Total search result: 202 (3 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
log U |
کارنامه صورت عملیات سفرنامه کشتی |
 |
 |
logs U |
کارنامه صورت عملیات سفرنامه کشتی |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
logs U |
گزارش سفرنامه کشتی |
 |
 |
log U |
گزارش سفرنامه کشتی |
 |
 |
ship's manifest U |
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی |
 |
 |
usura maritima U |
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است |
 |
 |
guided U |
کشتی فرماندهی عملیات |
 |
 |
guide U |
کشتی فرماندهی عملیات |
 |
 |
guides U |
کشتی فرماندهی عملیات |
 |
 |
notation U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند |
 |
 |
notations U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند |
 |
 |
operation U |
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی |
 |
 |
betterment U |
خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد |
 |
 |
report card U |
کارنامه |
 |
 |
workbook U |
کارنامه |
 |
 |
workbooks U |
کارنامه |
 |
 |
report cards U |
کارنامه |
 |
 |
safe mode U |
حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد |
 |
 |
raw wool U |
پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.] |
 |
 |
postfix U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید |
 |
 |
logbook U |
سفرنامه |
 |
 |
notation U |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
 |
 |
notations U |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
 |
 |
itineraries U |
خط سیر سفرنامه |
 |
 |
itinerary U |
خط سیر سفرنامه |
 |
 |
prefix notation U |
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست |
 |
 |
reverse U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
 |
 |
reversed U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
 |
 |
reverses U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
 |
 |
reversing U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
 |
 |
suffix notation U |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
 |
 |
mirrors U |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
 |
 |
mirrored U |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
 |
 |
mirror U |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
 |
 |
inventory U |
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی |
 |
 |
charge and discharge statements U |
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث |
 |
 |
topgallant U |
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی |
 |
 |
farmgate type operations U |
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی |
 |
 |
buffered computer U |
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد |
 |
 |
counter air U |
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن |
 |
 |
counter air operations U |
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن |
 |
 |
anticrop operations U |
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی |
 |
 |
statement U |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
 |
 |
statements U |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
 |
 |
propagated U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
propagating U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
propagate U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
propagates U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
land control operation U |
عملیات کنترل زمین عملیات |
 |
 |
code panel U |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
 |
 |
scuppers U |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
 |
 |
scuppering U |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
 |
 |
scupper U |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
 |
 |
scuppered U |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
 |
 |
respondentia U |
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود |
 |
 |
load line U |
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد |
 |
 |
housekeeping U |
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری |
 |
 |
carry ship U |
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد |
 |
 |
hawse U |
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه |
 |
 |
waterline U |
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب |
 |
 |
dan runner U |
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر |
 |
 |
keel U |
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن |
 |
 |
embarkation U |
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو |
 |
 |
gunroom U |
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی |
 |
 |
lazar housek U |
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی |
 |
 |
keels U |
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن |
 |
 |
supercargo U |
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود |
 |
 |
bill of health U |
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود |
 |
 |
local U |
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه |
 |
 |
locals U |
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه |
 |
 |
the vessel was put a bout U |
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند |
 |
 |
air sea rescue U |
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی |
 |
 |
air-sea rescue U |
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی |
 |
 |
printers U |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
 |
 |
printer U |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
 |
 |
windjammer U |
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی |
 |
 |
components U |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
 |
 |
component U |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
 |
 |
plastic bubble keyboard U |
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند |
 |
 |
m U |
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه |
 |
 |
packet U |
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت |
 |
 |
packets U |
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت |
 |
 |
army operations center U |
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش |
 |
 |
numeric U |
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود |
