English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
buy in advance U پیش خرید کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
accession به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
purchase U خرید خریداری کردن
purchased U خرید خریداری کردن
purchases U خرید خریداری کردن
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
operate U به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operated U به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operates U به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
buy U خرید کردن
buys U خرید کردن
handle U خرید و فروش کردن
handles U خرید و فروش کردن
shop U کارخانه خرید کردن
shopped U کارخانه خرید کردن
shops U کارخانه خرید کردن
field buying U خرید کردن در صحرا خرید محلی
overbuy U در خرید افراط کردن
to make a purchase U خرید کردن
to have a look round [around] the shops [British E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to have a look round [around] the stores [American E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
Other Matches
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order U خرید سفارش خرید
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
shopping U خرید
underwriting U خرید
underwritten U خرید
buying U خرید
purchasing U خرید
buys U خرید
procurement U خرید
bond servant U زر خرید
underwrite U خرید
underwrites U خرید
bondwoman U زن زر خرید
purchases U خرید
buy U خرید
purchase U خرید
underwrote U خرید
purchased U خرید
cornering U خرید یکجا
nundination U خرید و فروش
local procurement U خرید محلی
buying price U قیمت خرید
credit purchase U خرید نسیه
buying rate U نرخ خرید
real estate U خرید زمین
counter purchase U خرید متقابل
purchasing analyst U تحلیل گر خرید
regional purchase U خرید محلی
local purchase U خرید محلی
corner U خرید یکجا
purchasing power U توان خرید
purchasing power U قدرت خرید
coemption U خرید کل محصول
hire purchase U خرید اقساطی
lump sum purchase U خرید یکجا
lump sum purchase U خرید کلی
local purchase U خرید از محل
buyer's market U بازار خرید
buyers market U بازار خرید
buying and selling U خرید و فروش
forward purchase U خرید سلف
offer to purchase U پیشنهاد خرید
bargain U خرید ارزان
rebuy U خرید مکرر
conditions of purchase U شرایط خرید
bids U پیشنهاد خرید
monopolist U انحصار خرید
monopsony U انحصار خرید
businesses U خرید یا فروش
redemption yield U بازده خرید
forward purchase U پیش خرید
forward purchasing U پیش خرید
dealing U خرید و فروش
futures exchange U خرید اتی
corners U خرید یکجا
oniomania U جنون خرید
field buying U خرید در صحرا
redemption U باز خرید
bid U پیشنهاد خرید
open purchase U خرید ازاد
business U خرید یا فروش
purchase notice agreements U پیمان خرید
shopping basket U سبد خرید
purchase notice agreements U قراردادهای خرید
blanket buying U خرید کلی
purchasing officer U مسئول خرید
procurement cycle U دوره خرید
acquisition authority U اجازه خرید
bulk buying U خرید فله
purchasing department U دفتر خرید
purchase order U سفارش خرید
shopping cart U گاری خرید
advance purchase U خرید سلف
purchase requisition U درخواست خرید
purchase order U دستور خرید
purchasing department U قسمت خرید
impulse buying U خرید بی مقدمه
achate U عقیق خرید
purchasable U باب خرید
purchase rate U نرخ خرید
short covering U پیش خرید
dear bought U گران خرید
purchasing officer U مامور خرید
purchasing patterns U الگوی خرید
purchasing office U دفتر خرید
purchasing office U قسمت خرید
open purchase U خرید از بازار ازاد
real purchasing power U قدرت خرید واقعی
purchase journal U دفتر روزنامه خرید
preclusive buying U خرید پیشگیری کننده
bulk buying U خرید بصورت عمده
automated purchasing U خرید بصورت اتوماتیک
open indent U سفارش خرید باز
procurement lead time U زمان انجام خرید
purchase ledger U دفتر بزرگ خرید
furriery U خرید وفروش خز خزدوزی
home trade U خرید وفروش داخلی
real account U حساب خرید املاک
average purchase rate U نرخ متوسط خرید
hedges U خرید و فروش تامینی
procuration U تحصیل چیزی خرید
procuance U تحصیل چیزی خرید
purchasing research U تحقیق در خصوص خرید
purchasing power of money U قدرت خرید پول
value for money U قدرت خرید پول
offer to purchase U پیشنهاد جهت خرید
demanded U تقاضای خرید کالا
hedged U خرید و فروش تامینی
hedge U خرید و فروش تامینی
demands U تقاضای خرید کالا
irredeemable U باز خرید نشدنی
purchasing power parity U برابری قدرت خرید
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
bulk buying U خرید درحجم زیاد
hedging U خرید و فروش تامینی
duopsony U انحصار دو جانبه خرید
on approval U خرید کالا به شرط
collaborative purchase U خرید با تشریک مساعی
income effect U تناسب خرید با درامد
demand U تقاضای خرید کالا
course of dealing U دوره خرید و فروش
course of dealing U دوره مذاکرات خرید
the longs U پیش خرید کنندگان
current purchasing power U قدرت خرید فعلی
salable U قابل خرید معاملهای
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
duopsony U انحصار دو قطبی خرید
off-market purchases U خرید در بیرون از بورس
credit U خرید وفروش اعتباری
call option U خرید به شرط خیار
saleable U قابل خرید معاملهای
crediting U خرید وفروش اعتباری
brokerage U کارمزد خرید سهام
credited U خرید وفروش اعتباری
credits U خرید وفروش اعتباری
stock trading U خرید و فروش سهام
Examine it first before buying. U قبل از خرید امتحانش کن
blanket buying U خرید بصورت عمده
regional purchase U خرید از داخل منطقه پادگانی
boycott U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
package deal U مقاطعه در بست و خرید یکجا
package deals U مقاطعه در بست و خرید یکجا
ship broker U دلال خرید و فروش کشتی
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
boycotted U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotting U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
credit cards U کارت یاورقه خرید نسیه
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
credit card U کارت یاورقه خرید نسیه
shopping center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
dealers U کسی که خرید و فروش میکند
dealer U کسی که خرید و فروش میکند
boycotts U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
impulse buying U خرید بدون برنامه ریزی
oligopsony U انحصار چند جانبه خرید
circulating medium U وسیله انتقال قدرت خرید
bargains U قرارداد معامله خرید ارزان
consumer credit U اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
offer to buy something U حاضر به خرید چیزی شدن
preemptor U شریک دارای حق تقدم در خرید
bargain U قرارداد معامله خرید ارزان
acquisition authority U اعتبار خرید کالاو خدمات
burse U مغازه یابازار خرید وفروش
bargaining U قرارداد معامله خرید ارزان
claims U قرارداد رسمی خرید اسب
claiming U قرارداد رسمی خرید اسب
claimed U قرارداد رسمی خرید اسب
contango U هزینههای دیرکرد خرید سهم
claim U قرارداد رسمی خرید اسب
futures market U بازار خرید و فروش سلف
bargained U قرارداد معامله خرید ارزان
cornering the market U خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
cornering U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
penny worth U انچه برابر یک پنی میتوان خرید
in the market for <idiom> U خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
quantity allowance U تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
coordinated procurement assigness U شعبه مسئول خرید کلی اماد
available U آنچه قابل دستیابی یا خرید است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com