Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phantomed cable
U
کابل چهار سیمی
quadded cable
U
کابل چهار سیمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phantom circuit
U
مدار چهار سیمی
phantoplex telegraphy
U
تلگراف چهار سیمی مرکب
four core cable
U
کابل چهار سیمه
wire cloth
U
تور سیمی پارچه سیمی پرده سیمی
Type cable
U
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
drop cable
U
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
timed
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
time
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
duct
U
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
TDR
U
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
non rotating wire rope
U
طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
localtalk
U
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
wiry
U
سیمی
stringed
U
سیمی
hawser
U
طناب سیمی
hawsers
U
طناب سیمی
wire netting
U
تور سیمی
wire core
U
مغزی سیمی
netting
U
شبکه سیمی
wire ropes
U
طنابهای سیمی
tightwire
U
طناب سیمی
wire rope
U
طناب سیمی
wire hinge
U
لولای سیمی
wire drag
U
لاروب سیمی
wirework
U
کارهای سیمی
three wire system
U
دستگاه سه سیمی
wire gauze
U
توری سیمی
three wire generator
U
دینام سه سیمی
greyhound
U
غربال سیمی
greyhounds
U
غربال سیمی
wire beater
همزن سیمی
netting
U
تور سیمی
stringed instruments
U
سازهای سیمی
backstop
U
حصار سیمی
cabled
U
طناب سیمی
cable
U
طناب سیمی
lang's lay wire rope
U
طناب سیمی یک سو
open wire line
U
خط سیمی هوایی
open wire line
U
خط سیمی لخت
wire netting
U
بافت توری سیمی
griddle
U
غربال سیمی کارگران
plated wire memory
U
حافظه سیمی اندوده
magnetic wire recording
U
ضبط صوت سیمی
sarrated wire rope
U
طناب سیمی دندانهای
beach matting
U
تور سیمی ساحلی
griddles
U
غربال سیمی کارگران
cable assembly
U
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
screening, screenings
U
تور سیمی نصب کردن
string band
U
دسته موزیک سازهای سیمی
screen
U
تور سیمی نصب کردن
screened
U
تور سیمی نصب کردن
screens
U
تور سیمی نصب کردن
omnibus wire
U
سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
wired glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
cords
U
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
wire glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
cord
U
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
screened
U
تور سیمی پنجره توری دار
screen
U
تور سیمی پنجره توری دار
screening, screenings
U
تور سیمی پنجره توری دار
screens
U
تور سیمی پنجره توری دار
headstay
U
سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
viola d'amore
U
ویولون دارای 7 سیم زهی و 7 تار سیمی
acoustic screen
تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
trommel
U
غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
staple
U
سوزن
[حرف ]
یو شکل
[برای محکم کردن سیمی به دیوار]
cable suspension bridge
U
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
rope chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
DC
U
روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
screen
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screening, screenings
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screens
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
cabling
U
کابل
cable head
U
سر کابل
cable assembly
U
کابل
cabled
U
کابل
cable clip
U
پل کابل
Kabul
U
کابل
own ship's course bus
U
کابل او اس سی
cable
کابل
subscriber's cable
U
کابل اتصال
subscriber's cable
U
کابل مشترک
coaxial cable
U
کابل هم محور
supply cable
U
کابل تغذیه
suspension cable
U
کابل اویزان
suspension cable
U
کابل معلق
cable core
U
سیم کابل
cable shield
U
لوله کابل
cable way
U
مسیر کابل
tag line
U
کابل اتصالی
cable distribution head
U
مقسم سر کابل
cable guard
U
نگهدارنده کابل
cable grip
U
چنگال کابل
tape cable
U
کابل نواری
cablet
U
کابل کوچک
caoxial cable
U
کابل کواکسیال
cable connector
U
دو شاخه کابل
cable support
U
بست کابل
cable cleat
U
بست کابل
binding screw
U
کلم کابل
leads
U
کابل هادی
battery charging cable
U
کابل باتری پر کن
wiring
U
کابل کشی
b.x. conductor
U
کابل ب ایکس
armored cable
U
کابل مسلح
anti induction cable
U
کابل ضد القا
anchor line cable
U
کابل لنگر
anchor cable
U
کابل لنگر
lead
U
کابل هادی
telephone cable
U
کابل تلفن
cable clamp
U
بست کابل
cable box
U
اتاقک کابل
cable block
U
قسمت کابل
cable block
U
مجموعه کابل
bowden control cable
U
کابل کنترل
cable accessory
U
وسایل کابل
cable accessory
U
قطعات کابل
bunched cable
U
کابل چندلایی
telegraph cable
U
کابل تلگراف
telegraph cable buoy
U
بویه کابل
come along clamp
U
بست کابل
multi conductor cable
U
کابل افشان
intermediate type submarine cable
U
کابل ساحلی
power cable
U
کابل قدرت
ignition cable
U
کابل احتراق
hook cable
U
کابل قلاب
hoisting cable
U
کابل بالاکش
grid lead
U
کابل شبکه
greenfield conductor
U
کابل گرینفیلد
quadoed cable
U
کابل چهارسیمه
gas impregnated cable
U
کابل گازدار
gas impregnated cable
U
کابل گازی
gas filled cable
U
کابل گاز
junction cable
U
کابل اتصال
multicore cable
U
کابل افشان
microphone cable
U
کابل میکروفن
measuring cable
U
کابل سنجش
mains cable
U
کابل شبکه
main cable
U
کابل اصلی
outgoing cable
U
کابل خروجی
low loss cable
U
کابل با تلفات کم
low capacitance cable
U
کابل با فرفیت کم
telecommunication cable
U
کابل ارتباطی
long distance cable
U
کابل ارتباطی
light weight cable
U
کابل سبک
sockets
U
کفش کابل
gas cable
U
کابل گازی
four core cable
U
کابل چهاررشتهای
flexible cable
U
کابل خم پذیر
single core cable
U
کابل یک رشتهای
starter cable
U
کابل استارتر
stranded wire
U
کابل تک لایی
control cable
U
کابل کنترل
connection cable
U
کابل اتصال
connecting cable
U
کابل رابط
concentric cable
U
کابل هم مرکز
communication cable
U
کابل ارتباطی
coaxial line
U
کابل هم محور
coaxial cable
U
کابل هم مرکز
single core cable
U
کابل یک سیمه
dead end eye
U
قلاب کابل
flat cable
U
کابل پهن
flat cable
U
کابل تخت
ribbon cable
U
کابل نواری
duplex wire
U
کابل دو سیمه
duplex cable
U
کابل دو سیمه
sheathed cable
U
کابل زرهی
sheating of cable
U
پوشش کابل
sheave
U
ریل و کابل
single conductor cable
U
کابل تک لایی
stranded conductor
U
کابل تک لایی
single core
U
کابل یک رشتهای
trunk cable
U
کابل ترانک
trunk cable
U
کابل ارتباطی
welding lead
U
کابل جوش
coax
U
کابل هم محور
clippings
U
مفصل کابل
extensions
U
کابل خرطومی
coaxed
U
کابل هم محور
cords
U
کابل واکسیل
coaxes
U
کابل هم محور
coaxing
U
کابل هم محور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com