Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it is four months old
U
چهار ماهه است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
semiyearly
U
شش ماهه
half yearly
U
شش ماهه
perming
U
فر شش ماهه
quatrerly
U
سه ماهه
permed
U
فر شش ماهه
perms
U
فر شش ماهه
trimensual
U
سه ماهه
quarterly
U
سه ماهه
monthly
U
هر ماهه
perm
U
فر شش ماهه
quarterage
U
قسط سه ماهه
perm
U
فر شش ماهه زدن
turing this quarter
U
در این سه ماهه
trimester
U
دوره سه ماهه
perms
U
فر شش ماهه زدن
perming
U
فر شش ماهه زدن
three-month period
U
دوره سه ماهه
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
permed
U
فر شش ماهه زدن
quarter
[year]
U
دوره سه ماهه
quarterly period
U
دوره سه ماهه
quarterage
U
مزد سه ماهه
A one-month notice.
U
اطلاع قبلی یک ماهه
on credit month's
U
وام با وعده ..... ماهه
semiannual
U
شش ماهه نصف سالی
refresher courses
U
دوره اموزش یک ماهه
refresher course
U
دوره اموزش یک ماهه
The baby is there months old .
U
نوزاد سه ماهه است
semiannual
U
دارای دوام شش ماهه
periodicals
U
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
It's pretty hard to be in a bad mood around a fivemonth old baby.
U
ناراحت بودن در کنار یک نوزاد پنج ماهه کار سختی است.
heptagon
U
هفت پهلویی هفت ماهه
heptagons
U
هفت پهلویی هفت ماهه
quarterly journal of economics
U
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
quadrilaterals
U
چهار بر
quadruple
U
چهار لا
quadrupled
U
چهار لا
quadrupling
U
چهار لا
quarter
U
چهار یک
four
U
چهار
quadruples
U
چهار لا
quadrilateral
U
چهار بر
quadruped
U
چهار پا
tetragon
U
چهار بر
quadrupeds
U
چهار پا
quatre
U
چهار
quartile
U
چهار یک
tetrad
U
چهار
quadrate
U
چهار یک
quadrupled
U
چهار تایی
quadrate
U
چهار گوش
backfour
U
چهار مدافع
quadric
U
چهار تایی
quadrivalent
U
چهار ارزشی
quadrivalent
U
چهار بنیانی
quadrifid
U
چهار شکافی
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
double breasted
U
کت چهار دکمه
tetragon
U
چهار گوشه
quadrilaterals
U
چهار ضلعی
quadrilaterals
U
چهار جانبه
square dome
U
چهار طاقی
tertramerous
U
چهار جزئی
qyaternary
U
چهار تایی
quatrefoil
U
گل چهار گلبرگی
all fours
U
چهار دست و پا
four
U
عدد چهار
tetrad
U
چهار عنصری
tetradactylous
U
چهار پنجهای
tetragon
U
چهار ضلعی
tetrahedral
U
چهار وجهی
cross legged
U
چهار زانو
quadraple
U
چهار برابر
tetravalent
U
چهار بنیانی
tetrahedron
U
چهار وجهی
point four
U
اصل چهار
tetramerous
U
چهار جزیی
tetrameter
U
چهار وزنی
tetravalent
U
چهار فرفیتی
tetratomic
U
چهار اتمی
tetraphyllous
U
چهار برگه
tetrastichous
U
چهار جزیی
tetrastich
U
چهار بیتی
long legged
U
چهار پایه
tetrapod
U
پروانه چهار پا
tetrasporous
U
چهار هاگی
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
the four seasons
U
چهار فصل
twice is
U
دو دو تا چهار تا میشود
quadrant
U
چهار یک دایره
