English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
studio U کارگاه کارخانه
studios U کارگاه کارخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
plant U محل کارخانه یا کارگاه
plants U محل کارخانه یا کارگاه
Other Matches
resident engineer U مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
production U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
sculptor U کارگاه
detective U کارگاه
workshop U کارگاه
detectives U کارگاه
plants U کارگاه
atelier U کارگاه
sculptors U کارگاه
shopboard U کارگاه
plant U کارگاه
workshops U کارگاه
establishment U کارگاه
establishments U کارگاه
shopped U کارگاه
engineering workshop U کارگاه
shop U کارگاه
fields U کارگاه
workhouses U کارگاه
field U کارگاه
industrial unit U کارگاه
workhouse U کارگاه
sculptoris U کارگاه
fielded U کارگاه
shops U کارگاه
cottage industry U کارگاه خانگی
plants U تجهیزات کارگاه
shop U کارگاه تعمیرگاه
carpet workshop U کارگاه قالیبافی
works inspector U بازرس کارگاه
shopped U کارگاه تعمیرگاه
production U فرآورده کارگاه
cottage industries U کارگاه خانگی
engineering workshop U کارگاه صنعتی
shops U کارگاه تعمیرگاه
exhaust fan U هواکش کارگاه
building site U کارگاه ساختمانی
building sites U کارگاه ساختمانی
looms U کارگاه بافندگی
loomed U کارگاه بافندگی
loom U کارگاه بافندگی
looming U کارگاه بافندگی
plant U تجهیزات کارگاه
job office U دفتر کارگاه
site manager U رئیس کارگاه
studios U کارگاه هنری
studio U کارگاه هنری
sites U کارگاه ساختمانی
sited U کارگاه ساختمانی
site U کارگاه ساختمانی
pilot plant U کارگاه نمونه
deadman U کارگاه برفی
milling shop U کارگاه فرزکاری
manufactory U کاردستی کارگاه
field shop U کارگاه صحرایی
lathe shop U کارگاه تراشکاری
smith's shop U کارگاه اهنگری
site clearance U تخلیه کارگاه
artist's workshop studio U کارگاه هنری
assembly shop U کارگاه مونتاژ
atelier U کارگاه هنری
automatic turning shop U کارگاه تراشکاری
welding shop U کارگاه جوشکاری
workshop U اتاق کار کارگاه
winding shop U کارگاه سیم پیچی
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
workshops U اتاق کار کارگاه
workroom U اتاق کار کارگاه
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
acid restoring plant U کارگاه بازیابی اسید
acid recovery plant U کارگاه بازیابی اسید
shipyards U کارگاه کشتی سازی
molding shop U کارگاه قالب گیری
ball joint vise U گیره ساچمهای کارگاه
sweatshop U کارگاه بهره کشی
shipyard U کارگاه کشتی سازی
sweatshops U کارگاه بهره کشی
pullery U کارگاه پوست تراشی
plant records U امار تجهیزات کارگاه
storage pile U انبار مصالح در کارگاه
pattern shop U کارگاه مدل سازی
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
mix in place U تهیه بتن در خود کارگاه
on site concrete U بتن ساخته شده در کارگاه
forges U ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
craftshop U کارگاه هنرهای دستی تفریحی
forge U ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
hauling U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
dockyard U کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
hauls U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
hauled U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
dockyards U کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
haul road U راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
lithography U کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
plant U کارخانه
plants U کارخانه
coopery U کارخانه
house work U کارخانه
manufactory U کارخانه
factories U کارخانه
factory U کارخانه
work U کارخانه
shopped U کارخانه
workplaces U کارخانه
workhouses U کارخانه
factory-spun U نخ کارخانه ای
shops U کارخانه
workplace U کارخانه
works U کارخانه
workhouse U کارخانه
worked U کارخانه
shop U کارخانه
packinghouse U کارخانه کنسروسازی
ice plant U کارخانه یخ ساز
pilot plant U کارخانه نمونه
manufactoring plant U کارخانه تولیدی
plant construction U ساختمان کارخانه
lock out U تعطیل کارخانه
manufaturer U صاحب کارخانه
plant mixing U اختلاط در کارخانه
plant mixing U امیختن در کارخانه
out <adv.> U بیرون از کارخانه
works inspector U بازرس کارخانه
works superintendent U مدیر کارخانه
sheds U کارخانه سرپوشیده
sirenic U سوت کارخانه
power house U کارخانه برق
smeltery U کارخانه گدازگری
smelting plant U کارخانه ذوب
He is running ( runs ) the factory . U او کارخانه را می گرداند
generating station U کارخانه برق
manufacturers U صاحب کارخانه
siren U سوت کارخانه
copper smelting plant U کارخانه ذوب مس
plants U نبات کارخانه
car factory U کارخانه خودروسازی
spinning factory U کارخانه نخ ریسی
cotton mill U کارخانه نخ ریسی
plant U نبات کارخانه
spinning U کارخانه نخریسی
cut back U تعطیل کارخانه
cotton factory U کارخانه نخ ریسی
sirens U سوت کارخانه
shed U کارخانه سرپوشیده
manufacturer U صاحب کارخانه
bookbindery U کارخانه صحافی
cast steel plant U کارخانه فولادریزی
cement plant U کارخانه سیمان
chimney stalk U دودکش کارخانه
power stations U کارخانه برق
power station U کارخانه برق
brewery U کارخانه ابجوسازی
breweries U کارخانه ابجوسازی
shedding U کارخانه سرپوشیده
factory chimney U دودکش کارخانه
mill U کارخانه نورد
generating plant U کارخانه برق
ex factory U تحویل در کارخانه
gas works U کارخانه گاز
ex mill U تحویل در کارخانه
gasworks U کارخانه گاز
packingplant U کارخانه کنسروسازی
installations U کارخانه نصب
installation U کارخانه نصب
manufacturing U کارخانه دار
mills U کارخانه نورد
industrialists U کارخانه دار
industrialist U کارخانه دار
electric plant U کارخانه برق
fulling mill U کارخانه قصاری
free haul U در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
cotton-mills U کارخانه ریسندگی پنبه ای
mills U کارخانه اسیاب کردن
mill U کارخانه اسیاب کردن
shipyard U کارخانه کشتی سازی
foundries U کارخانه گداز فلز
fields U خارج اداره یا کارخانه
shops U کارخانه خرید کردن
shopped U کارخانه خرید کردن
shop U کارخانه خرید کردن
foundry U کارخانه ذوب فلز
foundry U کارخانه گداز فلز
foundries U کارخانه ذوب فلز
shipyards U کارخانه کشتی سازی
plant U ماشین الات کارخانه
fielded U خارج اداره یا کارخانه
field U خارج اداره یا کارخانه
plants U ماشین الات کارخانه
firms U کارخانه موسسه بازرگانی
firmest U کارخانه موسسه بازرگانی
firmer U کارخانه موسسه بازرگانی
firm U کارخانه موسسه بازرگانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com