Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
salaried
U
کارمند حقوق بگیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
salaried
U
حقوق بگیر
stipendiary
U
حقوق بگیر
stipendiaries
U
حقوق بگیر
annuitant
U
حقوق بگیر
pensionary
U
حقوق بگیر مزدور
reimbursable personnel
U
پرسنل حقوق بگیر نظامی
common low
U
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
staff
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffed
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffs
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
public international law
U
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum
U
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
spasmodically
U
بگیر و ول کن
spasmodic
U
بگیر و ول کن
pensioner
U
مستمری بگیر
Take hold from that end (side).
U
از آن سرش بگیر
take it easy
<idiom>
U
ساده بگیر
pensioners
U
مستمری بگیر
venal
U
پول بگیر
annuitant
U
مستمری بگیر
detention of pay
U
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
snapat the chance
U
فرصت را در اغوش بگیر
Take thd bull by the horns.
<proverb>
U
گاو را از شاخهایش بگیر .
spasticity
U
حالت بگیر وول کن
subsistent
U
مدد معاش بگیر
large hande a
U
دارای دست بگیر گیرنده
pensioners
U
وفیفه خوار مستمری بگیر
pensioner
U
وفیفه خوار مستمری بگیر
Take this handkerchief and wipe your eyes.
U
این دستمال را بگیر اشکهایت را پاک کن
protective duty
U
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues
U
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
Bite your tongue !
U
لبت را گاز بگیر ( دیگر از این حرفها نزن )
learn to walk before yaou run.
<proverb>
U
قبل از اینکه بدوى راه رفتن را یاد بگیر.
attainder
U
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty
U
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
inquisitionist
U
کارمند
member of staff
U
کارمند
jobholder
U
کارمند
members
U
کارمند
employee
U
کارمند
member
U
کارمند
official
U
کارمند
understaffed
U
کم کارمند
white collar employee
U
کارمند
staffers
U
کارمند اداره
clerks
U
دفتردار کارمند
contact field technician
U
کارمند فنی
incorporator
U
کارمند اتحادیه
employe
U
مستخدم زن کارمند
white-collar
U
کارمند دفتری
white collar
U
کارمند دفتری
staffer
U
کارمند اداره
personnel selection
U
کارمند گزینی
recruits
U
کارمند تازه
recruiting
U
کارمند تازه
recruited
U
کارمند تازه
clerk
U
دفتردار کارمند
office-holders
U
کارمند دولت
office-holder
U
کارمند دولت
employee
U
مستخدم زن کارمند
recruit
U
کارمند تازه
probationer
U
کارمند استاژ
insiders
U
کارمند داخلی
insider
U
کارمند داخلی
officer
U
کارمند دولت
public officer
[American E]
U
کارمند دولت
probationers
U
کارمند استاژ
civil servant
[British E]
U
کارمند دولت
official
U
کارمند دولت
civil servant
U
مستخدم یا کارمند دولت
understaffed
U
دچار کمبود کارمند
probationers
U
کارمند تحت ازمایش
town clerk
U
کارمند شهرداری یافرمانداری
gasmen
U
کارمند ادارهی گاز
gasman
U
کارمند ادارهی گاز
probationer
U
کارمند تحت ازمایش
civil servants
U
مستخدم یا کارمند دولت
timekeepers
U
کارمند ثبت اوقات
timekeeper
U
کارمند ثبت اوقات
officers
U
مامور کارمند اداری
officer
U
مامور کارمند اداری
rtegistrar
U
کارمند اداره ثبت
clerks
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerk
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