quadrant
U
چهار گوش
quadrangular
U
چهار گوشه
four cycle
U
چهار چرخه
four dimensional
U
چهار بعدی
tetrahedral
U
چهار ضلعی
four o'clock
U
ساعت چهار
four pole
U
چهار قطبی
four way
U
چهار لولهای
four way
U
چهار راه
foursquare
U
چهار ضلعی
tetrasporic
U
چهار هاگی
quadrilateral
U
چهار جانبه
quadruple
U
چهار تایی
squared
U
چهار گوش
square
U
چهار گوش
Wednesdays
U
چهار شنبه
Wednesday
U
چهار شنبه
quadruplets
U
چهار گانه
quadruplet
U
چهار گانه
quadruples
U
چهار تایی
quads
U
چهار گوش
quads
U
چهار قلو
quad
U
چهار گوش
quadripartite
U
چهار جزئی
squares
U
چهار گوش
quadrupled
U
چهار گانه
quadruples
U
چهار گانه
quadrupling
U
چهار گانه
gallops
U
چهار نعل
quadrupling
U
چهار تایی
galloped
U
چهار نعل
gallop
U
چهار نعل
close
U
چهار گوشه
quadruple
U
چهار گانه
squaring
U
چهار گوش
quad
U
چهار قلو
creep
U
چهار دست و پا
all eyes
U
چهار چشمی
intersections
U
چهار راه
footstools
U
چهار پایه
footstool
U
چهار پایه
intersection
U
چهار راه
quadrilateral
U
چهار ضلعی
courses
U
چهار نعل رفتن
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
square wave
U
موج چهار گوش
quatrefoil
U
ارایش چهار پردهای
phantom circuit
U
مدار چهار سیمی
phantomed cable
U
کابل چهار سیمی
quadded cable
U
کابل چهار سیمی
tetrameter
U
شعر چهار وتدی
inclosure
U
چهار دیواری حصار
teragram
U
واژه چهار حرفی
quadrilles
U
شطرنجی چهار گوش
tetrapetalous
U
دارای چهار گلبرگ
magnetic quadrupole
U
چهار قطبی مغناطیسی
mansard
U
شیروانی چهار ترک
cloister-vault
U
طاق چهار ترک
scow
U
قایق چهار گوش
mooring swivel
U
مدور چهار راه
diagonal
U
قطر چهار ضلعی
quadrille
U
شطرنجی چهار گوش
space time
U
دستگاه چهار بعدی
terrachord
U
یک رشته چهار پردهای
tetrandrous
U
دارای چهار کاسبرگ
tetralogy
U
چهار درام یاتراژدی
tetrachromatism
U
دید چهار رنگی
quadrisyllable
U
کلمه چهار هجائی
stool
U
کرسی
[سه یا چهار پایه]
quad
U
در معنای چهار بار
gridiron
U
شبکه چهار خانه
quadrumvirate
U
انجمنی مرکب از چهار تن
quadruple address
U
با نشانی چهار کانه
quadruple fission
U
انشقاق چهار برابر
quadruple pact
U
پیمان چهار جانبه
quadruple pact
U
میثاق چهار جانبه
Italian roof
U
بام چهار طرفه
quartan
U
چهار روز یکبار
four wheel drive
U
محرک چهار چرخ
estipite
U
ستون چهار گوش
Egyptian triangle
U
[سه، چهار یا پنج گوش]
cross-quarter
U
[آرایش گل چهار برگی]
Wednesdays
U
هر چهار شنبه یکبار
quaternion
U
بخش چهارگانه چهار
Wednesday
U
هر چهار شنبه یکبار
tetragonal system
U
دستگاه چهار گوشهای
tetragonal distortion
U
واپیچش چهار گوشهای
cross-vault
U
طاق چهار بخش
curb-roof
U
شیروانی چهار تکه
coursed
U
چهار نعل رفتن
quadrennial
U
چهار سال یکبار
course
U
چهار نعل رفتن
quads
U
در معنای چهار بار
four-wheel drive
U
محرک چهار چرخ
quadrilateral
U
چهار پهلو چهارضلعی
quadrangle
U
چهار ضلعی چهارگوشه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com