Total search result: 201 (11 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
unilateral contract U |
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
privity in contract U |
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان |
 |
 |
contra proferentem U |
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین |
 |
 |
it is binding on me U |
برای من الزام اوراست |
 |
 |
restitution of conjugal rights U |
دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی |
 |
 |
In this contract , there are no loopholes for either party . U |
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست |
 |
 |
outrigger U |
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری |
 |
 |
armistise U |
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد |
 |
 |
sightscreen U |
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز |
 |
 |
i was reserved for it U |
تنها برای من مقدر شده بود |
 |
 |
This is the only way to guarantee that ... U |
تنها راه برای تضمین این است که ... |
 |
 |
contracting parties U |
طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین |
 |
 |
prize fighting U |
درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند |
 |
 |
liberal education U |
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای |
 |
 |
open U |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
 |
 |
opens U |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
 |
 |
opened U |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
 |
 |
slandering U |
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود |
 |
 |
slandered U |
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود |
 |
 |
slander U |
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود |
 |
 |
This is important, not only today, but also and especially for the future. U |
این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است. |
 |
 |
slanders U |
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود |
 |
 |
touch judge U |
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین |
 |
 |
double coincidence of wants U |
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد |
 |
 |
pace U |
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او |
 |
 |
paced U |
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او |
 |
 |
paces U |
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او |
 |
 |
wild cord U |
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم |
 |
 |
offensive weapon U |
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند |
 |
 |
infra red link U |
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد |
 |
 |
charges U |
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند |
 |
 |
charge U |
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند |
 |
 |
high contracting parties U |
طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین |
 |
 |
confederacies U |
هم پیمانی |
 |
 |
conferderation U |
هم پیمانی |
 |
 |
contractual U |
پیمانی |
 |
 |
confederation U |
هم پیمانی |
 |
 |
confederacy U |
هم پیمانی |
 |
 |
federal U |
پیمانی |
 |
 |
confederations U |
هم پیمانی |
 |
 |
nonalignment U |
نا هم پیمانی |
 |
 |
How can you ask? U |
این باید واضح باشد برای تو |
 |
 |
treaty port U |
بندر پیمانی |
 |
 |
cadre U |
پرسنل پیمانی |
 |
 |
cadres U |
پرسنل پیمانی |
 |
 |
runs U |
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
 |
 |
run U |
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
 |
 |
to have stood the test of time U |
برای مدت زیاد دوام آورده باشد |
 |
 |
It is yours for keeps . U |
این برای همیشه پیش خودت باشد |
 |
 |
contract technical instructor U |
مربی فنی پیمانی |
 |
 |
confederacies U |
ایالات هم پیمان هم پیمانی |
 |
 |
confederacy U |
ایالات هم پیمان هم پیمانی |
 |
 |
emptied U |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
 |
 |
empties U |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
 |
 |
emptier U |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
 |
 |
pestiferously U |
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد |
 |
 |
grilse U |
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد |
 |
 |
empty U |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
 |
 |
emptiest U |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
 |
 |
psychological moment U |
موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد |
 |
 |
convoy U |
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد |
 |
 |
liberty civil U |
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم |
 |
 |
convoys U |
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد |
 |
 |
limit state of failure U |
حالت حدی که برای ان حداکثرفرفیت باربری حاصل شده باشد |
 |
 |
middleware U |
نرم افزار سیستم که برای کاربر خاص طراحی شده باشد |
 |
 |
analysis U |
بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد |
 |
 |
input/output U |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد |
 |
 |
to suggest it is appropriate to do so [matter] U |
پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ] |
 |
 |
ties U |
الزام |
 |
 |
requirement U |
الزام |
 |
 |
necessity U |
الزام |
 |
 |
commitments U |
الزام |
 |
 |
obligation U |
الزام |
 |
 |
tie U |
الزام |
 |
 |
convincement U |
الزام |
 |
 |
commitment U |
الزام |
 |
 |
irremissibility U |
الزام |
 |
 |
obstriction U |
الزام |
 |
 |
obligations U |
الزام |
 |
 |
hangers U |
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد |
 |
 |
hanger U |
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد |
 |
 |
mediums U |
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد |
 |
 |
adc U |
وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد |
 |
 |
medium U |
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد |
 |
 |
liability U |
الزام مسئولیت |
 |
 |
binding U |
الزام اور |
 |
 |
convincingness U |
قوت الزام |
 |
 |
irremissible U |
الزام اور |
 |
 |
bindings U |
الزام اور |
 |
 |
obligatory U |
الزام اور |
 |
 |
imperatives U |
الزام اور |
 |
 |
promissory U |
الزام اور |
 |
 |
mandatory U |
الزام اور |
 |
 |
liabilities U |
الزام مسئولیت |
 |
 |
committal U |
تعهد الزام |
 |
 |
imperative U |
الزام اور |
 |
 |
of obligation U |
الزام اور |
 |
 |
pleadings U |
افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی |
 |
 |
multisync monitor U |
صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد |
 |
 |
card U |
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
 |
 |
tactile U |
صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا |
 |
 |
cards U |
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
 |
