Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
town clerk
U
کارمند شهرداری یافرمانداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gubernatorial
U
مربوط به فرماندار یافرمانداری حکومتی
staffs
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffed
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staff
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
municipality
U
شهرداری
City Hall
U
شهرداری
municipalities
U
شهرداری
municipal
U
مربوط به شهرداری
town council
U
انجمن شهرداری
City Hall
U
ساختمان شهرداری
municipal spending
U
مخارج شهرداری
town hall
U
کاخ شهرداری
town hall
U
عمارت شهرداری
town halls
U
کاخ شهرداری
guildhall
U
عمارت شهرداری
guildhalls
U
عمارت شهرداری
municipal revenue
U
درامد شهرداری
municipal court
U
دادگاه شهرداری
municipal council
U
انجمن شهرداری
municipal budget
U
بودجه شهرداری
mayorship
U
ریاست شهرداری
mayoralty
U
ریاست شهرداری
town halls
U
عمارت شهرداری
jurat
U
رئیس شهرداری
municipally
U
از لحاظ شهرداری
municipally
U
بوسیله شهرداری
dump car
U
ماشین شهرداری
municipally
U
از راه شهرداری
burgomaster
U
اعضای شهرداری
dump truck
U
کامیون زباله بر شهرداری
municipalist
U
متخصص درامور شهرداری
municipalize
U
بدست شهرداری دادن
town hall
U
تالار شهرداری یا فرمانداری
councilman
U
عضو انجمن شهرداری
town halls
U
تالار شهرداری یا فرمانداری
podesta
U
رئیس شهرداری در برخی شهرهای ایتالیا
municipality
U
شهریا بخشی که دارای شهرداری است
municipalities
U
شهریا بخشی که دارای شهرداری است
guild hall
U
عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
borough
U
شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
boroughs
U
شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
jobholder
U
کارمند
official
U
کارمند
member of staff
U
کارمند
members
U
کارمند
member
U
کارمند
inquisitionist
U
کارمند
white collar employee
U
کارمند
employee
U
کارمند
understaffed
U
کم کارمند
office-holder
U
کارمند دولت
civil servant
[British E]
U
کارمند دولت
public officer
[American E]
U
کارمند دولت
officer
U
کارمند دولت
official
U
کارمند دولت
office-holders
U
کارمند دولت
personnel selection
U
کارمند گزینی
staffer
U
کارمند اداره
insider
U
کارمند داخلی
insiders
U
کارمند داخلی
staffers
U
کارمند اداره
white-collar
U
کارمند دفتری
white collar
U
کارمند دفتری
recruited
U
کارمند تازه
recruits
U
کارمند تازه
recruiting
U
کارمند تازه
probationers
U
کارمند استاژ
recruit
U
کارمند تازه
incorporator
U
کارمند اتحادیه
employe
U
مستخدم زن کارمند
employee
U
مستخدم زن کارمند
contact field technician
U
کارمند فنی
clerks
U
دفتردار کارمند
probationer
U
کارمند استاژ
clerk
U
دفتردار کارمند
timekeepers
U
کارمند ثبت اوقات
probationers
U
کارمند تحت ازمایش
civil servants
U
مستخدم یا کارمند دولت
timekeeper
U
کارمند ثبت اوقات
civil servant
U
مستخدم یا کارمند دولت
probationer
U
کارمند تحت ازمایش
understaffed
U
دچار کمبود کارمند
gasman
U
کارمند ادارهی گاز
gasmen
U
کارمند ادارهی گاز
salaried
U
کارمند حقوق بگیر
officers
U
مامور کارمند اداری
rtegistrar
U
کارمند اداره ثبت
officer
U
مامور کارمند اداری
clerk
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerks
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
corporation
U
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporations
U
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
registrars
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrar
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
golden handshake
U
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes
U
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
alderman
U
نام قضات نام مستخدمین شهرداری عضوهیئت قانون گذاری یک شهر
aldermen
U
نام قضات نام مستخدمین شهرداری عضوهیئت قانون گذاری یک شهر
Boxing Day
U
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
yamen
U
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
Being a junior clerk is a far cry from being a manager .
U
کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com