Total search result: 202 (4 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
background U |
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است |
 |
 |
backgrounds U |
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
prints U |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
 |
 |
printed U |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
 |
 |
print U |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
 |
 |
literal U |
چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند |
 |
 |
letter U |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
 |
 |
letters U |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
 |
 |
subrogate U |
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن |
 |
 |
occupy U |
مشغول کردن به کار گرفتن |
 |
 |
occupying U |
مشغول کردن به کار گرفتن |
 |
 |
occupies U |
مشغول کردن به کار گرفتن |
 |
 |
employ U |
مشغول کردن بکار گرفتن |
 |
 |
employs U |
مشغول کردن بکار گرفتن |
 |
 |
employing U |
مشغول کردن بکار گرفتن |
 |
 |
employed U |
مشغول کردن بکار گرفتن |
 |
 |
switched network backup U |
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است |
 |
 |
bootstrap U |
مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود |
 |
 |
buffering U |
دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود |
 |
 |
permanent U |
حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند |
 |
 |
to blow hot and cold U |
وقتی باکسی گرم گرفتن ووقتی سرد شدن |
 |
 |
overscan U |
از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند |
 |
 |
good riddance to bad rubbish <idiom> U |
وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه |
 |
 |
accomodation line |
قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است |
 |
 |
inherit U |
وارث شدن از دیگری گرفتن |
 |
 |
inheriting U |
وارث شدن از دیگری گرفتن |
 |
 |
inherits U |
وارث شدن از دیگری گرفتن |
 |
 |
AUTOEXEC.BAT U |
فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند |
 |
 |
sans recours U |
عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت |
 |
 |
eep U |
گرفتن توپ و پاس دادن به دیگری |
 |
 |
loader U |
برنامهای که فایل یا برنامه دیگری را در حافظه کامپیوتر باز میکند |
 |
 |
stack U |
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه |
 |
 |
stacked U |
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه |
 |
 |
stacks U |
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه |
 |
 |
hand-held U |
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست |
 |
 |
redirects U |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
 |
 |
redirect U |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
 |
 |
redirecting U |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
 |
 |
redirected U |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
 |
 |
voices U |
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد. |
 |
 |
voicing U |
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد. |
 |
 |
voice U |
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد. |
 |
 |
activities U |
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است |
 |
 |
activity U |
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است |
 |
 |
master U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
 |
 |
mastered U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
 |
 |
masters U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
 |
 |
dib U |
باسی که هنگام انتقال داده از بخشی از کامپیوتر به دیگری استفاده میشود مثل بین حافظه و CPU |
 |
 |
defaults U |
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد |
 |
 |
default U |
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد |
 |
 |
defaulted U |
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد |
 |
 |
defaulting U |
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد |
 |
 |
winchester disk U |
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست |
 |
 |
drum U |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
 |
 |
drummed U |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
 |
 |
compiler U |
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند |
 |
 |
scanners U |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
 |
 |
scanner U |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
 |
 |
duplexes U |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
 |
 |
duplex U |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
 |
 |
minicomputer U |
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame |
 |
 |
emulation U |
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند |
 |
 |
recode U |
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند |
 |
 |
to pass one's word for another U |
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن |
 |
 |
piracy U |
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer |
 |
 |
upload U |
1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان . |
 |
 |
external U |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
 |
 |
externals U |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
 |
 |
mini U |
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست |
 |
 |
remotest U |
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
 |
 |
remote U |
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
 |
 |
remoter U |
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
 |
 |
difference U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
 |
 |
exjunction U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
 |
 |
EXOR U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
 |
 |
differences U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
 |
 |
exclusive U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
 |
 |
conversion U |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
 |
 |
conversions U |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
 |
 |
occupied U |
مشغول |
 |
 |
busying U |
مشغول |
 |
 |
at U |
مشغول |
 |
 |
busy with U |
مشغول |
 |
 |
busy at U |
مشغول |
 |
 |
busy U |
مشغول |
 |
 |
busier U |
مشغول |
 |
 |
busiest U |
مشغول |
 |
 |
busies U |
مشغول |
 |
 |
busied U |
مشغول |
 |
 |
at work U |
مشغول کار |
 |
 |
get to work U |
مشغول کارشوید |
 |
 |
go about U |
مشغول شدن به |
 |
 |
engross U |
احتکارکردن مشغول |
 |
 |
in a U |
مشغول نبرد |
 |
 |
overbusy U |
زیاد مشغول |
 |
 |
engage U |
مشغول کردن |
 |
 |
in a U |
مشغول کار |
 |
 |
engages U |
مشغول کردن |
 |
 |
he is at work U |
مشغول کاراست |
 |
 |
he applied him self to study U |