 |
MIDI setup map U |
فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد |
 |
 |
estoppel U |
اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار |
 |
 |
acceptance duty U |
الزام به قبولی نویسی |
 |
 |
case of necessity U |
حالت الزام و ضرورت |
 |
 |
control column U |
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد |
 |
 |
pacta sunt servanda U |
تعهد الزام اور است |
 |
 |
transylvania U |
فرش ترانسیلوانیا [ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.] |
 |
 |
pooler U |
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد |
 |
 |
record U |
برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند |
 |
 |
de rigueur U |
از نظر سنتی یا اخلاقی الزام اور |
 |
 |
verbal note U |
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد |
 |
 |
data interchange format U |
استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد |
 |
 |
machine address U |
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد |
 |
 |
bind U |
الزام اور وغیر قابل فسخ کردن |
 |
 |
binds U |
الزام اور وغیر قابل فسخ کردن |
 |
 |
text U |
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد |
 |
 |
texts U |
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد |
 |
 |
snd U |
مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد |
 |
 |
recode U |
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند |
 |
 |
insinuative smile U |
لبخندی که برای خود شیرینی یا خود جا کنی باشد |
 |
 |
graphics U |
تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات |
 |
 |
style sheet U |
الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد |
 |
 |
MMI U |
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد |
 |
 |
north atlantic treaty organization (nato U |
پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است |
 |
 |
a closed mouth catches no flies <proverb> U |
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد |
 |
 |
extremes U |
طرفین |
 |
 |
parties U |
طرفین |
 |
 |
moored mine U |
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد |
 |
 |
document U |
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
 |
 |
statitizing U |
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد |
 |
 |
documented U |
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
 |
 |
documenting U |
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
 |
 |
markers U |
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد |
 |
 |
marker U |
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد |
 |
 |
hotter U |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
 |
 |
hot U |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
 |
 |
hottest U |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
 |
 |
parties to a contract U |
طرفین متعاهدین |
 |
 |
the litigants U |
طرفین دعوی |
 |
 |
parties to a contract U |
طرفین قرارداد |
 |
 |
the contracting parties U |
طرفین متعاقدین |
 |
 |
mutual agreement U |
توافق طرفین |
 |
 |
the contracting parties U |
طرفین متعاهدین |
 |
 |
disposed flank U |
طرفین باز |
 |
 |
contracting parties U |
طرفین قرارداد |
 |
 |
parties to the contract U |
طرفین عقد |
 |
 |
mutual concent U |
تراضی طرفین |
 |
 |
contracting parties U |
طرفین متقاعدین |
 |
 |
to pair somebody off [up] with somebody U |
کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد] |
 |
 |
bilinear filtering U |
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد |
 |
 |
systems analysis U |
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن |
 |
 |
documented U |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
 |
 |
document U |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
 |
 |
documenting U |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
 |
 |
limb U |
هرکدام از طرفین کمان |
 |
 |
privity of a contract U |
مسئوولیت طرفین قرارداد |
 |
 |
side lights U |
چراغهای طرفین ناو |
 |
 |
corners U |
طرفین پایگاه اصلی |
 |
 |
privity of contract U |
مسئولیت طرفین قرارداد |
 |
 |
cornering U |
طرفین پایگاه اصلی |
 |
 |
corner U |
طرفین پایگاه اصلی |
 |
 |
limbs U |
هرکدام از طرفین کمان |
 |
 |
tilt angle U |
زاویه تمایل به طرفین |
 |
 |
escutcheon U |
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار |
 |
 |
quamdiu bene se gesserit U |
تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد |
 |
 |
parties to the contract U |
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین |
 |
 |
verandahs U |
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان |
 |
 |
sidelines U |
خطوط طرفین میدان بازی |
 |
 |
sidelining U |
خطوط طرفین میدان بازی |
 |
 |
verandas U |
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان |
 |
 |
straddle split U |
وضع باز پاها به طرفین |
 |
 |
leeboard U |
یکی از دو تخته طرفین کف قایق |
 |
 |
covenant U |
که بین طرفین مبادله می گردد |
 |
 |
pitch curves U |
تلاقی سطوح طرفین دندانه |
 |
 |
like as we lie U |
طرفین دارای ضربات مساوی |
 |
 |
sidelined U |
خطوط طرفین میدان بازی |
 |
 |
veranda U |
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان |
 |
 |
consensual U |
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی |
 |
 |
verandah U |
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان |
 |
 |
voluntary partition U |
افراز با رضایت یا سازش طرفین |
 |
 |
side lights U |
چراغ دریانوردی طرفین ناو |
 |
 |
covenants U |
که بین طرفین مبادله می گردد |
 |
 |
sideline U |
خطوط طرفین میدان بازی |
 |
 |
brian kellogg U |
پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند |
 |
 |
hotbeds U |
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد |
 |
 |
hotbed U |
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد |
 |
 |
inputted U |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
 |
 |
input U |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
 |
 |
active army U |
ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت |
 |
 |
imperfect competition U |
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد |
 |
 |
The two parties seem irreoncilable. U |
طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت |
 |
 |
hamstrung U |
زردپی طرفین حفره پشت زانو |
 |
 |
hamstrings U |
زردپی طرفین حفره پشت زانو |
 |
 |
hamstringing U |
زردپی طرفین حفره پشت زانو |
 |
 |
hamstring U |
زردپی طرفین حفره پشت زانو |
 |
 |
huygen's principle U |
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد |
 |
 |
ten yard U |
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان |
 |
 |
side staddle hep U |
پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین |
 |
 |
rectification U |
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین |
 |