Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
What is the score?
U
چند به چندیم ؟ ( امتیاز شما ری در بازی )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
point
U
درجه امتیاز بازی
home court advantage
U
امتیاز بازی در خانه
set point
U
اخرین امتیاز بازی
One point for you.
U
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
centuries
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
century
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
maiden over
U
بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
par
U
حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
honor
U
امتیاز اولین نفر بودن درشروع بازی گلف
best ball
U
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
par in
U
پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
stroke hole
U
بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
squash tennis
U
بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
U
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
franchises
U
امتیاز
ads
U
امتیاز
scoreline
U
خط امتیاز
concession
U
امتیاز
distinctions
U
امتیاز
scorelines
U
خط امتیاز
ad
U
امتیاز
distinction
U
امتیاز
act of grace
U
امتیاز
pas
U
امتیاز
pre-eminence
U
امتیاز
credited
U
امتیاز
concessions
U
امتیاز
crediting
U
امتیاز
credits
U
امتیاز
credit
U
امتیاز
scoreless
U
بی امتیاز
leases
U
امتیاز
lease
U
امتیاز
upper hand
U
امتیاز
game bird
U
یک امتیاز
plus
U
امتیاز
advantage
U
امتیاز
licenses
U
امتیاز
prominency
U
امتیاز
point
U
امتیاز
pre eminence
U
امتیاز
prerogative
U
امتیاز
privilege
U
امتیاز
prerogatives
U
امتیاز
runs
U
یک امتیاز
priviege
U
امتیاز
rectum
U
امتیاز
licences
U
امتیاز
licence
U
امتیاز
score
U
امتیاز
scored
U
امتیاز
scores
U
امتیاز
rectums
U
امتیاز
run
U
یک امتیاز
exclusiveness
U
امتیاز
francs
U
امتیاز
charters
U
امتیاز
chartering
U
امتیاز
chartered
U
امتیاز
charter
U
امتیاز
franc
U
امتیاز
royalty
U
حق امتیاز
franchise
U
امتیاز
prominence
U
امتیاز
royalties
U
حق امتیاز
ace
U
امتیاز سرویس
loved
U
امتیاز صفر
love
U
امتیاز صفر
awarding of points
U
امتیاز دادن
odder
U
امتیاز دادن
prerogatives
U
حق یا امتیاز ویژه
precedence
U
امتیاز سابقه
headstart
U
امتیاز در شروع
loves
U
امتیاز صفر
game point
U
امتیاز پایانی
law of advantage
U
قانون امتیاز
chalk up
U
کسب امتیاز
concession deed
U
امتیاز نامه
concessionary agreement
U
امتیاز نامه
concessionaire
U
صاحب امتیاز
concessionary
U
صاحب امتیاز
oddest
U
امتیاز دادن
aces
U
امتیاز سرویس
converts
U
امتیاز گرفتن
converting
U
امتیاز گرفتن
grantee
U
صاحب امتیاز
preferential
U
امتیاز دهنده
match point
U
اخرین امتیاز
field privilege
U
امتیاز فیلد
differentia
U
وجه امتیاز
odd
U
امتیاز دادن
match points
U
اخرین امتیاز
privileged
U
دارای امتیاز
privileged
U
امتیاز دار
go-ahead
U
امتیاز برتر
converted
U
امتیاز گرفتن
decision
U
برنده با امتیاز
concessioner
U
صاحب امتیاز
decisions
U
برنده با امتیاز
convert
U
امتیاز گرفتن
double figures
U
امتیاز دو رقمی
loss on points
U
باخت با امتیاز
perfect score
U
امتیاز کامل
score sheet
U
برگ امتیاز
maritime lien
U
امتیاز دریایی
prerogative
U
حق یا امتیاز ویژه
patented
U
امتیاز نامه
licence owner
U
صاحب امتیاز
scoreless
U
بدون امتیاز
patent
U
امتیاز نامه
set point
U
اخرین امتیاز
insurance
U
امتیاز مطمئن
worst
U
امتیاز اوردن
worst-
U
امتیاز اوردن
outpoint
U
برنده با امتیاز
magna cum laude
U
با امتیاز زیاد
patents
U
امتیاز نامه
patenting
U
امتیاز نامه
win on points
U
پیروزی با امتیاز
foot score line
خط امتیاز انتهایی
precedency
U
امتیاز سابقه
scoring key
U
[کلید امتیاز دهی]
equaliser
U
امتیاز مساوی کننده
in the hole
<idiom>
U
امتیاز پایین صفر
patent
U
دارای حق امتیاز امتیازی
wining by deukjoom
U
برد تکواندو با امتیاز
To keep the score.
U
حساب امتیاز رانگاهداشتن
royal prerogative
U
حق امتیاز ویژه پادشاه
software license
U
امتیاز نرم افزار
patenting
U
دارای حق امتیاز امتیازی
ice
U
امتیاز سرنوشت ساز
monopolised
U
امتیاز انحصاری گرفتن
franchise
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
double bogey
U
دوبار کسب امتیاز
franchises
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
fifteen
U
نخستین امتیاز گیم
read write privilege
U
امتیاز خواندن- نوشتن
decision
U
برنده کشتی با امتیاز
decisions
U
برنده کشتی با امتیاز
licensee
U
صاحب جواز یا امتیاز
oddsmaker
U
تعیین کننده امتیاز
ducks
U
اخراج توپزن بی امتیاز
duckings
U
اخراج توپزن بی امتیاز
burn
U
امتیاز گرفتن از حریف
patents
U
دارای حق امتیاز امتیازی
deciding
U
امتیاز سرنوشت ساز
ducked
U
اخراج توپزن بی امتیاز
thirty
U
دومین امتیاز گیم
thirties
U
دومین امتیاز گیم
duck
U
اخراج توپزن بی امتیاز
patented
U
دارای حق امتیاز امتیازی
burns
U
امتیاز گرفتن از حریف
licensees
U
صاحب جواز یا امتیاز
privileged
U
دارای امتیاز یا حق ویژه
handicaps
U
امتیاز دادن اشکال
circuit clout
U
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
tallied
U
کسب یا ثبت امتیاز
home whistle
U
امتیاز واقعی یا فرضی
tally
U
کسب یا ثبت امتیاز
tallying
U
کسب یا ثبت امتیاز
tallies
U
کسب یا ثبت امتیاز
high run
U
حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
monopolizing
U
امتیاز انحصاری گرفتن
break one's duck
U
کسب نخستین امتیاز
ahead
U
دارای امتیاز بیشتر
indult
U
اجازه نامه امتیاز
To gain an advantage.
U
کسب امتیاز کردن
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
draw first blood
U
کسب نخستین امتیاز
counts
U
تعداد امتیاز توپزن
counting
U
تعداد امتیاز توپزن
counted
U
تعداد امتیاز توپزن
count
U
تعداد امتیاز توپزن
To score points.
U
امتیاز آوردن ( ورزش )
monopolizes
U
امتیاز انحصاری گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com