مشغول تحصیل شد |
 |
 |
at it U |
سخت مشغول |
 |
 |
busier U |
مشغول کردن |
 |
 |
busying U |
مشغول کردن |
 |
 |
occupying U |
مشغول داشتن |
 |
 |
occupy U |
مشغول داشتن |
 |
 |
twiddle one's thumbs <idiom> U |
مشغول نبودن |
 |
 |
occupies U |
مشغول داشتن |
 |
 |
under an obligation U |
مشغول الذمه |
 |
 |
busy U |
مشغول کردن |
 |
 |
on the go <idiom> U |
مشغول دویدن |
 |
 |
busiest U |
مشغول کردن |
 |
 |
busied U |
مشغول کردن |
 |
 |
go about <idiom> U |
مشغول بودن با |
 |
 |
to d. one self U |
مشغول شدن |
 |
 |
to employ oneself U |
مشغول شدن |
 |
 |
busies U |
مشغول کردن |
 |
 |
working U |
مشغول کار |
 |
 |
workings U |
مشغول کار |
 |
 |
indebted U |
مشغول الذمه |
 |
 |
indebted U |
مشغول الذمه مقروض |
 |
 |
up to the eyes in work U |
سخت مشغول کار |
 |
 |
go at U |
جدا مشغول شدن به |
 |
 |
(in) up to the chin <idiom> U |
خیلی مشغول با کسی |
 |
 |
activities U |
فعال یا مشغول بودن |
 |
 |
amused U |
سرگرم شده و مشغول |
 |
 |
intent on doing anything U |
سخت مشغول کاری |
 |
 |
activity U |
فعال یا مشغول بودن |
 |
 |
opposite numbers U |
افسران مشغول به کار |
 |
 |
scoolable U |
مشغول تحصیل اجباری |
 |
 |
to busy oneself U |
خودرا مشغول کردن |
 |
 |
symmetric difference U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
 |
 |
NAND function U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
 |
 |
dispersion U |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد |
 |
 |
amuse U |
مشغول کردن تفریح دادن |
 |
 |
amuses U |
مشغول کردن تفریح دادن |
 |
 |
in the schools U |
مشغول دادن امتحانات دانشگاه |
 |
 |
in treaty U |
مشغول مذاکره و عقد پیمان |
 |
 |
stick to your work U |
بکار خود مشغول باشید |
 |
 |
literate U |
قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر |
 |
 |
slaved U |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
 |
 |
load module U |
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود |
 |
 |
slaving U |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
 |
 |
slaves U |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
 |
 |
assembler U |
اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند |
 |
 |
slave U |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
 |
 |
downward U |
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده |
 |
 |
processor U |
استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی |
 |
 |
interfacing U |
سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است |
 |
 |
downsize U |
انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه . |
 |
 |
host computer U |
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر |
 |
 |
host computers U |
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر |
 |
 |
except U |
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
 |
 |
equality U |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
 |
 |
identification U |
حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود |
 |
 |
identification U |
تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند. |
 |
 |
to engage in something [in doing] something U |
خود را به چیزی [کاری] مشغول کردن |
 |
 |
The line is busy (engaged). U |
صحبت می کند (خط تلفن مشغول است ) |
 |
 |
CTR U |
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد |
 |
 |
naive user U |
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد |
 |
 |
preprocessor U |
کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی |
 |
 |
play at U |
بطور غیر جدی مشغول کاری شدن |
 |
 |
chandler U |
کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است |
 |
 |
output U |
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر |
 |
 |
outputs U |
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر |
 |
 |
rollover U |
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند |
 |
 |
layer U |
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند |
 |
 |
reset key |
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود |
 |
 |
infra red link U |
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند |
 |
 |
layers U |
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند |
 |
 |
countersignature U |
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری |
 |
 |
number cruncher U |
کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی |
 |
 |
computing U |
مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها |
 |
 |
special purpose computer U |
کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص |
 |
 |
applebus U |
امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH |
 |
 |
articled U |
کسیکهاستخدام شده و مشغول فراگیری دانش لازم برای کار خود میباشد |
 |
 |
voice grade channel U |
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی |
 |
 |
ctrl U |
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد |
 |
 |
automonitor U |
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند |
 |
 |
primary memory U |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
 |
 |
main memory U |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
 |
 |
computer memory U |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
 |
 |
three address computer U |
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه |
 |
 |
main store U |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
 |
 |
processor U |
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است |
 |
 |
to take medical advice U |
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن |
 |
 |
remote U |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
 |
 |
remoter U |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
 |
 |
remotest U |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
 |
 |
FEP U |
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند |
 |
 |
power down U |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
 |
 |
RPC U |
روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود |
 |
 |
embedded code U |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص |
 |
 |
stored program computer U |
کامپیوتر با برنامه انباشته کامپیوتر با برنامه ذخیره شده |
 |
 |
grips U |
طرز گرفتن وسیله گرفتن |
 |
 |
gripping U |
طرز گرفتن وسیله گرفتن |
 |
 |
gripped U |
طرز گرفتن وسیله گرفتن |
 |
 |
grip U |
طرز گرفتن وسیله گرفتن |
 |
 |
calebrate U |
جشن گرفتن عید گرفتن |
 |
 |
slag U |
کفه گرفتن تفاله گرفتن |
 |
 |
clam U |
بچنگال گرفتن محکم گرفتن |
 |
 |
clams U |
بچنگال گرفتن محکم گرفتن |
 |
 |
take in <idiom> U |
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن |
 |