English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
key personnels U کادر اداری اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
general U شرکت مربوط به امور اداری اصلی
generals U شرکت مربوط به امور اداری اصلی
bureaucreacy U رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
administrative wheeled vehicle fleet U کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
bureaucrasy U حکومت اداری تاسیسات اداری
bureaucracy U تاسیسات اداری حکومت اداری
bureaucracies U تاسیسات اداری حکومت اداری
workday U ایام کار اداری ساعات کار اداری
workdays U ایام کار اداری ساعات کار اداری
cadre U کادر
cadres U کادر
active army U ارتش کادر
frame U قاب کادر
regular officer U افسر کادر
technical personnel U کادر فنی
active U نظامی کادر
regular U ارتش کادر
regulars U ارتش کادر
active U یکان کادر
active federal service U قسمت کادر
active duty U ارتش کادر
image shape U کادر تصویر
active federal service U خدمت کادر
commissioned officers U افسر کادر
dimensioning U کادر بندی
commissioned officer U افسر کادر
active officer U افسر کادر
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
active officer U افسر کادر ثابت
regular U پرسنل کادر منظم
standing army U ارتش کادر ثابت
carreer personnel U پرسنل کادر ثابت
regulars U پرسنل کادر منظم
regular army U ارتش کادر ثابت
active duty U خدمت کادر ثابت
cadre U افسر یا درجه دار کادر
cadres U افسر یا درجه دار کادر
information box U قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
bureaucrat U اداری
bureaucrats U اداری
departmental U اداری
official U اداری
administerial U اداری
executory U اداری
administrative U اداری
formal U اداری
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
active army U ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
administrative march U راهپیمایی اداری
administrative movement U حرکت اداری
administrative net U شبکه اداری
departmentally U ازلحاظ اداری
prefecture U حوزه اداری
administrative flight U هواپیمای اداری
management expenses U مخارج اداری
malfeasance U خطای اداری
administrative escort U ناو اداری
administrative law U قوانین اداری
administrative law U حقوق اداری
administration building U ساختمان اداری
administrative flight U پرواز اداری
administrative order U دستور اداری
bureaucreat U گماشته اداری
bureaucrat U مامور اداری
administrative budget U بودجه اداری
administrative capacity U فرفیت اداری
administrative command U فرماندهی اداری
administrative command U یکان اداری
administrative channels U مجاری اداری
administrative tribunal U دادگاه اداری
administrative channels U طرق اداری
business hours U ساعت اداری
administrative approval U موافقتنامه اداری
bureaus U هیئت اداری
bureau U هیئت اداری
administrative publications U نشریات اداری
administrative services U خدمات اداری
departmental intelligence U اطلاعات اداری
circular letter U نامه اداری
circular letter U بخشنامه اداری
administrative services U قسمتهای اداری
administration building U قسمت اداری
administratively U بطور اداری
office chair U مبل اداری
officialdom U سیستم اداری
officially U از طریق اداری
red tape U فرمالیته اداری
unofficial U غیر اداری
a white collar job U کار اداری
service element U عنصر اداری
bureaucrats U مامور اداری
office chair U صندلی اداری
paperwork U تشریفات اداری
prefectoral U وابسته به اداری
overhead gharges U هزینه اداری
prefectorial U وابسته به اداری
officialism U سیستم اداری
official communications U مکاتبات اداری
office work U کار اداری
office building U ساختمان اداری
office computer U کامپیوتر اداری
office hours U ساعات اداری
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
bureaucratic U وابسته به امور اداری
out of [outside] office hours U خارج از ساعات اداری
extra official U بیرون ازوفایف اداری
general administration cost U هزینه عمومی اداری
office information system U سیستم اطلاعات اداری
administrative escort U ناو اسکورت اداری
service echelon U رده اداری و خدماتی
administrative landing U پیاده شدن اداری
provisional order U دستور موقت اداری
administrative data processing U پردازش دادههای اداری
officialism U رسمیت مقررات اداری
officer U مامور کارمند اداری
Outside office hours. U خارج از وقت اداری
office swivel chair U صندلی گردان اداری
placeman U صاحب منصب اداری
deck department U قسمت اداری ناو
officers U مامور کارمند اداری
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
formally U مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
formal U مقید به اداب ورسوم اداری
bureaucracies U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
disciplinary court U دادگاه انتظامی محکمه اداری
bureaucracy U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
superstructure U سازمانهای اداری ومدیریه کشور
superstructures U سازمانهای اداری ومدیریه کشور
red tapism U رعایت تشریفات اداری به حدافراط
administrative(financial,legal)process. U جریان اداری (مالی .حقوقی )
bureaucrasy U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
ministerial U وابسته به وزیر یا کشیش اداری
administrative storage U انبار کردن به طریق اداری
administrative shippings U ارسال اماد به طریق اداری
services U قسمتهای اداری ادارات نظامی
administrative lead time U زمان اداری دریافت اماد
genitourinary U وابسته به دستگاه اداری تناسلی
bureaucrat U فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
administrative acceptees U پرسنل قبول شده از نظر اداری
bureaucrats U فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
administrative segregation U زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
admin U تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
capitulary U عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
nihilism U اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
cadre strength column U ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
workflow U نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
federal government U دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
nepotism U انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
brief case [briefcase] U کیف اداری [کیف جعبه ای دستی چرمی]
attache case U کیف اداری [کیف جعبه ای دستی چرمی]
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
office automation U خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
interdict U حکم نهی حکم اداری
initialled U اصلی
substantive [essential] <adj.> U اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com