالاهای واسطهای
soft goods
U
کالاهای بی دوام
available goods
U
کالاهای موجود
prohibited goods
U
کالاهای ممنوعه
streamer
U
نوار یاپرچم درحال اهتزاز
streamers
U
نوار یاپرچم درحال اهتزاز
rehabilitant
U
بیمار یا معلول درحال نوتوانی
gaggles
U
هواپیماهای بی موتور درحال پرواز
flier
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
sliding tackle
U
تکل درحال لیز خوردن
gaggle
U
هواپیماهای بی موتور درحال پرواز
to dye in grain
U
درحال خامی رنگ کردن
sniffling
U
درحال عطسه صحبت کردن
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
sniffles
U
درحال عطسه صحبت کردن
sniffled
U
درحال عطسه صحبت کردن
fliers
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
sniffle
U
درحال عطسه صحبت کردن
flyer
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
to dye in the wool
U
درحال خامی رنگ کردن
to grind out an oath
U
درحال دندان قرچه سوگندیادکردن
flyers
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
is on the wane
U
درحال کاهش یا نقصان است
present arms
U
سلام درحال پیش فنگ
durable consumption goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
consumer durables
U
کالاهای مصرفی پر دوام
consumer durable goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
consumer nondurables
U
کالاهای مصرفی بی دوام
prohibited goods
U
کالاهای منع شده
visibles
U
کالاهای قابل رویت
semi luxury goods
U
کالاهای نیمه تجملی
semi finished goods
U
کالاهای نیمه ساخته
semi durable goods
U
کالاهای نیمه بادوام
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
competitive goods
U
کالاهای مورد رقابت
finished goods
U
کالاهای اماده فروش
secondhand goods
U
کالاهای دست دوم
service stock
U
اماد و کالاهای جنگی
damaged shipments
U
کالاهای اسیب دیده
soft goods
U
کالاهای مصرف شدنی
fabrication
U
کالاهای ساخته شده
stock markets
U
بورس کالاهای مختلف
stock market
U
بورس کالاهای مختلف
free list
U
صورت کالاهای بی گمرک
finished goods
U
کالاهای ساخته شده
nondurable consumer goods
U
کالاهای مصرفی بی دوام
nonessential goods
U
کالاهای غیر اساسی
perishable goods
U
کالاهای فاسد شدنی
man made goods
U
کالاهای ساخت بشر
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
intermediate stock
U
کالاهای نیمه تمام
stock accounting
U
حساب کالاهای موجود
underway replenishment
U
تجدید سوخت و تدارکات درحال حرکت
Prices are rising ( falling ) .
U
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
to souse a burning house
U
اب پاشیدن روی خانه درحال سوختن
the dying father said
U
پدر که درحال مردن بود گفت
cell phone users while driving
U
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
Irans industry is progressing.
U
صنعت ایران درحال ترقی است
in suspense
U
درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
pit a pat
U
با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
at this stage
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
at this time
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
hibernation
U
بسربردن زمستان درحال خواب یا بیهوشی
spots
U
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
spot
U
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
ten cent store
U
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
jetsam
U
کالاهای به دریا ریخته شده
articlcs of virtu
U
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com