English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
masorete U کاتب حاشیه نویس بر کتب عهد عتیق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
annotator U حاشیه نویس
scholiast U حاشیه نویس
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Zipper selvage U حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
scrivener U کاتب
clerk of the court U کاتب
scriber U کاتب
ascribing U کاتب
booker U کاتب
ascribe U کاتب
ascribed U کاتب
ascribes U کاتب
scribe U کاتب نسخههای خطی منشی
scribes U کاتب نسخههای خطی منشی
freedman U عتیق
the old testament U عهد عتیق
antiquity U عهد عتیق
antiquities U عهد عتیق
Kufic border U حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
addersser or or U نامه نویس عریضه نویس
ancient medicine U پزشکی عهد عتیق
sapiential U کتابهای حکمتی عتیق
early U مربوط به قدیم عتیق
earliest U مربوط به قدیم عتیق
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
friezes U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
frieze U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
pentateuch U کتب پنجگانه عهد عتیق
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
malachi U نام یکی از کتب عهد عتیق
malachias U نام یکی از کتب عهد عتیق
book og kings U سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
targum U ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
bible U کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
bibles U کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
leviathan U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
leviathans U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
chirographer U خط نویس
fringes U حاشیه
marge U حاشیه
brims U حاشیه
apostil U حاشیه
brim U حاشیه
brimmed U حاشیه
brimming U حاشیه
postil U حاشیه
margin U حاشیه
marginally U در حاشیه
brink U حاشیه
selvage U حاشیه
braids U حاشیه
braided U حاشیه
braid U حاشیه
selvedge U حاشیه
skirter U حاشیه رو
rim U حاشیه
rims U حاشیه
margins U حاشیه
fringe U حاشیه
verges U حاشیه
verge U حاشیه
skirts U حاشیه
skirted U حاشیه
rand U حاشیه
marginal U حاشیه
fimbriation U حاشیه
draught U حاشیه
draft U حاشیه
marginate U حاشیه
bordering U حاشیه زه
bordering U حاشیه
bordered U حاشیه زه
frilling U حاشیه
margine U حاشیه
bordered U حاشیه
margent U حاشیه
outskirt U حاشیه
border line U خط حاشیه
border U حاشیه زه
border U حاشیه
listel U حاشیه
skirt U حاشیه
kerb=curb U حاشیه
gloss U حاشیه
marginal note U حاشیه
list U حاشیه
grandiloquent U قلنبه نویس
fabulist U افسانه نویس
epistoler U نامه نویس
sign writer U تابلو نویس
stenograph U تند نویس
sign writer U لوحه نویس
fictionist U داستان نویس
songwriter U سرود نویس
fictionist U افسانه نویس
story teller U افسانه نویس
fabler U افسانه نویس
tabulating machine U جدول نویس
magazinist U مقاله نویس
the psalmist U زبور نویس
magazinist U مجله نویس
idyllist U قصیده نویس
odist U قصیده نویس
magazin U مجله نویس
inker U مرکب نویس
lapicide U سنگ نویس
letter writer U کاغذ نویس
pamphleteers U رساله نویس
head liner U سرصفحه نویس
magniloquent U قلنبه نویس
tabulator U جدول نویس
foul copy U چرک نویس
historians U تاریخ نویس
historian U تاریخ نویس
annalist U تاریخچه نویس
pamphleteer U رساله نویس
gazetteer U مجله نویس
gazetteer U روزنامه نویس
geneologist U شجره نویس
gnomical U کوتاه لب نویس
tractarian U مقاله نویس
phonographer U صدا نویس
acceptor U قبولی نویس
orthographer U درست نویس
cryptographer U رمز نویس
natural historian U تاریخ نویس
deponent U گواهی نویس
mythographer U اسطوره نویس
dialogist U مکالمه نویس
dramaturge U درام نویس
letter writer U نامه نویس
copyreader U سرمقاله نویس
affiant U گواهی نویس
allegorist U تمثیل نویس
aphorist U پند نویس
calligrapher U خوش نویس
calligraphist U خوش نویس
aphorist U موجز نویس
proforma U پیش نویس
chronicler U وقایع نویس
annotator U تفسیر نویس
paragrapher U عبارت نویس
paper stainer U کتاب نویس
anecdotist U حکایت نویس
editorialist U سرمقاله نویس
prosaist U نثر نویس
prosateur U نثر نویس
endorser U فهر نویس
programmers U برنامه نویس
programmer U برنامه نویس
endorser U پشت نویس
endorseer U فهر نویس
scrabbler U مسوده نویس
proser U نثر نویس
conveyancer U قباله نویس
proverbialist U مثل نویس
elegiast U مرثیه نویس
rewriter U دوباره نویس
rough or foul copy U چرک نویس
elegiast U قصیده نویس
elegist U مرثیه نویس
emblematist U مثل نویس
epistler U رساله نویس
playwrights U پیس نویس
playwright U نمایشنامه نویس
playwright U پیس نویس
scriptwriters U نمایشنامه نویس
scriptwriter U نمایشنامه نویس
dramatists U نمایشنامه نویس
dramatist U نمایشنامه نویس
draft U پیش نویس
essayists U مقاله نویس
draft U چرک نویس
essayist U مقاله نویس
playwrights U نمایشنامه نویس
drafts U چرک نویس
biographer U تذکره نویس
minute U پیش نویس
captions U زیر نویس
caption U زیر نویس
polygraphs U بسیار نویس
polygraph U بسیار نویس
biographers U تذکره نویس
columnists U مقاله نویس
columnist U مقاله نویس
ball pens U روان نویس ها
ballpoints U روان نویس ها
ballpoint pens U روان نویس ها
bookmakers U کتاب نویس
bookmaker U کتاب نویس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com