English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
footstool U چهار پایه
footstools U چهار پایه
long legged U چهار پایه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pilaster U ستون چهار گوش یا مستطیل پایه مبل وصندلی
ymck U تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
stool U کرسی [سه یا چهار پایه]
Other Matches
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
hatch beam U پایه دریچه پایه دهلیز
base width U عرض پایه پهنای پایه
decimals U تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimal U تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
base piece U پایه پایه استقرار
socle U پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
tetrad U چهار
quatre U چهار
quadruple U چهار لا
four U چهار
quadrilaterals U چهار بر
quadrupled U چهار لا
quadrate U چهار یک
quarter U چهار یک
quadrupling U چهار لا
quadrilateral U چهار بر
tetragon U چهار بر
quartile U چهار یک
quadruples U چهار لا
quadruped U چهار پا
quadrupeds U چهار پا
twice is U دو دو تا چهار تا میشود
qyaternary U چهار تایی
Wednesday U چهار شنبه
gallop U چهار نعل
galloped U چهار نعل
square dome U چهار طاقی
gallops U چهار نعل
quadruplets U چهار گانه
quadruplet U چهار گانه
quadripartite U چهار جزئی
tetravalent U چهار بنیانی
tetrad U چهار عنصری
Wednesdays U چهار شنبه
the cardinal humours U چهار ابگونه
quatrefoil U گل چهار گلبرگی
squaring U چهار گوش
quadrilaterals U چهار جانبه
squares U چهار گوش
quadrilaterals U چهار ضلعی
squared U چهار گوش
quadrilateral U چهار جانبه
quadrilateral U چهار ضلعی
square U چهار گوش
tertramerous U چهار جزئی
quadruple U چهار گانه
the four seasons U چهار فصل
tetradactylous U چهار پنجهای
tetrameter U چهار وزنی
quadrupling U چهار تایی
quadrupling U چهار گانه
tetramerous U چهار جزیی
tetrahedron U چهار وجهی
quadruples U چهار تایی
quadruples U چهار گانه
quadrupled U چهار تایی
tetrahedral U چهار وجهی
tetrahedral U چهار ضلعی
quadrupled U چهار گانه
tetraphyllous U چهار برگه
tetrapod U پروانه چهار پا
tetravalent U چهار فرفیتی
tetratomic U چهار اتمی
tetrastichous U چهار جزیی
tetrasporous U چهار هاگی
quad U چهار قلو
quad U چهار گوش
tetragon U چهار ضلعی
tetrasporic U چهار هاگی
tetragon U چهار گوشه
quads U چهار قلو
quads U چهار گوش
quadruple U چهار تایی
backfour U چهار مدافع
quadrate U چهار گوش
four way U چهار راه
four way U چهار لولهای
quadrant U چهار یک دایره
quadric U چهار تایی
quadrifid U چهار شکافی
quadraple U چهار برابر
quadrisyllabic U چهار هجائی
all fours U چهار دست و پا
creep U چهار دست و پا
quadrangular U چهار گوشه
quadrant U چهار گوش
point four U اصل چهار
foursquare U چهار ضلعی
tetrastich U چهار بیتی
tetrasyllabic U چهار هجائی
close U چهار گوشه
four o'clock U ساعت چهار
four U عدد چهار
all eyes U چهار چشمی
intersection U چهار راه
intersections U چهار راه
four cycle U چهار چرخه
four dimensional U چهار بعدی
cross legged U چهار زانو
four pole U چهار قطبی
quadrivalent U چهار بنیانی
double breasted U کت چهار دکمه
quadrivalent U چهار ارزشی
corpora quadrigemina U اجسام چهار قلو
distorted tetrahedron U چهار وجهی واپیچیده
delire a quatre U هذیان چهار نفری
d.'s bedpost U چهار گشنیزی یا خاج
cyrb roof U شیروانی چهار ترک
quadrilles U شطرنجی چهار گوش
quadrille U شطرنجی چهار گوش
tetrameter U شعر چهار وتدی
full edged U چهار تراش کامل
double pair royal U چهار برگ یکجور
tetrapetalous U دارای چهار گلبرگ
tetrandrous U دارای چهار کاسبرگ
tetralogy U چهار درام یاتراژدی
four stroke engine U موتور چهار زمانه
the big four U بزرگان چهار گانه
four pictures test U ازمون چهار تصویر
four man team U تیم چهار نفره
four knight's game U بازی چهار اسب
four address computer U کامپیوتر چهار نشانی
four high rolling stand U خان چهار غلطکی
four high rolling stand U مقام چهار غلطکی
four core cable U کابل چهار سیمه
four powns attack U حمله چهار پیاده
fourth degree of readiness U امادگی درجه چهار
fourfold U چهار برابر چهارگانه
four wire circuit U مدار چهار سیمه
four wheel brake U ترمز چهار چرخ
tetrode U لامپ چهار قطبی
four terminal network U شبکه چهار قطبی
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
twice is U 2 ضرب در 2 میشود چهار
graticule U چهار خانه کردن
quartan U چهار روز یکبار
quaternion U بخش چهارگانه چهار
quatrefoil U ارایش چهار پردهای
quadrisyllable U کلمه چهار هجائی
scow U قایق چهار گوش
quadrennial U چهار سال یکبار
space time U دستگاه چهار بعدی
aft spring U طناب شماره چهار
square wave U موج چهار گوش
creeps U چهار دست و پا رفتن
creep U چهار دست و پا رفتن
quadrilaterals U چهار پهلو چهارضلعی
skate U ماهی چهار گوش
skated U ماهی چهار گوش
quadruple pact U میثاق چهار جانبه
quadruple pact U پیمان چهار جانبه
quadrilaterals U مربوط به چهار گوش
quadrilateral U چهار پهلو چهارضلعی
quadruple fission U انشقاق چهار برابر
quadruple address U با نشانی چهار کانه
quadrumvirate U انجمنی مرکب از چهار تن
quadrilateral U مربوط به چهار گوش
quatrain U شعر چهار سطری
skates U ماهی چهار گوش
quadrangles U چهار ضلعی چهارگوشه
quadrangle U چهار ضلعی چهارگوشه
teragram U واژه چهار حرفی
impale U چهار میل کردن
it is four months old U چهار ماهه است
it is 0 minutes past four U ده دقیقه از چهار می گذرد
tetragonal distortion U واپیچش چهار گوشهای
tetragonal system U دستگاه چهار گوشهای
inclosure U چهار دیواری حصار
cardinal points U چهار جهت اصلی
cloverleaf U چهار راه اتوبان
cloverleaf U چهار راه شبدری
impaled U چهار میل کردن
magnetic quadrupole U چهار قطبی مغناطیسی
mansard U شیروانی چهار ترک
quatrains U شعر چهار سطری
terrachord U یک رشته چهار پردهای
tetrachromatism U دید چهار رنگی
quadripartite U چهار تایی چهارسویی
quadded cable U کابل چهار سیمی
phantomed cable U کابل چهار سیمی
phantom circuit U مدار چهار سیمی
mooring swivel U مدور چهار راه
impaling U چهار میل کردن
impales U چهار میل کردن
coffin corner U چهار گوشه زمین
quads U در معنای چهار بار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com