Perdic | چرخش ویژه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	specific rotation U	چرخش ویژه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	idiosyncrasies U	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
	idiosyncrasy U	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
	waltz three U	سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
	to watch for certain symptoms U	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
	special interest groups U	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
	speciality U	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
	specialities U	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
	specialty U	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
	idiocrasy U	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
	single action U	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
	praetorial U	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
	volte-face U	چرخش
	volte face U	چرخش
	revolutions U	چرخش
	gyrations U	چرخش
	gyration U	چرخش
	revolution U	چرخش
	head rolling U	سر چرخش
	turns U	چرخش
	wheel U	چرخش
	wheeling U	چرخش
	wheels U	چرخش
	wrench U	چرخش
	wrenched U	چرخش
	rotation U	چرخش
	spin U	چرخش
	levorotation U	چرخش به چپ
	swirl U	چرخش
	swirled U	چرخش
	swirling U	چرخش
	troll U	چرخش
	trolls U	چرخش
	wrenches U	چرخش
	spins U	چرخش
	rotational U	چرخش
	whirlpool U	چرخش اب
	whirlpools U	چرخش اب
	swirls U	چرخش
	whirls U	چرخش
	twirled U	چرخش
	twirling U	چرخش
	whirling U	چرخش
	whirled U	چرخش
	whirl U	چرخش
	twirl U	چرخش
	twirls U	چرخش
	circulations U	چرخش
	circulation U	چرخش
	turn U	چرخش
	upturn U	چرخش ببالا
	pivot point U	مرکز چرخش
	rotation U	مقدار چرخش یک شی
	rolled U	چرخش گردش
	tumbles U	چرخش اشفتگی
	topspin U	چرخش توپ
	spin U	چرخش توپ
	rolls U	چرخش گردش
	spins U	چرخش به سرعت
	axis of rotation U	محور چرخش
	kick turn U	نیم چرخش
	spin U	چرخش به سرعت
	spins U	چرخش توپ
	rotation U	چرخش دوران
	twists U	چرخش بدن
	magnetic ritation U	چرخش مغناطیسی
	molecular rotation U	چرخش مولکولی
	stuffs U	چرخش توپ
	stuffed U	چرخش توپ
	stuff U	چرخش توپ
	number of revolutions U	چرخش بر دقیقه
	rotational speed U	چرخش بر دقیقه
	optical rotation U	چرخش نوری
	orthogonal rotation U	چرخش عمودی
	quartimax rotation U	چرخش کوارتیماکس
	rev U	چرخش بر دقیقه
	rpm U	چرخش بر دقیقه
	body english U	چرخش بی اختیار
	oblique rotation U	چرخش مایل
	revolutions per minute U	چرخش بر دقیقه
	revs per minute U	چرخش بر دقیقه
	rotatable U	چرخش پذیر
	speed of rotation U	چرخش بر دقیقه
	pick and roll U	ایجاد سد و چرخش
	twist U	چرخش بدن
	twisting U	چرخش بدن
	radius of giration U	شعاع چرخش
	trepan U	چرخش انحراف
	helicopter U	چرخش در هوا
	turn-off U	محل چرخش
	sidespin U	چرخش بیک سو
	sidespin U	چرخش انحرافی
	fractional turn U	چرخش کسری
	free rotation U	چرخش ازاد
	turnabouts U	چرخش به یک طرف
	turnabout U	چرخش به یک طرف
	gyoradius U	شعاع چرخش
	universal U	با چرخش ازاد
	rotational post U	شغل در چرخش
	radius of gyration U	شعاع چرخش
	turn-offs U	محل چرخش
	concentricity U	دقت چرخش
	helicopters U	چرخش در هوا
	proper rotation U	چرخش متعارف
	chasing U	پایه چرخش
