English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lurch U چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
lurched U چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
lurches U چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
lurching U چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
flick U ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicked U ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicking U ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicks U ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
swings U هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swing U هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
ambivalence U توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurting U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
levorotation U چرخش به چپ
turns U چرخش
spins U چرخش
gyration U چرخش
turn U چرخش
spin U چرخش
wheels U چرخش
wheeling U چرخش
wrench U چرخش
revolution U چرخش
rotational U چرخش
wheel U چرخش
gyrations U چرخش
whirling U چرخش
twirl U چرخش
whirled U چرخش
whirlpool U چرخش اب
twirled U چرخش
troll U چرخش
head rolling U سر چرخش
whirlpools U چرخش اب
whirl U چرخش
twirls U چرخش
swirls U چرخش
swirling U چرخش
swirled U چرخش
swirl U چرخش
circulations U چرخش
rotation U چرخش
wrenches U چرخش
trolls U چرخش
wrenched U چرخش
volte face U چرخش
volte-face U چرخش
whirls U چرخش
circulation U چرخش
revolutions U چرخش
twirling U چرخش
varimax rotation U چرخش واریماکس
spin U چرخش توپ
spin U چرخش به سرعت
spins U چرخش توپ
rolls U چرخش گردش
spins U چرخش به سرعت
upright spin U چرخش ایستاده
turn table U میز چرخش
rolled U چرخش گردش
pivot point U مرکز چرخش
topspin U چرخش توپ
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
quartimax rotation U چرخش کوارتیماکس
roll U چرخش گردش
conrotatory motion U چرخش همسو
williamson turn U چرخش ویلیامسون
pivoting U قابل چرخش
rotational post U شغل در چرخش
sidespin U چرخش توپ
sidespin U چرخش انحرافی
sidespin U چرخش بیک سو
rotational speed U سرعت چرخش
trepan U چرخش انحراف
turnabouts U چرخش به یک طرف
turnabout U چرخش به یک طرف
vertical scrolling U چرخش عمودی
wrest U چرخش پیچش
wrested U چرخش پیچش
wresting U چرخش پیچش
concentricity U دقت چرخش
compass swing U چرخش خط محوری
angle of rotation U زاویه چرخش
proper rotation U چرخش متعارف
upward rotation U چرخش رو به بالا
twist U چرخش بدن
twisting U چرخش بدن
radius of giration U شعاع چرخش
twists U چرخش بدن
helicopter U چرخش در هوا
axis of rotation U محور چرخش
rotatable U چرخش پذیر
body english U چرخش بی اختیار
helicopters U چرخش در هوا
specific rotation U چرخش ویژه
wrests U چرخش پیچش
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
chase U پایه چرخش
turn-offs U محل چرخش
turn-off U محل چرخش
turn off U محل چرخش
high spin U چرخش زیاد
revs per minute U چرخش بر دقیقه
improper rotation U چرخش نامتعارف
kick turn U نیم چرخش
revolutions U چرخش دوران
revolution U چرخش دوران
magnetic ritation U چرخش مغناطیسی
disrotatory motion U چرخش ناهمسو
molecular rotation U چرخش مولکولی
oblique rotation U چرخش مایل
chased U پایه چرخش
chases U پایه چرخش
chasing U پایه چرخش
rotational speed U چرخش بر دقیقه
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
rev U چرخش بر دقیقه
rpm U چرخش بر دقیقه
rotation U چرخش دوران
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
rotation U مقدار چرخش یک شی
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
fractional turn U چرخش کسری
free rotation U چرخش ازاد
gyoradius U شعاع چرخش
radius of gyration U شعاع چرخش
tumbles U چرخش اشفتگی
tumbled U چرخش اشفتگی
tumble U چرخش اشفتگی
cyclostat U دستگاه چرخش
upturn U چرخش ببالا
turning points U نقطه چرخش
optical rotation U چرخش نوری
universal U با چرخش ازاد
stuff U چرخش توپ
stuffed U چرخش توپ
orthogonal rotation U چرخش عمودی
pivot ship U ناو چرخش
stuffs U چرخش توپ
turning point U نقطه چرخش
precipitates U ناگهانی
spontaneity U ناگهانی
precipitated U ناگهانی
strikes U تک ناگهانی
strike U تک ناگهانی
snapped U ناگهانی
snap U ناگهانی
snapping U ناگهانی
precipitating U ناگهانی
instantaneous U ناگهانی
sudden U ناگهانی
on the spur of the moment <idiom> U ناگهانی
all at once <idiom> U ناگهانی
snaps U ناگهانی
surprise attack U تک ناگهانی
abrupt U ناگهانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com