Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
appropriation
U
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
kinked demand curve
U
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
distribution of income
U
توزیع درامد
income distribution
U
توزیع درامد
personal distribution
U
توزیع درامد فردی
size distribution of income
U
توزیع درامد مقداری
redistribution of income
U
توزیع دوباره درامد
uneven distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
unequal distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
future attacks
U
حملههای اینده را پیش بینی نکردند
size distribution of income
U
توزیع درامد برحسب مقدار
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
marketing area
U
منطقه توزیع کالا
distribution cost
U
هزینه توزیع کالا
distribution system
U
شبکه توزیع کالا
trade channel
U
کانال توزیع کالا
mark up
U
سود توزیع کننده کالا
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
real national income
U
درامد ملی به قیمت ثابت
yields
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yield
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yielded
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
price tag
U
برچسب قیمت کالا
total revenue
U
قیمت کل فروش یک کالا
catalogue price
U
قیمت کالا درکاتالوگ
basing point pricing
U
قیمت تمام شده کالا
batch costing
U
تعیین قیمت سفارش کالا
pareto distribution
U
در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
landed terms
U
قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
ad valorem duty
U
حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
markup
U
تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
c i f
U
قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
at the full landed cost price
U
قیمت تمام شده کالا در مقصد
what is the p of this article
U
قیمت این کالا چند است
cost and frieght
U
قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
price expectation
U
پیش بینی قیمت
price line pricing
U
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
mark-down
U
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-downs
U
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
expected price
U
قیمت پیش بینی شده
f.o.b
U
قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
price support
U
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
dificiency
U
نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
cost absoption
U
هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
rig the market
U
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
european essembly
U
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
bears
U
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bear
U
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
gross national product
U
تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
cartel
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
chapman region
U
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
fisher equation
U
یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
socialism
U
جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
disposable personal income
U
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
advalorem duty
U
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
slutsky theorem
U
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
functional distribution
U
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
reserve price
U
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
cost plus pricing
U
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost
U
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software
U
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
underprice
U
قیمت پایین تراز قیمت بازار
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
U
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price
U
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price
U
اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price
U
شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price
U
قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat
U
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
spiral of wages and prices
U
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
in the time to come
U
اینده
following on
U
از پی اینده
future
U
اینده
forthcomming
U
اینده
futurity
U
اینده
approaching
U
اینده
toward
U
اینده
coming
U
اینده
at a laterd
U
در اینده
to be
U
اینده
forthcoming
U
اینده
aftertime
U
اینده
next
U
اینده
comer
U
اینده
incoming
U
اینده
lavenir
U
اینده
odd comeshortly
U
اینده نزدیک
by next mail
U
باپست اینده
prospect of the future
U
دورنمای اینده
intercurrent
U
در میان اینده
nrxt monday
U
دوشنبه اینده
providential
U
اینده نگر
proximo
U
ماه اینده
f. tense
U
زمان اینده
futures contract
U
قرارداد اینده
futurism
U
اینده گرایی
the next world
U
جهان اینده
the future
U
جهان اینده
prospectus
U
اینده نامه
the a season
U
موسم اینده
futurity
U
نسل اینده
paulo postfuture
U
اینده نزدیک
futurity
U
اتفاقات اینده
the a season
U
فعل اینده
the next world
U
عالم اینده
futuristic
U
مربوط به اینده
erelong
U
در اینده نزدیک
catabatic
U
پایین اینده
prospective
U
مربوط به اینده
sup.latest or last
U
دیر اینده
katabatic
U
پائین اینده
the f. winter
U
زمستان اینده
prospectuses
U
اینده نامه
even tual
U
درنتیجه اینده
offing
U
در اینده نزدیک
looking
U
بنظر اینده
prospect
U
اینده نگری
futures
U
قراردادهای اینده
prospectiveness
U
وابستگی به اینده
emergent
U
بیرون اینده
upcoming
U
زود اینده
nether world
U
جهان اینده
prospected
U
اینده نگری
prospectively
U
با عطف به اینده
prospecting
U
اینده نگری
prospects
U
اینده نگری
proximo
U
درماه اینده
proximo
U
مربوط بماه اینده
without prejudice
U
بدون تاثیر به اینده
emergencies
U
ناگه اینده اورژانس
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
provident
U
صرفه جو اینده نگر
oncoming
U
پیشامد کننده اینده
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
the ensving twelve months
U
دوازده ماه اینده
tardy
U
دیر اینده کند
tardiest
U
دیر اینده کند
tardier
U
دیر اینده کند
latest
U
تازه گذشته اینده
scout
U
ارزیابی حریف اینده
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
future
U
بعد اینده اتیه
prescient
U
عالم به غیب یا اینده
emergence
U
ناگه اینده اورژانس
otherworldiness
U
وابستگی بجهان اینده
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
long range
U
مربوط به اینده دور
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
hunched
U
فن احساس وقوع امری در اینده
on the th prox
U
در روز چهارم ماه اینده
exdividend
U
بدون سود اینده سهام
hunching
U
فن احساس وقوع امری در اینده
providence
U
صرفه جویی اینده نگری
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
hunches
U
فن احساس وقوع امری در اینده
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
hunch
U
فن احساس وقوع امری در اینده
intermediate
U
درمیان اینده مداخله کننده
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
the law is prospective
U
اثر قانون مربوط به اینده است
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com