	conrotatory motion U	چرخش همسو
	cyclostat U	دستگاه چرخش
	disrotatory motion U	چرخش ناهمسو
	chases U	پایه چرخش
	chased U	پایه چرخش
	chase U	پایه چرخش
	rotational speed U	سرعت چرخش
	forward dive U	شیرجه رو به اب با چرخش
	pivoting U	قابل چرخش
	sidespin U	چرخش توپ
	turning points U	نقطه چرخش
	angle of rotation U	زاویه چرخش
	high spin U	چرخش زیاد
	turn off U	محل چرخش
	pivot ship U	ناو چرخش
	tumbled U	چرخش اشفتگی
	upward rotation U	چرخش رو به بالا
	upright spin U	چرخش ایستاده
	revolutions U	چرخش دوران
	revolution U	چرخش دوران
	turn table U	میز چرخش
	improper rotation U	چرخش نامتعارف
	vertical scrolling U	چرخش عمودی
	tumble U	چرخش اشفتگی
	compass swing U	چرخش خط محوری
	roll U	چرخش گردش
	varimax rotation U	چرخش واریماکس
	wrest U	چرخش پیچش
	wrested U	چرخش پیچش
	williamson turn U	چرخش ویلیامسون
	wresting U	چرخش پیچش
	wrests U	چرخش پیچش
	turning point U	نقطه چرخش
	period of roll U	زمان تناوب چرخش
	hinge U	لولا چرخش لولایی
	hinges U	لولا چرخش لولایی
	rolls U	چرخش توپ والیبال
	vertigo U	دوار سر چرخش بدور
	rotational reflection axis U	محور چرخش انعکاس
	evolution U	چرخش حرکت دورانی
	rolled U	چرخش توپ والیبال
	pinwheel U	چرخش از پهلو بدوربارفیکس
	pivot point U	نقطه چرخش ناو
	roll U	چرخش توپ والیبال
	hindered rotation U	چرخش غیر ازاد
	turning points U	نقطه لولای چرخش
	gyrostatics U	مبحث چرخش اجسام
	mutarotation U	تغییر چرخش نوری
	counter rotate U	چرخش بالاتنه در پیچ
	pivots U	چرخش حول یک محور
	pivoted U	چرخش حول یک محور
	pivot U	چرخش حول یک محور
	spindling U	چرخش دیسک دستی
	flow process U	جریان چرخش کار
	full U	چرخش با پشتک کامل
	fullest U	چرخش با پشتک کامل
	spinning U	چرخش [گردش] [دوران ]
	jet turn U	چرخش موازی اسکی ها
	hindered rotation U	چرخش ممانعت شده
	turning circle U	دایره چرخش ناو
	half circle U	چرخش نمیدایره ژیمناست
	turning point U	نقطه لولای چرخش
	dorro yoop chagi U	ضربه پا به بغل با چرخش
	optical rotatory power U	قدرت چرخش نوری
	optical rotatory dispersion U	پاشندگی چرخش نوری
	oblimax rotation U	چرخش مایل بیشینه
	caracole U	نیم چرخش اسب
	type face U	نوع چرخش یکان
	oblimin rotation U	چرخش مایل کمینه
	outside U	قسمت بدن ورزشکاردورازسمت چرخش
	outsides U	قسمت بدن ورزشکاردورازسمت چرخش
	whirls U	چرخش یا دوران جریان سیال
	acyclic U	غیر قابل چرخش مارپیچی
	pitch U	چرخش عمودی وعرضی ناو
	whirling U	چرخش یا دوران جریان سیال
	undercuts U	ضربه قوسدار با چرخش بعقب
	pitches U	چرخش عمودی وعرضی ناو
	whirled U	چرخش یا دوران جریان سیال
	undercut U	ضربه قوسدار با چرخش بعقب
	coriolis effect U	اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
	to swirl up U	بطور چرخش بالا رفتن
	bachspin U	چرخش و علطیدن گوی بیلیاردبعقب
	backspin U	چرخش و غلطیدن گوی بعقب
	whirl U	چرخش یا دوران جریان سیال
	to whirl up U	بطور چرخش بالا رفتن
	circle eight U	چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
	flick serve U	سرو تند و کوتاه با چرخش مچ
	working ball U	گوی با سرعت و چرخش کافی
	entry U	نقطه شروع پرش یا چرخش
	vorticose U	مربوط به گردباد و چرخش باد
	swirl U	گشتن باعث چرخش شدن
	swirled U	گشتن باعث چرخش شدن
	switchback U	چرخش سریع 081 درجه
	switchbacks U	چرخش سریع 081 درجه
	swirling U	گشتن باعث چرخش شدن
	swirls U	گشتن باعث چرخش شدن