English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
proper rotation U چرخش متعارف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stp U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard condition U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
ntp U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal temperature and pressure U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard temperature and pressure U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
standard U متعارف
customary U متعارف
standards U متعارف
orthodox U متعارف
conventional U متعارف
reasonable U متعارف
standard feature U خصیصه متعارف
standard language U زبان متعارف
inductance standard U متعارف اندوکتانس
standard subroutine U زیرروال متعارف
standardization U متعارف سازی
treaty duty U حق متعارف گمرکی
standard form U صورت متعارف
anomalies U غیر متعارف
anomaly U غیر متعارف
fee simple U حق الزحمه متعارف
normal U متعارف بهنجار
axioms U اصل متعارف
normal profit U سود متعارف
normal price U قیمت متعارف
axiom U اصل متعارف
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
normal rate of return U نرخ بازده متعارف
normal glow discharge U تخلیه تابناک متعارف
gallant U متعارف وخوش زبان درپیش زنان
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
standardised U مرسوم کردن متعارف کردن
standardize U مرسوم کردن متعارف کردن
standardising U مرسوم کردن متعارف کردن
standardizing U مرسوم کردن متعارف کردن
standardises U مرسوم کردن متعارف کردن
standardizes U مرسوم کردن متعارف کردن
revolutions U چرخش
wrench U چرخش
troll U چرخش
wrenches U چرخش
wheeling U چرخش
revolution U چرخش
wrenched U چرخش
swirl U چرخش
trolls U چرخش
wheels U چرخش
levorotation U چرخش به چپ
head rolling U سر چرخش
spin U چرخش
swirls U چرخش
wheel U چرخش
swirling U چرخش
spins U چرخش
swirled U چرخش
whirlpool U چرخش اب
twirl U چرخش
whirling U چرخش
whirls U چرخش
turns U چرخش
turn U چرخش
rotation U چرخش
circulations U چرخش
whirlpools U چرخش اب
whirled U چرخش
volte-face U چرخش
gyrations U چرخش
gyration U چرخش
circulation U چرخش
twirled U چرخش
whirl U چرخش
twirls U چرخش
twirling U چرخش
volte face U چرخش
rotational U چرخش
twist U چرخش بدن
twists U چرخش بدن
rolls U چرخش گردش
rolled U چرخش گردش
twisting U چرخش بدن
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
rotation U مقدار چرخش یک شی
upturn U چرخش ببالا
stuffs U چرخش توپ
stuffed U چرخش توپ
angle of rotation U زاویه چرخش
axis of rotation U محور چرخش
stuff U چرخش توپ
rotation U چرخش دوران
rotational speed U چرخش بر دقیقه
upward rotation U چرخش رو به بالا
upright spin U چرخش ایستاده
turn table U میز چرخش
trepan U چرخش انحراف
topspin U چرخش توپ
turnabouts U چرخش به یک طرف
specific rotation U چرخش ویژه
sidespin U چرخش توپ
sidespin U چرخش انحرافی
sidespin U چرخش بیک سو
varimax rotation U چرخش واریماکس
vertical scrolling U چرخش عمودی
williamson turn U چرخش ویلیامسون
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
rev U چرخش بر دقیقه
rpm U چرخش بر دقیقه
revs per minute U چرخش بر دقیقه
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
turnabout U چرخش به یک طرف
rotational speed U سرعت چرخش
rotational post U شغل در چرخش
rotatable U چرخش پذیر
radius of gyration U شعاع چرخش
gyoradius U شعاع چرخش
free rotation U چرخش ازاد
fractional turn U چرخش کسری
pivot point U مرکز چرخش
disrotatory motion U چرخش ناهمسو
cyclostat U دستگاه چرخش
conrotatory motion U چرخش همسو
concentricity U دقت چرخش
compass swing U چرخش خط محوری
high spin U چرخش زیاد
improper rotation U چرخش نامتعارف
kick turn U نیم چرخش
radius of giration U شعاع چرخش
quartimax rotation U چرخش کوارتیماکس
pivot ship U ناو چرخش
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
orthogonal rotation U چرخش عمودی
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
optical rotation U چرخش نوری
oblique rotation U چرخش مایل
molecular rotation U چرخش مولکولی
magnetic ritation U چرخش مغناطیسی
body english U چرخش بی اختیار
wrests U چرخش پیچش
chased U پایه چرخش
chases U پایه چرخش
chasing U پایه چرخش
turning points U نقطه چرخش
tumble U چرخش اشفتگی
tumbled U چرخش اشفتگی
tumbles U چرخش اشفتگی
turn off U محل چرخش
chase U پایه چرخش
turn-off U محل چرخش
spin U چرخش توپ
turning point U نقطه چرخش
revolution U چرخش دوران
wrest U چرخش پیچش
spins U چرخش به سرعت
wrested U چرخش پیچش
spins U چرخش توپ
spin U چرخش به سرعت
wresting U چرخش پیچش
turn-offs U محل چرخش
pivoting U قابل چرخش
helicopter U چرخش در هوا
revolutions U چرخش دوران
universal U با چرخش ازاد
helicopters U چرخش در هوا
roll U چرخش گردش
spinning U چرخش [گردش] [دوران ]
pinwheel U چرخش از پهلو بدوربارفیکس
pivot U چرخش حول یک محور
evolution U چرخش حرکت دورانی
gyrostatics U مبحث چرخش اجسام
half circle U چرخش نمیدایره ژیمناست
hinges U لولا چرخش لولایی
hinge U لولا چرخش لولایی
hindered rotation U چرخش غیر ازاد
type face U نوع چرخش یکان
caracole U نیم چرخش اسب
counter rotate U چرخش بالاتنه در پیچ
dorro yoop chagi U ضربه پا به بغل با چرخش
rotational reflection axis U محور چرخش انعکاس
turning circle U دایره چرخش ناو
rolled U چرخش توپ والیبال
optical rotatory power U قدرت چرخش نوری
optical rotatory dispersion U پاشندگی چرخش نوری
rolls U چرخش توپ والیبال
period of roll U زمان تناوب چرخش
flow process U جریان چرخش کار
hindered rotation U چرخش ممانعت شده
pivots U چرخش حول یک محور
mutarotation U تغییر چرخش نوری
pivoted U چرخش حول یک محور
pivot point U نقطه چرخش ناو
oblimax rotation U چرخش مایل بیشینه
roll U چرخش توپ والیبال
jet turn U چرخش موازی اسکی ها
spindling U چرخش دیسک دستی
oblimin rotation U چرخش مایل کمینه
vertigo U دوار سر چرخش بدور
turning points U نقطه لولای چرخش
turning point U نقطه لولای چرخش
full U چرخش با پشتک کامل
fullest U چرخش با پشتک کامل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com