authorized stoppage
U
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
Bounty hunter
U
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
registrar
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
golden handshake
U
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes
U
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
Boxing Day
U
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
yamen
U
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
jurisprudence
U
حقوق
duties
U
حقوق
civil
U
حقوق
salary
U
حقوق
pay check
U
چک حقوق
stipend
U
حقوق
stipends
U
حقوق
rights
U
حقوق
salaries
U
حقوق
law
U
حقوق
jus
U
حقوق
pays
U
حقوق
paying
U
حقوق
law
U
حق حقوق
laws
U
حق حقوق
pay
U
حقوق
laws
U
حقوق
personal right
U
حقوق شخصی
half pay
U
حقوق ناتمام
gentlemen of the robe
U
حقوق دانها
pay roll
U
لیست حقوق
money list
U
لیست حقوق
money income
U
مزد و حقوق
harbour dues
U
حقوق بندر
matrimonial rights
U
حقوق زناشویی
personal right
U
حقوق فردی
droppage
U
کسر حقوق
pay order
U
سندپرداخت حقوق
faculty of law
U
دانشکده حقوق
family law
U
حقوق خانواده
old age pension
U
حقوق بازنشستگی
detention of pay
U
ضبط حقوق
natural law
U
حقوق طبیعی
foreign law
U
حقوق خارجی
full pay
U
حقوق تمام
municipal law
U
حقوق داخلی
gentleman of the long robe
U
حقوق دان
import duty
U
حقوق واردات
indefeasible rights
U
حقوق پا برجا
school of law
U
دانشکده حقوق
jus gentium
U
حقوق ملتها
lawfaculty
U
دانشکده حقوق
law of treaties
U
حقوق معاهدات
law of obligations
U
حقوق تعهدات
keelage
U
حقوق بندری
law of the staple
U
حقوق تجارت
l.l.d
U
دکتر در حقوق
labour law
U
حقوق کار
law faculty
U
دانشکده حقوق
jus cipile
U
حقوق مدنی رم
leave with pay
U
مرخصی با حقوق
indisputable rights
U
حقوق ثابته
islamic law
U
حقوق اسلامی
maritime law
U
حقوق دریایی
jurisconsult
U
حقوق دان
jurisprudent
U
حقوق دان
customs duty
U
حقوق گمرکی
jus cipile
U
حقوق مدنی
marital rights
U
حقوق شوهری
law merchant
U
حقوق تجارت
philosophy of law
U
فلسفه حقوق
in my presence
U
در حضور من
[حقوق]
export tariff
U
حقوق صادرات
export charge
U
حقوق صادرات
export duty
U
حقوق صادرات
import tariff
U
حقوق واردات
import charge
U
حقوق واردات
He was put on trial.
U
او محاکمه شد.
[حقوق]
rights of throne
U
حقوق سلطنت
retiring pension
U
حقوق بازنشستگی
regular salary
U
حقوق ثابت
regular salary
U
حقوق دائمی
quayage
U
حقوق بندری
public law
U
حقوق عمومی
property rights
U
حقوق مالکیت
private law
U
حقوق خصوصی
preventive justice
U
حقوق تامینی
political rights
U
حقوق سیاسی
salary increase
U
افزایش حقوق
salary increase
U
اضافه حقوق
take-home pay
U
حقوق خالص
written laws
U
حقوق مدون
woman's rights
U
حقوق نسوان
wage earners
U
حقوق بگیران
wage bill
U
لیست حقوق
vindication of rights
U
استیفای حقوق
underpay
U
کم حقوق دادن
substantive law
U
حقوق ذاتی
sources law
U
منابع حقوق
theory of law
U
فلسفه حقوق
customs tariff
U
حقوق گمرکی
conjugal rights
U
حقوق زناشویی
civi law
U
حقوق مدنی
child law
U
حقوق کودک
enfranchisement
U
اعطای حقوق
salaried
U
دارای حقوق
jurisprudence
U
حقوق الهی
business law
U
حقوق تجارت
breach right
U
تجاوز به حقوق
penal codes
U
حقوق جزا
equity
U
تساوی حقوق
civil low
U
حقوق مدنی
barrister
U
حقوق دان
conjugal rights
U
حقوق زوجیت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com