 |
 |
quarterdecks U |
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره |
 |
 |
quarterdeck U |
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره |
 |
 |
yaw U |
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان |
 |
 |
yawed U |
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان |
 |
 |
overboard U |
از کشتی بدریا روی کشتی |
 |
 |
sailboats U |
کشتی بادبانی کشتی بادی |
 |
 |
sailboat U |
کشتی بادبانی کشتی بادی |
 |
 |
time resolution U |
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات |
 |
 |
piracy U |
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره |
 |
 |
cartel ship U |
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی |
 |
 |
barrage jamming U |
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع |
 |
 |
beachmaster's unit U |
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله |
 |
 |
watt U |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
 |
 |
watts U |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
 |
 |
discretionary U |
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد |
 |
 |
free on boand U |
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی |
 |
 |
airhead operations U |
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی |
 |
 |
semi naufragium U |
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی |
 |
 |
orthodromy U |
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی |
 |
 |
orthodromics U |
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی |
 |
 |
rom U |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند |
 |
 |
line astern U |
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه |
 |
 |
chargeable accessions U |
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی |
 |
 |
prows U |
کشتی عرشه کشتی |
 |
 |
prow U |
کشتی عرشه کشتی |
 |
 |
combined operations U |
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب |
 |
 |
dat U |
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی |
 |
 |
keelage U |
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر |
 |
 |
armistise U |
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد |
 |
 |
aerospace projection operations U |
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی |
 |
 |
light ship U |
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی |
 |
 |
basics U |
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند |
 |
 |
basic U |
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند |
 |
 |
dock receipt U |
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر |
 |
 |
approach formation U |
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن |
 |
 |
automatic programming U |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
 |
 |
operations U |
عملیات |
 |
 |
treatments U |
عملیات |
 |
 |
op U |
عملیات |
 |
 |
operation U |
عملیات |
 |
 |
treatment U |
عملیات |
 |
 |
skeg U |
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی |
 |
 |
skag U |
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی |
 |
 |
subversive U |
عملیات براندازی |
 |
 |
flight operations U |
عملیات پرواز |
 |
 |
flow charts U |
شمای عملیات |
 |
 |
immediate action U |
عملیات فوری |
 |
 |
phases U |
مرحله عملیات |
 |
 |
formal operations U |
عملیات صوری |
 |
 |
spial U |
عملیات جاسوسی |
 |
 |
phased U |
مرحله عملیات |
 |
 |
hot dogging U |
عملیات نمایشی |
 |
 |
heat treatment U |
عملیات حرارتی |
 |
 |
phase U |
مرحله عملیات |
 |
 |
harassing actions U |
عملیات ایذایی |
 |
 |
flow chart U |
شمای عملیات |
 |
 |
global operation U |
عملیات سراسری |
 |
 |
terrain U |
زمین عملیات |
 |
 |
f.of operations U |
حوزه عملیات |
 |
 |
destructive operation U |
عملیات مخرب |
 |
 |
deputy for operations U |
معاونت عملیات |
 |
 |
denial operations U |
عملیات ممانعتی |
 |
 |
delaying action U |
عملیات تاخیری |
 |
 |
delay action U |
عملیات تاخیری |
 |
 |
radius U |
شعاع عملیات |
 |
 |
hostilities U |
عملیات خصمانه |
 |
 |
hostility U |
عملیات خصمانه |
 |
 |
covert operations U |
عملیات پنهانی |
 |
 |
divert action U |
عملیات مخالف |
 |
 |
dry run U |
عملیات جنگی |
 |
 |
external operation U |
عملیات خارجی |
 |
 |
string operation U |
عملیات رشتهای |
 |
 |
subversives U |
عملیات براندازی |
 |
 |
operation map U |
نقشه عملیات |
 |
 |
terminal operations U |
عملیات اسکلهای |
 |
 |
surface treatment U |
عملیات سطحی |
 |
 |
synchronous operation U |
عملیات همزمان |
 |
 |
espial U |
عملیات جاسوسی |
 |
 |
electrochemical treatment U |
عملیات الکتروشیمایی |
 |
 |
earth work U |
عملیات خاکی |
 |
 |
terminal operations U |
عملیات بارانداز |
 |
 |
covert operations U |
عملیات مخفی |
 |
 |
offensives U |
عملیات افندی |
 |
 |
operationally ready U |
حاضر به عملیات |
 |
 |
rehearsal U |
تکرار عملیات |
 |
 |
closing U |
خاتمه عملیات |
 |
 |
earthworks U |
عملیات خاکی |
 |
 |
offensive U |
عملیات افندی |
 |
 |
rehearsals U |
تکرار عملیات |
 |
 |
initiatives U |
ابتکار عملیات |
 |
 |
initiative U |
ابتکار عملیات |
 |
 |
sabotaging U |
عملیات تخریبی |
 |
 |
operation overlay U |
کالک عملیات |
 |
 |
operation manager U |
مدیر عملیات |
 |
 |
rescue operation U |
عملیات نجات |
 |
 |
operations personal U |
پرسنل عملیات |
 |
 |
process chart U |
نقشه عملیات |
 |
 |
plan of action U |
طرح عملیات |
 |
 |
scope U |
هدف عملیات |
 |
 |
pseudooperation U |
شبه عملیات |
 |
 |
scope U |
منظور از عملیات |
 |
 |
psychological operations U |
عملیات روانی |
 |
 |
parallel operation U |
عملیات موازی |
 |
 |
over the beach operations U |
عملیات کرانهای |
 |
 |
over the beach operations U |
عملیات ساحلی |
 |
 |
operations room U |
اتاق عملیات |
 |
 |
operations research U |
تحقیق در عملیات |
 |
 |
sabotages U |
عملیات تخریبی |
 |
 |
campaigning U |
عملیات جنگی |
 |
 |
campaigns U |
عملیات جنگی |
 |
 |
preliminary treatment U |
عملیات مقدماتی |
 |
 |
counter espionage U |
عملیات ضدجاسوسی |
 |
 |
counter-espionage U |
عملیات ضدجاسوسی |
 |
 |
manual operation U |
عملیات دستی |
 |
 |
infiltration U |
عملیات نفوذی |
 |
 |
logical operations U |
عملیات منطقی |
 |
 |
campaigned U |
عملیات جنگی |
 |
 |
finishing U |
عملیات تکمیل |
 |